بله، دقیقاً همینطور است. نگاه عطار نیشابوری به مصائب عاشورا را میتوان یک نگاه ترکیبی دانست؛ ترکیبی از سوگ و اندوه عمیق بر واقعهای جانسوز، همراه با بینشی عرفانی که آن را به منبعی از حکمتها و معارف الهی بدل میسازد. این دو بعد، در آثار عطار جداییناپذیرند و به عاشورا معنایی چندوجهی و ژرف میبخشند.
۱. بُعد سوگ و مظلومیت: همنوایی با انسانیت
عطار، همچون هر انسان دلآگاهی، درد و رنجهای کربلا را درک میکند و از مظلومیت امام حسین (ع) و یارانش متأثر میشود. او هرگز از این جنبهی انسانی و احساسی عاشورا غافل نیست. در بسیاری از اشعار و حکایات عرفانی، عطار به رنجها و آزمونهای سخت اولیا اشاره میکند و این خود نشاندهنده همدلی او با دردمندیهاست.
همدردی با مظلومیت: عطار به وضوح صحنههای دلخراش تشنگی، شهادت کودکان و یاران و بیکسی امام را درک میکند و به آن ابراز تأسف میکند. او میداند که این واقعه، در سطح انسانی، یک فاجعه است.
عبرتگیری از ستم: این بُعد از مصیبت، همچنین درسدهنده ظلمستیزی و عدم تحمل جور است که در طول تاریخ همواره از عاشورا الهام گرفته شده است.
۲. بُعد حکمت و معرفت: نگاهی فراتر از ظاهر
اما نگاه عطار در اینجا متوقف نمیشود. او با رویکرد عرفانی خود، از سطح ظاهری مصیبت عبور میکند و به لایههای پنهان و معنای باطنی آن میپردازد. این همان جایی است که سوگ به حکمت و رنج به تعالی تبدیل میشود:
تحلیل عرفانی شهادت: عطار شهادت امام حسین (ع) را نه یک مرگ ساده، بلکه اوج "شهید عشق" و تجلی فنای فیالله میبیند. از این منظر، این مصیبت به بالاترین مقام قرب الهی و وصال عاشقانه منجر میشود که خود اوج سعادت است.
"دل آگاه حسینی": عطار بر بصیرت و معرفت عمیق امام حسین (ع) تأکید میکند. این "دل آگاه" بود که امام را قادر ساخت تا "حکمت بلا" را درک کند و بداند که این مصائب، آزمونی الهی و نردبان عروج هستند، نه نشانهی قهر یا شکست.
منبع الهام و الگو: عاشورا در نگاه عطار به یک مکتب ابدی تبدیل میشود. مصائب آن، درسهای گرانبهایی از صبر عاشقانه، ایثار تمامعیار، و ایستادگی در برابر باطل ارائه میدهد. این رنجها، نه برای ناامیدی، بلکه برای بیداری و هدایت انسانها در مسیر حقیقت هستند.
پیروزی معنوی: با وجود ظاهر خونین و تلخ، عطار معتقد است که حسین (ع) به "پیروزی معنوی" عظیمی دست یافت. این پیروزی، فراتر از معیارهای دنیوی است و به جاودانگی نام و آرمان ایشان در تاریخ و قلبها انجامیده است.
پیوند دو بُعد: سوگِ آگاهانه و معنادار
این دو بُعد در نگاه عطار، جداییناپذیرند. او از مخاطب میخواهد که بر حسین (ع) بگرید، اما این گریه، باید گریهای باشد که از آگاهی به عمق فداکاری و عظمت معنوی آن نشئت میگیرد. سوگ در این نگاه، صرفاً تخلیه هیجانات نیست، بلکه دریچهای است برای تأمل در معارف الهی و بیداری روح.
به عبارت دیگر، عطار عاشورا را نه تنها یک واقعه تاریخی برای ماتم، بلکه یک تجربه عرفانی زنده میبیند که هر سالک میتواند از طریق تأمل در آن، به حقایق عمیقتری از وجود، عشق و رابطه با خداوند دست یابد. این ترکیب سوگ و معرفت است که عاشورا را در ادبیات و عرفان فارسی تا این حد پررنگ و تأثیرگذار ساخته است.