ترکیببند مشهور "باز این چه شورش است که در خلق عالم است" اثر محتشم کاشانی، از 12 بند تشکیل شده است. هر بند از چند بیت تشکیل میشود که بیت آخر آن (بیت برگشت) به نوعی مضمون کلی را جمعبندی کرده و بند بعدی را آغاز میکند. در اینجا، با توجه به ساختار و محتوای شعر، این ترکیببند را به 10 قسمت محتوایی و تفسیری تقسیم میکنیم:
۱. سرآغاز محشر غم (بند اول)
محتشم با طرح پرسشهای استفهامی، به فوران غم و محشر عمومی در عالم اشاره میکند. این بخش، فضاسازی اولیه برای درک عظمت واقعه عاشوراست و نشان میدهد که این ماتم، جهانی و فراگیر است:
باز این چه شورش است که در خلق عالم است / باز این چه رستخیز غم است که در محرم است باز این چه فتنهست که از دور میرسد / باز این چه ماتم است که در خلوت و عم است باز این چه نوحهست که از سینه میرسد / باز این چه بوی دود و دم است که در محرم است باز این چه آتش است که از سینه میکشد / باز این چه ماتم است که در خلوت و عم است باز این چه شورش است که در خلق عالم است / باز این چه رستخیز غم است که در محرم است
۲. اوج مصیبت و فریاد زینب (بند دوم)
این قسمت به لحظه جانسوز مشاهده پیکر مطهر امام حسین (ع) توسط حضرت زینب (س) و فریاد "هذا حسین" ایشان میپردازد. این صحنه، نقطه عطف عاطفی شعر و نمادی از اوج درد و مصیبت است:
این رستخیز عام که نام محرم است / ناگاه چشم دختر زهرا در آن میان / بیاختیار نعره هذا حسین او / سر زد چنانکه آتش از او در جهان فتاد در سینه ریخت هر چه ز غم بود یا رب این چه رستخیز است و چه ماتم است
۳. خطاب به پیامبر (ص): شرح مظلومیت (بند سوم)
شاعر (با زبان حضرت زینب یا به طور کلی) رو به مدینه (حرم پیامبر) میکند و با بیانی سوزناک، به پیامبر (ص) گزارش شهادت امام حسین (ع) را میدهد. این بخش بر مظلومیت امام (ع) و پیوند ایشان با جدشان تأکید دارد:
رو در مدینه کرد که یا ایهاالرسول / این کشته فتاده به هامون حسین توست وین صید دست و پا زده در خون حسین توست این نخل تر کز آتش جانسوز تشنگی / دود از زمین رسانده به گردون حسین توست بر پیکر شریف امام زمان فتاد / کز زخمهای بیحدش از هر نظر فزود / باز این چه شورش است که در خلق عالم است
۴. توصیف مصائب و زخمهای امام (بند چهارم)
این قسمت به تشریح جزئیتر وضعیت جسمانی امام حسین (ع) پس از شهادت میپردازد و زخمهای بیشمار و خونین بودن بدن مطهر ایشان را با تصاویر حسی بیان میکند:
این شورش محشر که به عالم فکن شده / زخم از ستاره بر تنش افزون حسین توست از موج خون او شده گلگون حسین توست کو خاک اهل بیت رسالت به باد داد / وانگه تنش به روی زمین با جفا نهاد آن پیکر مطهر و آن بیسر حسین توست / باز این چه شورش است که در خلق عالم است
۵. تنهایی و غربت امام (بند پنجم)
این بخش بر تنهایی و غربت امام حسین (ع) در لحظات پایانی عمر شریفشان تأکید دارد و با تعابیر سوزناک، وضعیت ایشان را در مقابل دشمنان بیشمار توصیف میکند:
این خشک لب فتاده دور از لب فرات / کز خون او زمین شده جیحون حسین توست این شاه کم سپاه که با خیل اشک و آه / خرگاه زین جهان زده بیرون حسین توست این قالب طپان که چنین مانده بر زمین / شاه شهید ناشده مدفون حسین توست هر سو هزار نیزه و هر سو سنان هزار / از گرد او گذشته و از هر طرف گذار / باز این چه شورش است که در خلق عالم است
۶. خطاب به حضرت زهرا (س) و ادامه مصائب (بند ششم)
شاعر از زبان پیامبر (ص) (یا به نوعی از زبان خودش)، به حضرت زهرا (س) در بقیع خطاب میکند و ادامه فجایع را بازگو میکند:
چون روی در بقیع به زهرا خطاب کرد / کای خورشید آسمان و زمین نور مشرقین / پرورده کنار رسول خدا حسین کشتی شکست خورده طوفان کربلا / در خاک و خون فتاده و دور از وطن حسین این کشته در تنش چه اثر کرد و چون نگاشت / باز این چه شورش است که در خلق عالم است
۷. نکوهش عاملان فاجعه (بند هفتم)
این قسمت به شدت عاملان شهادت امام حسین (ع) و یزید را نکوهش میکند و کردار آنها را به طاغوتهای تاریخی مانند نمرود و شداد تشبیه میکند تا قبح عملشان را نشان دهد:
نمرود این عمل که تو شداد کردهای / کام یزید دادهای از کشتن حسین بنگر که را به قتل که دلشاد کردهای در کربلا چه ظلم و ستمها که کردهای / تا روز حشر لعنت حق بر تو باد زین کینهها که از تو به خون در فتاد / باز این چه شورش است که در خلق عالم است
۸. توصیف پیامدهای فاجعه و گریه آسمان (بند هشتم)
این بخش به پیامدهای معنوی و کیهانی فاجعه عاشورا میپردازد و گریه آسمان و ماهتاب را به دلیل این مصیبت به تصویر میکشد:
از آه سرد ماتمیان ماهتاب شد / کز گریه بر آن کشته چنان خون فشان شد خورشید آسمان و زمین پر ز تاب شد / خاموش محتشم که ز ذکر غم حسین / جبریل را ز روی پیمبر حجاب شد وانگه ز چشم زخم فلک خون فشان نمود / از سینه خاک خونش به عرش خدا نمود / باز این چه شورش است که در خلق عالم است
۹. ادامه مصیبت و بیکسی (بند نهم و دهم)
این بخشها به تکرار مصائب و بیکسی امام حسین (ع) و اهل بیت (ع) میپردازد و بر ادامه این اندوه عمیق تأکید میکند:
این کربلا و این همه شور و شین شد / کز رنج عاشقان فلک را دل غمین شد این کشته فتاده به هامون حسین ماست / وین تشنه لب که گشته ز خون در گلوی او / پرورده کنار رسول خدا حسین آن ماهتاب روی حسینست و آفتاب / در آفتاب روی حسینست و مشرقین نور دو دیده تو رسول خدا حسین / باز این چه شورش است که در خلق عالم است
در سینه آسمان چو دلها غمین شده / کز غم به سینه هر که در دل غمگین شده در عرش و فرش جمله به ماتم نشین شده / این رستخیز غم که به عالم نهفته شد در آسمان و زمین از این غم سخن شد / هر دل که در این ماتم او را یقین شد / باز این چه شورش است که در خلق عالم است
۱۰. عجز شاعر و طلب عنایت الهی (دو بند پایانی و پایانیترین)
محتشم در بخش پایانی به عجز خود در بیان تمام مصائب و عظمت غم حسینی اشاره میکند و با تضرع از خداوند میخواهد که او را در این امر یاری رساند. این بخش، اوج ارادت و فروتنی شاعر را نشان میدهد:
دل خون شد از این ماتم و این غم فزون شد / کز صبر بر آن کشته چنان دل خروشید ای محتشم تمام کن این داستان خون فشان / کز بس قلم شکست و بیانش به جان رسید بیداد کرد غم که زبانش بریده شد / از بس که دل خون شد و رخسار زرد گشت / باز این چه شورش است که در خلق عالم است
این شرح بینهایت و این داستان خونفشان / از خون چشم اهل نظر، شد روان روان این مرثیه، مرثیه بیکران بود / محتشم! هر چه نوشتی کم است
این تقسیمبندی، با توجه به محوریت مضامین در هر قسمت و نقش بیتهای برگشت در شعر، صورت گرفته است.