بله، این تعبیر از "دل آگاه حسینی" یکی از ظریفترین و عمیقترین نکات در نگاه عرفانی عطار نیشابوری است. برای او، بصیرت و معرفت از یک سو و عشق حقیقی از سوی دیگر، جدا از هم نیستند؛ بلکه لازم و ملزوم یکدیگرند و در قلب امام حسین (ع) به کمال خود رسیدهاند.
"دل آگاه حسینی": تقاطع بصیرت و عشق
عطار با کنار هم قرار دادن این دو ویژگی در "دل آگاه حسینی"، نشان میدهد که این دل، یک مرکز صرفاً عقلانی یا صرفاً احساسی نیست، بلکه جایگاهی است که در آن، عالیترین مراتب شناخت با شدیدترین درجات محبت پیوند خوردهاند.
۱. معرفت، سرچشمه عشق حقیقی
در نگاه عطار، عشق حقیقی، عشقی کورکورانه یا صرفاً احساسی نیست؛ بلکه عشقی است که از دل معرفت و بصیرت عمیق نسبت به معشوق (خداوند) برمیخیزد.
وقتی دلی به مقام "آگاهی" میرسد و جمال، کمال، قدرت، حکمت و لطف بینهایت حق را درک میکند، ناگزیر لبریز از عشق و شیدایی او میگردد. این آگاهی، دل را از هر گونه شک و شبهه پاک کرده و به سمت عشقی خالص و بیشائبه هدایت میکند.
"دل آگاه حسینی" حقایق را آنچنان که هستند، میدید. این شهود عمیق، او را به معرفتی رساند که دیگر جز خدا نمیدید و همین باعث شد که عشقش به حق، به اوج خود برسد.
۲. عشق، محتوای حقیقی معرفت
از سوی دیگر، این عشق است که به معرفت عمق میبخشد و آن را از دانایی صرف فراتر میبرد. معرفت بدون عشق، ممکن است خشک و بیروح باشد، اما وقتی با عشق حقیقی در میآمیزد، به حالتی از شهود و وصال درونی تبدیل میشود.
عشق حقیقی به خداوند در "دل آگاه حسینی"، باعث شد که امام (ع) تمام حکمتهای الهی نهفته در بلاها را درک کند و حتی مصائب را با رضایت قلبی بپذیرد. این عشق، به معرفت او توانایی عمل و ایثار بخشید.
این دل آگاه و عاشق، همان بود که امام را به سوی "شهید عشق" شدن سوق داد؛ شهادتی که نه از سر اجبار، بلکه از کمال آگاهی و اوج محبت به معشوق بود.
۳. دل آگاه حسینی: الگویی برای سالک
عطار با این تعبیر، الگویی برای سالکان ارائه میدهد: برای رسیدن به حقیقت و کمال، صرفاً دانستن کافی نیست، بلکه باید این دانستهها به عشق عمیقی در قلب تبدیل شوند. و همچنین، عشقی که از آگاهی برنخیزد، ممکن است پایدار نباشد یا به خطا رود. "دل آگاه حسینی" نشان میدهد که چگونه میتوان در اوج معرفت، به بالاترین مرتبه عشق رسید و این عشق را در عمل و ایثار به نمایش گذاشت.
به طور خلاصه، در نگاه عطار، "دل آگاه حسینی" نمادی است از کمال انسانی که در آن، عقل و عشق، بصیرت و محبت، در یک نقطه به هم میرسند و حقیقت را به تمام و کمال درک میکنند. این تلفیق، نیروی محرکهی اصلی قیام عاشورا و دلیل جاودانگی و عظمت آن در تاریخ عرفان است.