در این بخش پایانی از ابیات مربوط به «جنگ» و «پلنگ» در شاهنامه فردوسی، شاهد تکرار و تعمیق مفاهیم پیشین هستیم. فردوسی با بهرهگیری بیبدیل از تشبیه پهلوانان به پلنگ و قرار دادن این خوی حیوانی در بستر نبرد (جنگ)، صحنههای حماسی را با اوج هیجان، خشونت و قدرت ترسیم میکند. «پلنگ» نه تنها نمادی از قدرت فیزیکی است، بلکه به روحیه تهاجمی، بیباکی و شکستناپذیری نیز اشاره دارد که در میدان «جنگ» بروز مییابد.
«پلنگ»: تجسم صفات پهلوانی و ویژگیهای نبرد
«پلنگ» در این ابیات به کرات برای توصیف قدرت، چابکی، خشم، دلاوری و هیبت به کار رفته است. این نماد، مرز بین انسان و حیوان را در اوج نبرد کمرنگ کرده و پهلوانان را به موجوداتی سهمگین تبدیل میکند.
«گرفت آن بر و یال جنگی پلنگ» (سهراب، بخش ۱۸): "جنگی پلنگ" اشاره مستقیم به پهلوانِ جنگاور و درندهخوی است که به دلیل قدرت و مهارتش در نبرد، به پلنگ تشبیه شده است. این تصویرسازی، قدرت رستم در مهار حریف (سهراب) را نشان میدهد.
«از اسپان تازی به زین پلنگ» (داستان سیاوش، بخش ۳): "زین پلنگ" میتواند به زینی از پوست پلنگ اشاره داشته باشد که نمادی از قدرت، زیبایی و احتمالا استحکام است، یا به زینی که بر اسبی با سرعت و چابکی پلنگ بسته شده است. این بیانگر تجمل و در عین حال قدرت نظامی است.
«سیاوش چو پیروز بودی بجنگ / برفتی بسان دلاور پلنگ» (داستان سیاوش، بخش ۷): این بیت، حرکت پیروزمندانه و قدرتمند سیاوش را پس از نبرد، به حرکت یک پلنگ دلاور تشبیه میکند که نشاندهنده ابهت و شکستناپذیری اوست. «دلاور پلنگ» تأکید بر شجاعت و بیباکی خاص این حیوان است.
«اگر شیر پیش آمدی گر پلنگ» (سهراب، بخش ۶): این عبارت، اوج قدرت و بیباکی پهلوان را نشان میدهد که حتی در برابر قویترین حیوانات (شیر یا پلنگ) نیز هراسی به دل راه نمیدهد و کسی یارای مقابله با او را ندارد.
«بدانسان که نخچیر بیند پلنگ» (سهراب، بخش ۱۵): این تشبیه، حمله سریع، قاطع و بیرحمانه پهلوان (تهمتن) را به حمله پلنگ به شکارش تشبیه میکند. این نشان از عدم مقاومت شکار (دشمن) در برابر حمله پلنگگونه پهلوان است.
«بسی شیر و دیو و پلنگ و نهنگ / تبه شد به چنگم به هنگام جنگ» (سهراب، بخش ۱۶): این بیت، فهرستی از موجودات نمادین و قدرتمند (شیر، دیو، پلنگ، نهنگ) را ارائه میدهد که همگی به دست پهلوان در نبرد نابود شدهاند. این بیانگر اوج قدرت و شکستناپذیری پهلوان در مقابل هر نوع موجود قدرتمند است.
«و گر با پلنگان به جنگ اندر است» (پادشاهی کیکاووس، بخش ۸): اشاره به نبردهای سخت و پیوسته با دشمنان قدرتمند که به پلنگان تشبیه شدهاند.
«همه رزم را ساخته چون پلنگ» (پادشاهی کیکاووس، بخش ۱۰): لشکریان چنان آماده و مجهز به روحیه جنگی هستند که مانند پلنگان، آماده حمله و نبردند.
«بسان پلنگ ژیان بد به خوی» (پادشاهی کیکاووس، بخش ۱۴): "پلنگ ژیان" (پلنگ خشمگین و پرخاشگر) به خوی جنگنده و خشن پهلوان اشاره دارد که تنها آرزویش جنگیدن است.
«همه رسم و راه پلنگ آورید» (پادشاهی کیکاووس، بخش ۱۶): این یک فرمان نظامی است به معنای جنگیدن با شجاعت، سرعت و خشونت پلنگان؛ یعنی نهایت تهاجم را به کار برید.
«کنام پلنگان و شیران شود» (رزم کاووس با شاه هاماوران، بخش ۳): اشاره به میدان جنگ که به دلیل خونریزی و کشتار، به محلی برای درندگان تبدیل میشود.
«نرفتن به رسم دلاور پلنگ» (رزم کاووس با شاه هاماوران، بخش ۴): نشاندهنده اخلاق پهلوانی که در جنگ از کمین کردن (که رسم روباه است، نه پلنگ) پرهیز میکند؛ یعنی با شرافت و رو در رو میجنگد. این بیت، به ویژگیهای اخلاقی یک پهلوان واقعی اشاره دارد که حتی در نبرد نیز اصول خاصی را رعایت میکند.
«بمالد برو روی جنگی پلنگ» (منوچهر، بخش ۱۱): "جنگی پلنگ" در اینجا به دشمنی بسیار قوی اشاره دارد که حتی او نیز در برابر قدرت و هیبت پادشاه به خاک مالیده میشود. این نشاندهنده اقتدار و قدرت بینظیر پادشاه است.
«جنگ»: بستر نمایش دلاوری و خونریزی
«جنگ» همچنان به عنوان صحنه اصلی نبرد، آمادگی برای آن، یا خود عمل ستیز به کار رفته است. ارتباط آن با «پلنگ»، بر شدت و ماهیت خاص این نبردها تأکید میکند.
«مرا جنگ دشمن به آید ز ننگ» (پادشاهی یزدگرد، بخش ۶): ترجیح نبرد شرافتمندانه بر ننگ و سرافکندگی.
«نباید که رای پلنگ آوریم / که با هرکسی رای جنگ آوریم» (پادشاهی هرمزد، بخش ۹): "رای جنگ آوردن" به معنای تصمیم به جنگیدن است. این بیت، به پرهیز از جنگهای بیمورد اشاره دارد؛ هر چند قدرت پلنگگونه دارند، اما نباید بیدلیل به جنگ بپردازند.
«ز لشکر کسی کو گریزد ز جنگ» (پادشاهی هرمزد، بخش ۵): اشاره به فرار از میدان نبرد که در فرهنگ پهلوانی مذموم است.
«هوا دید چون پشت جنگی پلنگ» و «بپرهیز ازین جنگ و آویختن» و «بران سان سپاه اندر آرم به جنگ» (پادشاهی کسری نوشین روان، بخش ۷): "پشت جنگی پلنگ" (یعنی سیاهی آسمان از غبار نبرد) تصویری از جو و فضای هولناک نبرد است. "پرهیز از جنگ" و "وارد کردن سپاه به جنگ" ابعاد مختلف تصمیمگیری برای نبرد را نشان میدهد.
«اگر یار باشید با من به جنگ / از آواز روبه نترسد پلنگ» (پادشاهی کسری نوشین روان، بخش ۷): تأکید بر اتحاد و شجاعت ناشی از آن؛ با اتحاد، حتی یک پلنگ (رهبر) از روباهها (دشمنان ضعیف) نمیهراسد.
«نشد سیر دلشان توگویی ز جنگ» (پادشاهی کسری نوشین روان، بخش ۵): خستگیناپذیری و اشتیاق پهلوانان به نبرد.
«همه سرفرازیم با ساز جنگ» (پادشاهی کسری نوشین روان، بخش ۵): "ساز جنگ" یعنی آمادگی و تجهیزات لازم برای نبرد.
«یکی شارستان داشت با ساز جنگ» (پادشاهی اسکندر، بخش ۲۲): شهری که برای دفاع، کاملاً مجهز است.
«سوی بهمن اردوان شد به جنگ» (پادشاهی اشکانیان، بخش ۱۱): حرکت به سمت دشمن برای نبرد.
«ور ایدون کجا کین و جنگ آورند» (پادشاهی یزدگرد بزهگر، بخش ۱۳): اشاره به شروع کینهتوزی و نبرد توسط دشمن.
«همان شیر جنگاور تیزچنگ» (داستان رستم و شغاد، بخش ۳): توصیف شیری که در نبرد بسیار ماهر و پرقدرت است.
«به هر کارزاری گریزان ز جنگ» (پادشاهی دارای داراب، بخش ۵): فرار از نبرد و عدم ایستادگی.
«ورا کس ندیدی گریزان ز جنگ» (داستان رستم و اسفندیار، بخش ۱۶): تأکید بر شجاعت و عدم ترس از نبرد.
«چه کار آورم پیش چنگی پلنگ» (داستان رستم و اسفندیار، بخش ۲۰): چه نبردی با حریف قدرتمند (چون پلنگ) خواهم داشت.
«کزو کین تو باز خواهم به جنگ» (پادشاهی گشتاسپ، بخش ۳۱): گرفتن انتقام از طریق نبرد.
«چو ز این باز گردی بیارای جنگ / منم ساخته جنگ را چون پلنگ» (جنگ بزرگ کیخسرو با افراسیاب، بخش ۱۳): دستور برای آمادهسازی نبرد و اعلام آمادگی بیحد برای آن.
«دگر آنک گفتی که باشیده جنگ» (جنگ بزرگ کیخسرو با افراسیاب، بخش ۳۵): حضور در نبرد.
«نباشد مرا ننگ رفتن به جنگ / پیاده بسازیم جنگ پلنگ» (جنگ بزرگ کیخسرو با افراسیاب، بخش ۷): "جنگ پلنگ" یعنی نبردی با شدت و بیرحمی پلنگ.
«برادرش هومان پلنگ نبرد» (جنگ بزرگ کیخسرو با افراسیاب، بخش ۴): نامگذاری مستقیم یک پهلوان به "پلنگ نبرد" (یعنی کسی که در نبرد چون پلنگ است).
«دلیرست و جنگ پلنگ آورد» (جنگ بزرگ کیخسرو با افراسیاب، بخش ۵): پهلوانی که در نبرد، قدرتی چون پلنگ از خود نشان میدهد.
«پلنگان جنگی چو آهو شدند» (داستان دوازده رخ، بخش ۳۷): کسانی که روزی پلنگگونه میجنگیدند، اکنون از ترس مانند آهو فرار میکنند.
نتیجهگیری نهایی: همافزایی نماد و عمل در شاهنامه
در این ابیات، «پلنگ» به عنوان نمادی قدرتمند و چندوجهی به کار رفته است که میتواند به خود پهلوان، روحیه او، یا حتی استحکام ابزار جنگیاش اشاره کند. این نماد، همواره در بستر «جنگ» که عرصه اصلی بروز این صفات است، به کار میرود.
نکات کلیدی این همنشینی:
تأکید بر ویژگیهای اخلاقی و روانی پهلوان: «پلنگ» نه تنها قدرت جسمی را نشان میدهد، بلکه صفاتی مانند شجاعت، بیباکی، عزم، و خشم را نیز به تصویر میکشد.
استفاده از حیوان برای بیان شدت عمل: فردوسی با تشبیه به پلنگ، اوج خشونت و قاطعیت در نبرد را به خواننده منتقل میکند.
تنوع در کاربرد «پلنگ»: از توصیف فردی ("جنگی پلنگ") تا لشکر ("سپاهی بسان پلنگ") و حتی ابزار ("زین پلنگ"، "چرم پلنگ")، این نماد کاربردهای متنوعی پیدا کرده است.
پیوند عمیق بین صفت و عمل: جنگ در شاهنامه یک عمل صرف نیست؛ بلکه عرصهای است که در آن، صفات پلنگگونه پهلوانان به نمایش گذاشته میشود.