مولانا در مثنوی معنوی، به مفاهیم "مرگ اصغر" و "حشر اصغر" اشاره میکند که در نگاه عرفانی او، ابعادی فراتر از معنای تحتاللفظی خود پیدا میکنند. این اصطلاحات، بیانگر دیدگاه مولانا دربارهی مرگ جسمانی به عنوان یک مرحلهی گذار و بیداری معنوی پس از آن است.
مرگ اصغر: فنای جسم، نه فنای وجود
در عرفان، بهویژه در دیدگاه مولانا، "مرگ" صرفاً پایان زندگی نیست. بلکه میتواند به انواع مختلفی تعبیر شود:
مرگ اختیاری: مرگی که سالک آگاهانه و با اختیار خود، نفس اماره و خواستههای دنیوی را میمیراند.
مرگ طبیعی (مرگ جسمانی): همان چیزی که در اصطلاح عامیانه "مرگ" نامیده میشود؛ یعنی جدایی روح از بدن.
مولانا "مرگ طبیعی" را "مرگ اصغر" مینامد. او این مرگ را "اصغر" (کوچکتر) میخواند، زیرا آن را در مقایسه با "مرگ اکبر" (فنای کامل نفس در ذات الهی) کماهمیتتر و کوچکتر میداند.
مرگ اصغر عالم اکبر را زدود حشر اصغر حشر اکبر را نمود که بر آرید ای ذرایر سر ز خاک (مثنوی معنوی، دفتر پنجم، بخش ۷۳)
در این دیدگاه:
مرگ جسم، پردهبردار از حقیقت: مولانا معتقد است که مرگ جسمانی، در واقع پردهای را از جلوی چشم روح برمیدارد. تا زمانی که روح در قید جسم است و درگیر تعلقات مادی دنیا، از دیدن حقایق غیبی و عالم معنا محروم است. "مرگ اصغر" باعث میشود که روح از زندان جسم آزاد شود و به "عالم اکبر" (حقایق پنهان هستی) که پیشتر از آن پوشیده بود، دست یابد.
نه فنا، که گذار به حیات دیگر: این مرگ به معنای نابودی کامل وجود نیست، بلکه یک تغییر حالت و گذار از یک سطح وجودی به سطح دیگر است. همانند دانهای که در خاک میمیرد تا به درخت تبدیل شود، جسم نیز میمیرد تا روح به حیات و درجات بالاتری دست یابد.
حشر اصغر: بیداری و آگاهی پس از مرگ
در پی "مرگ اصغر"، "حشر اصغر" رخ میدهد. "حشر" به معنای برانگیخته شدن و جمع شدن است. در اینجا، "حشر اصغر" به معنای بیداری و آگاهی روح پس از جدایی از جسم است.
حشر اصغر در مقابل حشر اکبر: مولانا این بیداری اولیه را "حشر اصغر" مینامد، زیرا آن را مقدمهای بر "حشر اکبر" (قیامت کبرا و تجلی کامل حق) میداند. در "حشر اصغر"، روح به درکی جدید از هستی و عواقب اعمال خود میرسد و به سمت تجربههای عمیقتر وجودی پیش میرود.
آگاهی از حقایق پنهان: در این مرحله، روح به حقایقی که در زندگی دنیوی از آن غافل بود، آگاه میشود. پردههای غفلت کنار رفته و او با نتایج اعمال و انتخابهای خود روبرو میگردد.
دعوت به بازگشت به اصل: مولانا در ادامه بیت خود میگوید: "که بر آرید ای ذرایر سر ز خاک". این فراخوان به ارواح است که از غفلت بیدار شوند و به سوی اصل خود (خداوند) بازگردند. این بیداری، یک دعوت به حرکت و تحول معنوی است.
جمعبندی: مرگ به مثابه فرصتی برای عروج
دیدگاه مولانا دربارهی "مرگ اصغر" و "حشر اصغر" یک پیام بسیار مهم دارد: مرگ پایان نیست، بلکه آغاز یک بیداری و فرصتی برای عروج و دست یافتن به حقایق عمیقتر هستی است. او میخواهد به انسانها بیاموزد که از مرگ نهراسند، بلکه آن را دروازهای به سوی ابدیت و آگاهی بیشتر بدانند. این نگاه، به انسان امید میدهد و او را تشویق میکند تا در زندگی دنیوی خود، به گونهای عمل کند که پس از "مرگ اصغر"، به "حشر اصغر" و سپس به "حشر اکبر" دست یابد و از حقایق عالم باطن بهرهمند گردد.