همانطور که اشاره کردید، معنای ظاهری "صبری که امام حسین (ع) داشتند" به معنای تحمل بینظیر سختیها، بلاها و مصائبی است که ایشان و یارانشان در واقعه کربلا متحمل شدند. این شامل تحمل تشنگی، گرسنگی، شهادت یاران و خانواده، و نهایت مظلومیت است.
اما برای عطار نیشابوری، این معنای ظاهری، تنها سطح رویین ماجراست. او این صبر را با لایههای عمیقتری از عرفان و معرفت پیوند میزند:
فراتر از معنای ظاهری در نگاه عرفانی عطار
وقتی عطار در "جوهرالذات" میگوید:
کنون صبری کن ای دل چون حسینی که جز این دو نبینی سه تو باری ...
او این "صبری حسینی" را به عنوان یک الگوی کامل برای سالکان و عارفان مطرح میکند. این صبر برای عطار دارای ابعاد زیر است:
صبر از سر معرفت و آگاهی: این صبر، صرفاً یک تحمل منفعلانه نیست، بلکه صبری است که از معرفت عمیق به قضا و قدر الهی و تسلیم مطلق در برابر اراده حق نشأت میگیرد. امام حسین (ع) با علم و بصیرت کامل، این راه را انتخاب کرد و تمامی مشقات را با رضایت قلبی پذیرا شد.
صبر عاشقانه: در نگاه عرفانی، مصائبی که از سوی دوست میرسد، نه تنها دردناک نیستند، بلکه موجب قرب و وصال میشوند. بنابراین، صبر حسین (ع) صبری آمیخته با عشق به معبود بود. او سختیها را به جان خرید، چون آنها را از جانب معشوق میدید و در آنها حکمتی نهفته بود.
صبر برای بقای دین و حقیقت: صبر حسین (ع) به معنای پایداری و استقامت بینظیر برای احیای ارزشهای دین و مبارزه با ظلم بود. این صبر، یک عمل منفرد نیست، بلکه نقطهی اوج یک نهضت الهی برای حفظ حقیقت است.
الگویی برای سلوک: عطار از خواننده میخواهد که "چون حسینی" صبر کند. این یعنی سالک در مسیر رسیدن به حقیقت، باید از این الگوی صبر و پایداری پیروی کند، حتی اگر با تلخیها و آزمایشهای سخت روبرو شود. این صبر، راه را برای وحدت جان و تن و درک حقایق باطنی هموار میسازد.
به این ترتیب، معنای ظاهری صبر امام حسین (ع) (تحمل بلاها) در نگاه عطار به یک معنای باطنی و عرفانی عمیق تبدیل میشود که آن را به اوج معرفت، عشق، و تسلیم در برابر اراده الهی پیوند میزند و به الگویی برای تمام سالکان طریق حقیقت مبدل میسازد.