بند اول ترکیببند "باز این چه شورش است که در خلق عالم است"، سرآغازی قدرتمند و بینظیر برای مرثیه عاشورایی محتشم کاشانی است. این بخش، تنها یک مقدمه نیست، بلکه خود یک تصویر کامل از عظمت و فراگیری ماتم حسینی را ارائه میدهد و خواننده را از همان ابتدا در عمق فاجعه غرق میکند.
ابیات بند اول:
باز این چه شورش است که در خلق عالم است باز این چه رستخیز غم است که در محرم است باز این چه فتنهست که از دور میرسد باز این چه ماتم است که در خلوت و عم است باز این چه نوحهست که از سینه میرسد باز این چه بوی دود و دم است که در محرم است باز این چه آتش است که از سینه میکشد باز این چه ماتم است که در خلوت و عم است
باز این چه شورش است که در خلق عالم است باز این چه رستخیز غم است که در محرم است
تفسیر و تحلیل:
استفهامهای تکراری و کوبنده: محتشم بند اول را با مجموعهای از پرسشهای استفهامی پیاپی آغاز میکند: "باز این چه شورش است؟"، "باز این چه رستخیز غم است؟"، "باز این چه فتنهست؟" این تکرار، دو کارکرد اصلی دارد:
تأکید بر عظمت و ناگهانی بودن واقعه: این پرسشها نشان میدهند که شاعر و مخاطب، با پدیدهای عظیم و غیرمنتظره روبهرو هستند که درک آن دشوار است. گویی مصیبت آنقدر بزرگ است که عقل و زبان از توصیفش عاجزند و فقط میتوان به آن اشاره کرد.
فراگیر کردن فضا: این پرسشها از همان ابتدا، شور و محشر غم را به تمام "خلق عالم" و "خلوت و عم" (محل جمع شدن مردم یا عموم مردم) میکشاند و نشان میدهد که این ماتم، تنها یک اتفاق کوچک نیست، بلکه یک رویداد کیهانی است.
"شورش" و "رستخیز غم":
"شورش": به معنای هرج و مرج، آشوب و غوغا است. محتشم با این کلمه، فضایی از ناآرامی و آشفتگی را ترسیم میکند. این شورش، نه تنها در جامعه، بلکه در اعماق وجود انسانها و حتی در جهان هستی به پا خاسته است.
"رستخیز غم": این ترکیب، اوج هنرنمایی محتشم است. "رستخیز" به معنای قیامت و برپایی مردگان است. شاعر با کنار هم گذاشتن "رستخیز" و "غم"، ماتم محرم را به یک قیامت غمانگیز تشبیه میکند. گویی تمامی غمها و مصیبتهای عالم در این روز خاص (محرم) زنده شده و به پا خاستهاند. این تعبیر، وسعت و عمق اندوه عاشورا را تا سر حد یک رخداد فراطبیعی و آخرالزمانی بالا میبرد.
"فتنهست"، "ماتم است"، "نوحهست"، "بوی دود و دم است"، "آتش است": محتشم با کلمات و تصاویر حسی قوی، ابعاد مختلف این غم را ملموس میکند:
"فتنه": به معنای آشوب و بلایی که از دور میرسد و آرامش را بر هم میزند.
"ماتم": به معنای عزاداری و سوگواری.
"نوحه": صدای گریه و زاری. شاعر میگوید این نوحه، از اعماق سینهها بلند میشود، یعنی از دلهای پردرد برمیخیزد.
"بوی دود و دم": این تصویر، حسیتر از بقیه است و مستقیماً به سوزاندن خیمهها و آتشزدن آنها در کربلا اشاره دارد. این "دود و دم" فضایی از ویرانی و فاجعه را به ذهن متبادر میکند.
"آتش": اشاره به سوز درونی و غمگساری است که از سینه عزاداران برمیخیزد و دلها را میسوزاند.
تکرار بیت برگشت: تکرار دو مصرع آغازین بند در انتها، هم ریتم شعر را حفظ میکند و هم بر تأکید اولیه شاعر میافزاید. این بیت برگشت، به مثابه یک طنین همیشگی از عظمت این ماتم است که در گوش جان مخاطب تکرار میشود و او را برای ورود به جزئیات فاجعه در بندهای بعدی آماده میکند.
اهمیت بند اول:
بند اول محتشم، نه تنها یک آغاز موفق برای یک شعر مرثیه است، بلکه کلید ورود به فضای عاشورایی او محسوب میشود. این بند، از همان ابتدا مخاطب را درگیر میکند، عظمت واقعه را به او میفهماند، و او را از نظر عاطفی برای دریافت مصائب بعدی آماده میسازد. این شروع قدرتمند، یکی از دلایل اصلی جاودانگی این ترکیببند در ادبیات فارسی است.