اشعار صامت بروجردی به وضوح به تشنگی به عنوان یکی از محوریترین و دردناکترین مضامین کربلا میپردازند. این تشنگی نه تنها برای امام حسین (ع) بلکه برای اهل بیت (ع) و بهویژه کودکان نیز به تصویر کشیده میشود. بیایید نگاهی دقیقتر به نمونههایی که شما ارائه کردید بیندازیم:
۱. تشنگی امام حسین (ع) و ضعف ناشی از آن
در شعر شماره ۱۳ از «کتاب نوحههای سینه زنی»، صامت بروجردی به طور مستقیم به تشنگی امام حسین (ع) و تأثیرات جسمانی آن اشاره میکند:
«... این خسرو عالی نسب حسین است از تشنگی رفته ز پیکرش تاب بر وی بده بهر خدا کفی آب ...»
«از تشنگی رفته ز پیکرش تاب»: این مصرع به وضوح نشان میدهد که شدت تشنگی تا آنجاست که توان و قدرت از بدن امام حسین (ع) رخت بربسته است. «تاب رفتن» کنایه از بیرمق شدن و ضعف شدید جسمانی است. این جمله نه تنها تشنگی را بیان میکند، بلکه ضعف ناشی از آن را نیز به خوبی به تصویر میکشد.
«بر وی بده بهر خدا کفی آب»: این جمله، فریادی از سر استغاثه است. شاعر با لحنی التماسآمیز، حتی یک کف دست آب را برای امام (ع) طلب میکند که نشاندهنده اوج محرومیت و نیاز ایشان به ابتداییترین نیاز زندگی است.
۲. تشنگی سوزان کودکان و التماس برای آب
صامت بروجردی با تمرکز بر تشنگی کودکان، صحنههایی بسیار دلخراش و تأثیرگذار خلق میکند:
در شعر شماره ۳ از «کتاب نوحههای سینه زنی»، اوج تشنگی و رنج کودکان از زبان خودشان بیان میشود:
«جان بابا تشنگی زد شعله بر جان العطش ای پدر جان العطش ... ... ای پدر جان العطش شاه خوبان العطش تشنگی دست و دلم را گر نیندازد ز کار چون علی با ذوالفقار ...»
«تشنگی زد شعله بر جان»: این عبارت، استعارهای قوی است که تشنگی را به آتشی تشبیه میکند که نه تنها گلو را میسوزاند، بلکه تمام وجود و جان را نیز در بر میگیرد. این بیان، عمق درد و سوز درونی کودکان را نشان میدهد.
«العطش»: تکرار فریاد «العطش» (تشنهام)، تأکید مضاعفی بر شدت و پایداری این درد در کودکان است. این فریاد، نمادی از استغاثه و بیتابی آنان است.
«تشنگی دست و دلم را گر نیندازد ز کار / چون علی با ذوالفقار»: این بیان، از یک سو به ضعف ناشی از تشنگی و از سوی دیگر به آرزوی یاری رساندن اشاره دارد. کودک با وجود ضعف ناشی از تشنگی، آرزو میکند که اگر تشنگی او را از پا درنیاورد، مانند حضرت علی (ع) و با ذوالفقار (شمشیر حضرت علی (ع)) به یاری پدرش بشتابد. این جمله تضاد میان ضعف کودک و روحیه مبارزهطلبانه او را نشان میدهد.
در شعر شماره ۲۱ از «کتاب نوحههای سینه زنی»، صامت به التماس برای کودکان و خطاب به دشمن اشاره میکند:
«... بر کودکانم در حرم بده گوش کز تشنگی دارند اضطرابی ای شمر باشد وقت امتحانت ...»
«کز تشنگی دارند اضطرابی»: این مصرع به بیقراری و پریشانی کودکان در حرم اشاره دارد که از شدت تشنگی به اضطراب افتادهاند. این «اضطراب»، نه فقط عطش، بلکه ترس و ناامیدی را نیز در بر میگیرد.
«ای شمر باشد وقت امتحانت»: صامت با خطاب قرار دادن مستقیم «شمر»، این فاجعه را به یک آزمون الهی برای او تبدیل میکند. این جمله، بار مسئولیت و قساوت شمر را در ندادن آب به کودکان تشنه، دوچندان میکند و بیرحمی او را به رخ میکشد.
به طور کلی، این ابیات از صامت بروجردی به خوبی نشان میدهند که تشنگی در اشعار او یک موضوع چندوجهی است که هم رنج جسمانی امام (ع) و کودکان را به تصویر میکشد، هم قساوت دشمنان را آشکار میسازد و هم فریادی برای کمک و عدالت را در بر دارد