در عرفان مولانا، فنای فی الله (فنا شدن در خدا) یکی از بلندترین مقامات سلوک است. این مفهوم به معنای نیست شدن اراده و هستی سالک در اراده و هستی مطلق خداوند است. فنا نه به معنای نابودی، بلکه به معنای محو شدن خودیت و خودبینی سالک در نور حق و رسیدن به بقای ابدی در اوست. امام حسین (ع) در نگاه مولانا، تجسم بارز این مقام عرفانی است.
فنای فی الله: رهایی از نفس و رسیدن به حق
فنای فی الله در عرفان، یعنی:
مرگ اختیاری: سالک خود خواسته از خواستههای نفسانی، تمایلات دنیوی و حتی هستی خود میگذرد.
نیست شدن در هستی حق: فرد دیگر خود را نمیبیند، بلکه تنها حضور و اراده خداوند را در وجود خود حس میکند.
بقای باللّه: پس از این "فنا" یا "نیست شدن" در حق، سالک به مرحله "بقا باللّه" میرسد؛ یعنی با وجود خودِ الهی باقی میماند و از آن پس، گفتار و کردار او، تجلی اراده الهی است.
مولانا معتقد است که انسان برای رسیدن به وصال حقیقی، باید از قید "خود" رها شود. این رهایی، سخت و دشوار است، اما نتیجه آن، آزادی مطلق و وصل به حقیقت ابدی است.
امام حسین (ع): نمونه اعلای فنای فی الله
واقعه کربلا، در دیدگاه مولانا، صحنهای است که امام حسین (ع) و یارانش، اوج فنای فی الله را به نمایش گذاشتند. شهادت آنها، نه یک پایان، بلکه یک شروع و اوج تجلی این مقام بود:
فنای اراده در اراده الهی: امام حسین (ع) با آگاهی کامل از سرنوشت خود، هیچگاه در راهی که انتخاب کرده بود تردید نکرد. اراده او به طور کامل در اراده خداوند فانی شده بود و آنچه را که خداوند برایش مقدر کرده بود، با کمال رضا و تسلیم پذیرفت. این همان "مرگ اختیاری" است که عارف برای رسیدن به مقام فنا، به آن تن میدهد.
نیست شدن در عشق الهی: برای امام حسین (ع) و یارانش، دیگر جز عشق به خداوند و انجام تکلیف الهی چیزی وجود نداشت. آنها از تمامی تعلقات دنیوی، از خانواده و جان خود گذشتند. این گذشت، نه از سر جبر و ناچاری، بلکه از سر محو شدن در اقیانوس عشق الهی بود. هستی آنها در هستی معشوق فانی شده بود.
تجلی بقای باللّه: با وجود شهادت جسمانی، نام و یاد امام حسین (ع) و پیام کربلا، جاودانه شد. این بقای ابدی، نتیجه همان فنای آنها در راه حق بود. مولانا معتقد است هرکس در راه خدا فانی شود، خداوند او را از فنای دنیوی نجات داده و به بقای جاودانه میرساند. شهدای کربلا نمونه بارز این بقای الهی هستند که حتی پس از قرنها، همچنان زنده و الهامبخشند.
ممکن است این مفهوم در این بیت از غزلیات مولانا (غزل ۱۷۰ دیوان شمس) تا حدی منعکس شده باشد:
حشرگاه هر حسینی گر کنون اولیایی اولیایی اولیا
اگرچه این بیت صراحتاً به فنا اشاره ندارد، اما میتواند به این معنی باشد که هر کس در مسیر "حسینی" قرار گیرد و راه او را (که راه فنای در حق است) بپیماید، به مقام اولیا و مقربان الهی میرسد و حشرش (رستاخیز معنویاش) همچون اولیا خواهد بود. این مقام، نتیجه همان فنا و رهایی از نفس است.
درس فنا از کربلا
مولانا با ارجاع به امام حسین (ع) و واقعه کربلا، به سالک گوشزد میکند که راه رسیدن به حقیقت و وصال معشوق، از مسیر فنای نفس و گذشتن از خودی میگذرد. این "مرگ" در راه خدا، عین "زندگی" ابدی است.
فنای فی الله، جوهر عرفان مولوی است و امام حسین (ع) به عنوان الگویی بینظیر، این جوهر را در عمل به زیباترین شکل ممکن به نمایش گذاشته است.