رویکرد شاعران درباری (همچون عنصری و امیر معزی) به مفهوم "مهدی" با رویکرد شاعران مذهبی (مانند ابن حسام خوسفی و صامت بروجردی) تفاوتها و شباهتهای قابل توجهی دارد. این تمایزات و اشتراکات، ریشه در کارکرد و مخاطب اصلی شعر در هر یک از این دو جریان ادبی دارد.
تفاوتها و شباهتهای رویکرد به "مهدی" در شعر درباری و مذهبی
الف) تفاوتها:
هدف و کارکرد اصلی شعر:
شاعران درباری: هدف اصلی آنها مدح و ستایش حاکم و در نتیجه کسب صله و پاداش بود. مفهوم "مهدی" در شعر آنها ابزاری برای اغراق در مدح، مشروعیتبخشی به قدرت ممدوح، و برجسته ساختن صفات او بود. در واقع، "مهدی" به مثابه یک صفت عالی برای حاکم عمل میکرد.
شاعران مذهبی: هدف اصلی آنها اظهار ارادت به اهل بیت (ع)، تبیین باورهای مذهبی (بهویژه مهدویت)، و ایجاد امید و انتظار در میان شیعیان بود. شعر آنها غالباً جنبهی آیینی، مناجاتی، و مرثیهسرایی داشت. "مهدی" در آثار آنها، محور اصلی معنا و اعتقاد بود.
صراحت و دلالت بر شخص "مهدی موعود (عج)":
شاعران درباری: ارجاعات آنها به "مهدی" معمولاً غیرمستقیم و در حد تشبیه یا استعاره بود. آنها به ندرت به "مهدی موعود (عج)" با ویژگیهای خاص اعتقادی اشاره میکردند. بیشتر، به معنای عام "عدالتگستر" یا "رهبر هدایتیافته" در مدح ممدوح به کار میرفت.
شاعران مذهبی: ارجاعات آنها به "مهدی" کاملاً صریح، مستقیم، و با دلالت قطعی بر "حضرت مهدی (عج)" بود. آنها از القاب خاص ایشان (مانند قائم، غائب، موعود، صاحب لوا) استفاده میکردند و به ابعاد غیبت، انتظار، و نشانههای ظهور میپرداختند.
نوع ارتباط "مهدی" با حاکم معاصر:
شاعران درباری: حاکم معاصر (ممدوح) را به "مهدی" تشبیه میکردند یا صفات مهدوی را به او نسبت میدادند تا او را در جایگاه منجیگونه قرار دهند. (مثلاً: "مهدی تویی و راست جهان در زمان توست").
شاعران مذهبی: مهدی را بالاتر از هر حاکم معاصری میدانستند و ظهور او را تنها راه حل نهایی برای مشکلات جهان معرفی میکردند. در برخی موارد، حتی از وضعیت نامطلوب جهان و غیبت مهدی شکوه میکردند.
اولویتبندی مفاهیم مرتبط:
شاعران درباری: بر قدرت نظامی، سیاسی و نظمبخشی حاکم (که آن را به مهدی نسبت میدادند) تأکید داشتند.
شاعران مذهبی: بر عدالت مطلق، احیای دین، ریشهکن کردن فساد و فریب، و هدایت معنوی (که ویژگیهای مهدی حقیقی بودند) تمرکز داشتند.
ب) شباهتها:
پیوند با مفهوم "عدل و عدالت":
هر دو گروه شاعران، "مهدی" را با مفهوم "عدل و عدالت" پیوند میزدند. چه در شعر درباری که حاکم به دلیل "عدل" به مهدی تشبیه میشد، و چه در شعر مذهبی که "مهدی موعود" برای "پر کردن جهان از عدل" ظهور میکرد، عدالت یک ویژگی بنیادین و جداییناپذیر از مفهوم "مهدی" بود.
عنصری: "سیاست تو بگیتی علامت مهدیست" (دلالت بر عدالت سیاسی).
صامت بروجردی: "نظام دهر وصی محمد محمود" (دلالت بر عدالت و نظم جهانی).
مبارزه با "فساد، ظلم، و خیانت":
در هر دو جریان، مهدی به عنوان نیرویی برای مقابله با "فساد، ظلم، و تباهی" تصویر میشود. خواه این فساد، "فتنه دجال" در اشعار عنصری باشد که حاکم آن را از بین میبرد، یا "مکر و دستان" در اشعار صامت بروجردی که مهدی غائب ریشهی آن را میزند.
امیر معزی: "از او دمار برآری چو مهدی از دجال."
صامت بروجردی: "که تا اندازد از پا ریشه این مکر و دستان را."
تداعیکنندهی کمال و آرمانگرایی:
در هر دو رویکرد، "مهدی" به نوعی نماد کمال و ایدهآلگرایی است. شاعران درباری میخواستند ممدوحان خود را به اوج کمال برسانند و از این رو به مهدی تشبیهشان میکردند. شاعران مذهبی نیز مهدی موعود را نماد کمال نهایی عدل و پاکی میدانستند.
این کمالگرایی با مفاهیم امانتداری و پاکی عجین شده است؛ چرا که یک شخصیت کمالیافته یا آرمانی، همواره از هرگونه خیانت، نقص، و پلیدی مبراست.
نتیجهگیری: تفاوت اصلی میان این دو گروه در هدف و میزان صراحت ارجاع به "مهدی" است؛ در حالی که شاعران درباری از "مهدی" به عنوان یک ابزار بلاغی برای مدح و مشروعیتبخشی به حاکمان استفاده میکردند و بیشتر بر جنبههای سیاسی و نظمبخشی تأکید داشتند، شاعران مذهبی به "مهدی" به عنوان یک باور عمیق اعتقادی و منجی موعود میپرداختند و بر جنبههای عدالت فراگیر، احیای دین، و ریشهکن کردن فساد مطلق تأکید داشتند. با این حال، هر دو گروه در ارتباط دادن "مهدی" با مفهوم "عدالت" و "مبارزه با ظلم و فساد" و همچنین تجلیگاه "کمال و امانت" اشتراک داشتند.