جوهرالذات یکی دیگر از آثار عطار نیشابوری است که در آن، مفاهیم عرفانی با زبانی سرشار از تمثیل و رمز بیان میشوند. در این کتاب نیز عطار به شخصیت امام حسین (ع) میپردازد و ابعاد عرفانی و نمادین او را برجسته میکند. در اینجا به بررسی ابیات مربوط به حسین (ع) در این اثر میپردازیم:
۱. صبر حسینی و سلوک عرفانی
عطار در جوهرالذات، صبر امام حسین (ع) را به عنوان الگویی برای سالکانی که در راه حقیقت قدم برمیدارند، مطرح میکند:
... یکی شو در نمودجان و تن تو
کنون صبری کن ای دل چون حسینی
که جز این دو نبینی سه تو باری ...
این بیت به وضوح نشان میدهد که صبر حسین (ع)، یک صبر معمولی نیست؛ بلکه صبری است که در مسیر معرفت و درک حقایق باطنی لازم است. این صبر، به معنای تاب آوردن سختیها و مشقات راه، و تسلیم در برابر اراده الهی است که لازمه اتحاد جان و تن در مسیر سلوک است.
۲. جانبازی حسینی؛ اوج آگاهی و عشق
عطار در ادامه، جانبازی و فداکاری امام حسین (ع) را نه از سر جبر یا ناچاری، بلکه از روی آگاهی کامل و عشق عمیق به حق میداند:
... نه کار تست جانبازی چو آن شاه
حسین ابن علی تا گردی آگاه
نه کار تست جانبازی چو اصحاب ...
اینجا عطار با لحنی استفهامی و تأکیدی بیان میکند که جانبازی حسین بن علی (ع)، کاری بس عظیم و متفاوت است. او این عمل را به "آگاهی" پیوند میزند. یعنی امام حسین (ع) با علم و بصیرت کامل، و نه از سر جهل یا تقلید، جان خود را فدا کرد. این آگاهی، همان معرفت عرفانی است که انسان را به اوج فنا و تسلیم در برابر معشوق میرساند. جانبازی او، جلوهای از معرفت عمیق به مقام حق و عشق به اوست.
۳. دل آگاه حسینی و شهادت عشق
در بخش دیگری، عطار دل آگاه را "حسینی" توصیف میکند و شهادت امام (ع) را نماد عشق الهی میداند:
... که جام زهر نوشد از کف یار
دل آگاه میباید حسینی
شهید عشق گشتن بهر دینی ...
این ابیات بیانگر آن است که برای درک حقیقت و رسیدن به مقام شهادت در راه عشق، دلی آگاه و بصیر لازم است؛ دلی که همچون دل حسین (ع) از معارف الهی سرشار باشد. "شهید عشق گشتن بهر دینی" به روشنی به واقعه کربلا و شهادت امام حسین (ع) اشاره دارد و آن را اوج عشقورزی در راه دین و حقیقت معرفی میکند. این شهادت نه تنها یک فداکاری فیزیکی، بلکه یک شهود عارفانه و اوج وصال با معشوق ازلی است.
۴. حقیقت حسینی؛ وحدت و بیجدایی
و در بیتی بسیار تأملبرانگیز، عطار خود را به حسین (ع) پیوند میزند و او را تجلیگاه حقیقت بیجدایی میداند:
... جدایی نیست اینجا مکر و شینم
حقیقت همچنین دید حسینم
جدایی نیست من شیخ کبیرم ...
این بیت نشاندهنده عمق نفوذ شخصیت امام حسین (ع) در اندیشههای عرفانی عطار است. وقتی عطار میگوید "حقیقت همچنین دید حسینم"، این میتواند چندین معنا داشته باشد:
تشابه دیدگاه: یعنی عطار نیز همان حقیقتی را میبیند که حسین (ع) میدید؛ حقیقتی که در آن "جدایی نیست". این "جدایی نیست"، اشاره به وحدت وجود است، جایی که همه کثرات به یک حقیقت واحد برمیگردند.
فنا در حسین (ع): ممکن است عطار در مقام فنا، خود را چنان با حقیقت امام حسین (ع) یکی میبیند که گویی حسین (ع) همان حقیقت بیجدایی را درک کرده و عطار نیز به واسطه او یا در او، به این درک رسیده است.
حسین (ع)؛ مظهر حقیقت: حسین (ع) خود نماد و مظهر این حقیقت یگانه است که در آن، کثرات ظاهری، مانع دیدن وحدت باطنی نیستند.
جمعبندی
در جوهرالذات، عطار امام حسین (ع) را نه تنها یک شخصیت تاریخی، بلکه یک نماد کامل عرفانی معرفی میکند. او حسین (ع) را مظهر صبر عارفانه، جانبازی از سر آگاهی و عشق، شهید عشق الهی، و تجلیگاه حقیقت وحدانی هستی میداند. این ابیات نشاندهنده آن است که عطار چگونه از واقعه کربلا و شخصیت امام حسین (ع) برای تبیین عمیقترین مفاهیم عرفانی خود بهره برده است.