بله، این جمله بهدرستی نشان میدهد که چگونه واقعه عاشورا، به یمن تفسیرهای عمیق عرفانی (به ویژه از سوی عارفانی چون عطار نیشابوری)، از یک رویداد تاریخی-مذهبی فراتر رفته و به نمادی جهانی از آزادگی، عشق و مقاومت در برابر ظلم تبدیل شده است. این بعد جهانی، ریشه در فهم باطنی و فرازمینی از آن دارد که عطار و پیروانش آن را ارائه دادند.
۱. آزادگی: رهایی از بند هرچه جز حق است
معنای عرفانی آزادگی: در عرفان، آزادگی به معنای رهایی از تمامی قید و بندهای دنیوی، نفسانی و حتی تعلقات بهشت و دوزخ، برای رسیدن به آزادی مطلق در راه حق است. انسان آزاد، کسی است که جز بنده خدا نیست و از هیچ قدرتی جز او نمیهراسد.
امام حسین (ع)؛ مظهر آزادگی: عطار و دیگر عارفان، امام حسین (ع) را اوج تجلی این آزادگی میدانند. ایشان با "دل آگاه حسینی" خود، از هرچه غیر حق بود، بریدند. انتخاب شهادت با وجود علم به عواقب آن، نه از سر اجبار، بلکه از کمال اختیار و آزادگی بود. حسین (ع) حاضر نشد تسلیم ظلم شود و جان خود و عزیزانش را در راه حفظ کرامت انسانی و حق به خطر انداخت. این روحیه، الهامبخش تمامی آزادیخواهان جهان در طول تاریخ بوده است.
۲. عشق: نیروی محرکه مقاومت و ایثار
عشق حقیقی، مبنای قیام: عطار به وضوح بیان میکند که قیام امام حسین (ع) از سر "عشق بیکران به خداوند" و شوق لقاءالله بود. این عشق، نیرویی بود که تمامی سختیها و مصائب را برای امام و یارانش قابل تحمل میساخت.
"شهید عشق" بودن حسین (ع): این تعبیر عطار، اوج نقش عشق را در کربلا نشان میدهد. حسین (ع) نه قربانی، بلکه عاشقی بود که با آگاهی کامل، در راه معشوق خود (خداوند) ایثار تمامعیار کرد. این عشق، فراتر از هر منطق مادی، مقاومت و فداکاری را معنا میبخشد و آن را از یک عمل صرفاً سیاسی به یک حماسهی روحی ارتقا میدهد.
۳. مقاومت در برابر ظلم: ایستادگی بر آرمانهای الهی
جهاد اکبر و اصغر: عارفان، مقاومت را نه تنها در میدان جنگ (جهاد اصغر)، بلکه مهمتر از آن، در جهاد با نفس (جهاد اکبر) میبینند. امام حسین (ع) هم در جهاد با نفس (غلبه بر ترس، دلبستگی به دنیا) و هم در جهاد با ظلم بیرونی، به کمال رسید.
الگوی بیزمان: مقاومت امام حسین (ع) در برابر یزید، نمادی از ایستادگی حق در برابر باطل، نور در برابر ظلمت، و عدالت در برابر ستم است. این مقاومت، محدود به زمان و مکان خاصی نیست، بلکه در هر عصر و زمانی که ظلمی هست، طنینانداز میشود. این مقاومت، از یک تصمیم لحظهای فراتر رفته و ریشه در معرفت عمیق به حق و باطل و عشق به احیای دین الهی دارد.
ریشه در تفسیر عرفانی
این ابعاد جهانی عاشورا، بیش از هر چیز، ریشه در تفسیر عرفانی آن دارد:
گذر از ظاهر به باطن: عارفان توانستند از ظاهر خونین و تلخ واقعه، به عمق حکمتها، عشقها و آرمانهای الهی آن نفوذ کنند.
انسانشمولی مفاهیم: مفاهیمی چون عشق، آزادگی و مقاومت، مفاهیمی جهانی و انسانیاند که محدود به مذهب یا قوم خاصی نمیشوند. تفسیر عرفانی، این مفاهیم را از قالبهای صرفاً فقهی یا تاریخی بیرون آورد و به بُعدی جهانشمول رساند.
تأکید بر ابعاد درونی: با تأکید بر کربلای درونی و جهاد اکبر، عاشورا به یک الگوی عملی برای هر انسان در مسیر خودسازی و مبارزه با ظلم درونی و بیرونی تبدیل شد.
نتیجهگیری:
به این ترتیب، عاشورا به یمن نگاه عارفانهی عطار و دیگران، به یک نماد قدرتمند جهانی بدل شده است. این نماد، میلیونها انسان را فارغ از دین و ملیتشان، به آزادگی، عشق ورزیدن به حقیقت و مقاومت در برابر هرگونه ستم و بیعدالتی فرامیخواند. این واقعه، بیش از یک مصیبت، سرچشمهای جاودانه برای الهامبخشی به بشریت در مسیر کمال و حقطلبی است.