مولانا در مثنوی معنوی، واژهی "اصغر" را با سه معنای مهم و متفاوت به کار برده است که هر یک، به یکی از ابعاد جهانبینی عرفانی او اشاره دارد:
۱. "عالم اصغر" در برابر "عالم اکبر": انسان از نگاه حکیمان و عارفان
مولانا در دفتر چهارم مثنوی، به بحث دربارهی جایگاه انسان در هستی میپردازد و دو دیدگاه را مطرح میکند:
حکما (فلاسفه): آنها انسان را "عالم اصغر" (جهان کوچک) میدانند، زیرا انسان نسخهای کوچک از عالم کبیر (جهان هستی) است و هر آنچه در هستی وجود دارد، در وجود انسان نیز به طور خلاصه یافت میشود. این نگاه بیشتر بر جنبهی صورت ظاهری و ترکیب مادی انسان تاکید دارد.
حکمای الهی (عرفا): این گروه، انسان را "عالم اکبر" (جهان بزرگ) میدانند. از دیدگاه آنها، حقیقت وجودی انسان فراتر از جسم اوست و روح انسان ظرفیت آن را دارد که تمام حقایق عالم و حتی ذات الهی را در خود منعکس کند. به این معنا، انسان به جهت معنا و حقیقت باطنیاش، از کل جهان بزرگتر و والاتر است.
مولانا خود با دیدگاه حکمای الهی موافق است و تاکید میکند که ارزش انسان به روح و معنای اوست، نه به جسم ظاهریاش:
پس به صورت عالم اصغر تویی پس به معنی عالم اکبر تویی (مثنوی معنوی، دفتر چهارم، بخش ۲۰)
در اینجا، "اصغر" به معنای کوچکی ظاهری انسان است، در حالی که "اکبر" به عظمت باطنی و روحانی او اشاره دارد.
۲. "مرگ اصغر" و "حشر اصغر": مرگ جسمانی و بیداری روحانی
در دفتر پنجم مثنوی، مولانا به مفهوم "مرگ اصغر" اشاره میکند که در مقابل "مرگ اکبر" (که فنای کامل در ذات الهی است) قرار میگیرد. "مرگ اصغر" در اینجا به معنای مرگ جسمانی است، اما نه یک پایان، بلکه یک گذار به سوی حیات دیگر و بیداری معنوی:
مرگ اصغر عالم اکبر را زدود حشر اصغر حشر اکبر را نمود که بر آرید ای ذرایر سر ز خاک (مثنوی معنوی، دفتر پنجم، بخش ۷۳)
مولانا این مرگ جسمانی را "مرگ اصغر" مینامد، چرا که آن را در مقایسه با مرگ نفسانی و فنای درونی (که نوعی مرگ بزرگتر یا "مرگ اکبر" محسوب میشود) کوچکتر و کماهمیتتر میداند. در این نگاه، مرگ جسم، پرده از عالم اکبر (حقایق باطنی و ابدی) برمیدارد و "حشر اصغر" (بیداری پس از مرگ جسمانی) راه را برای "حشر اکبر" (قیامت کبرا و تجلی کامل حق) میگشاید. این یعنی، مرگ جسمانی پایان کار نیست، بلکه آغاز یک بیداری و حرکت به سوی درجات بالاتر وجود است.
۳. "جهاد اصغر" در برابر "جهاد اکبر": مبارزه با نفس
یکی از مهمترین و شناختهشدهترین کاربردهای "اصغر" در آثار مولانا، تمایز میان "جهاد اصغر" و "جهاد اکبر" است. این تمایز بر اساس حدیث مشهور نبوی است که پس از بازگشت از یک نبرد، فرمودند: "رَجَعْنَا مِنَ الْجِهَادِ الْأَصْغَرِ إِلَی الْجِهَادِ الْأَکْبَرِ" (از جهاد کوچکتر بازگشتیم به سوی جهاد بزرگتر).
جهاد اصغر: به مبارزه با دشمن بیرونی، جنگیدن در میدان نبرد و دفاع از دین و میهن اشاره دارد. این جهاد، با وجود اهمیتش، از نظر معنوی در مرتبهی پایینتری قرار میگیرد.
جهاد اکبر: به مبارزه با نفس اماره، خودخواهی، شهوات، و تمام موانع درونی اشاره دارد که انسان را از رسیدن به حقیقت بازمیدارند. این جهاد، دشوارترین و مهمترین جهاد است و پیروزی در آن، به معنای فتحی بزرگ درونی و رسیدن به کمال انسانی است.
مولانا این مفهوم را در داستان عیاضی (یک غازی که از جهاد بیرونی ناامید شده و به جهاد با نفس روی میآورد) به زیبایی بیان میکند:
این جهاد اکبرست آن اصغرست هر دو کار رستمست و حیدرست (مثنوی معنوی، دفتر پنجم، بخش ۱۶۲)
در این بیت، مولانا هر دو نوع جهاد را ارزشمند میداند و آنها را به کار پهلوانان بزرگی چون رستم و حیدر (امام علی (ع)) تشبیه میکند. اما تاکید میکند که جهاد اکبر (مبارزه با نفس)، در مرتبهی بالاتری از جهاد اصغر (مبارزه بیرونی) قرار دارد و نیت خالص در آن بسیار مهم است.
جمعبندی:
مولانا از واژهی "اصغر" با دقت و ظرافت تمام برای بیان ابعاد مختلف وجود انسان (همچون عالم صغیر در برابر عالم کبیر)، مراحل زندگی (مرگ جسمانی به عنوان مرگ اصغر)، و درجات مبارزه (جهاد کوچکتر) استفاده میکند. در تمامی این کاربردها، او همواره بر اهمیت جنبهی باطنی و معنوی هر چیز تأکید دارد و ارزش آن را برتری میبخشد.