در اشعار صامت بروجردی، رابطه «پدر و دختر» از جایگاه ویژهای برخوردار است و به یکی از عاطفیترین و دردناکترین محورها تبدیل میشود. این رابطه، مملو از عشق، دلبستگی شدید، و در نهایت، داغ جانکاه جدایی است. صامت با تمرکز بر این پیوند مقدس، بهویژه در داستان حضرت رقیه (س) و امام حسین (ع)، یا حضرت فاطمه (س) و پیامبر اکرم (ص)، عمق مصائب را به شکلی ملموس و تأثیرگذار بیان میکند و اشک و همدردی مخاطبان را برمیانگیزد.
۱. اوج دلبستگی و محبت فرزندی:
در اشعار صامت، دختران بیش از دیگران، دلبستگی شدید و بیواسطهای به پدران خود نشان میدهند. این دلبستگی، حتی در اوج مصائب نیز حفظ میشود.
نمونه:
«گفتم ای باب پناه تو خدا باد ز ضعف و پدرم باز بفرمود که بر خیز و کسائی که یمانی است بیاور ز بر ای من و او را ز سر مهر بپوشان به...» (صامت بروجردی » افتتاح ریاض الشهاده (دیوان صامت) » شمارهٔ ۱ - بحر طویل)
تحلیل: این بخش از یک بحر طویل، گفتوگوی عمیق و محبتآمیز میان پیامبر (ص) و حضرت فاطمه (س) را در لحظات پایانی عمر پیامبر (ص) نشان میدهد. خطاب «ای باب» (ای پدر) از سوی حضرت فاطمه (س)، نهایت ارادت و پناهجویی دختر به پدر را بیان میکند. در اینجا، با وجود ضعف جسمانی پدر، دختر همچنان او را تکیهگاه و حامی خود میداند و با کمال احترام و محبت با او سخن میگوید.
۲. داغ جانکاه فقدان پدر برای دختر:
فقدان پدر، به ویژه برای دختران، به یک «داغ» سوزان و ماندگار تبدیل میشود که تمام وجود آنها را تحت تأثیر قرار میدهد. صامت این درد را به شکلی کاملاً حسی و دردناک به تصویر میکشد.
نمونه:
«بند بندم سوخت از داغ پدر» (صامت بروجردی » کتاب المراثی و المصائب » شمارهٔ ۶۵ - زبان حال دختر پیغمبر به شوهر بزرگوار خود)
تحلیل: این بیت از زبان حضرت فاطمه (س) بیان میشود و اوج رنج و اندوه ایشان را پس از رحلت پیامبر اکرم (ص) نشان میدهد. «سوختن بند بند» بدن، استعارهای از رنجی فراگیر و سوزان است که فقدان پدر بر تمام وجود ایشان عارض شده است. این داغ چنان عمیق است که گویی از درون میسوزاند و بیانگر پیوند روحی عمیق میان پدر و دختر است.
۳. درددل و التماس دختر بر پیکر یا مزار پدر:
لحظه وداع یا بازگشت دختر بر سر پیکر یا مزار پدر، یکی از پرتکرارترین و عاطفیترین صحنهها در اشعار صامت است. این صحنهها مملو از اشک، التماس و بیان مظلومیت است.
نمونه:
«رخ سکینه ببین گشته نیلی از سیلی / بروی نعش پدر التماس دختر کن» (صامت بروجردی » قصاید » شمارهٔ ۲۸ - در مدح عینالله الناظره امیرالمومنین(ع))
تحلیل: این بیت به حضرت سکینه (س) اشاره دارد که با رویی کبود از سیلی (نماد ظلم دشمن)، بر بالای پیکر بیجان پدرش (امام حسین (ع)) در حال التماس و زاری است. این صحنه، اوج بیکسی و مظلومیت یک دختر را در برابر ستم دشمن و در غیاب پدر نشان میدهد. التماس بر «نعش پدر» بیانگر آخرین تلاش برای درددل و طلب یاری از پناهگاه از دست رفته است.
نمونه:
«که سکینه به سر قبر پدر میآید / جرس از کعبه ازین سان گله و شکوهها دارد» (صامت بروجردی » کتاب المراثی و المصائب » شمارهٔ ۴۴ - مصیبت اربعین)
تحلیل: این ابیات، بازگشت حضرت سکینه (س) را به مزار پدرش (امام حسین (ع)) پس از اسارت به تصویر میکشند. «گله و شکوهها» نشاندهنده تمام رنجها و مصائبی است که دختر در غیاب پدر تحمل کرده و اکنون قصد دارد آنها را با پدرش در میان بگذارد. این صحنه، نمادی از وفاداری عمیق دختر و داغی است که حتی زمان نیز نمیتواند آن را التیام بخشد.
رابطه «پدر و دختر» در اشعار صامت بروجردی، به عنوان یکی از حساسترین و عاطفیترین پیوندها، محور بسیاری از روایات مصیبت است. صامت با تمرکز بر این رابطه، عمق غم، درد، و حسرت را به شکلی بسیار ملموس بیان میکند و قلب مخاطبان را با مظلومیت اهل بیت (ع) پیوند میزند. این توصیفات، نقش بسزایی در قدرت نفوذ و ماندگاری عاطفی اشعار او در فرهنگ عزاداری شیعی دارند.