برای روشنتر کردن ابعاد مقایسه "تخم کیان" در شاهنامه و نظریه "امر بین الامرین"، باید به هسته اصلی هر یک و چگونگی برخوردشان با مفاهیم جبر و اختیار، وراثت و مسئولیت بپردازیم. این دو مفهوم، گرچه در ظاهر متفاوتند، اما هر کدام به نوعی به این پرسش اساسی پاسخ میدهند: انسان تا چه حد در سرنوشت خود مختار است و تا چه حد تحت تأثیر عوامل بیرونی است؟
۱. بعد مبدأ و ریشه: "تخم کیان" (جبر اولیه)
"تخم کیان" در شاهنامه عمدتاً به مبدأ و ریشه وجودی یک فرد میپردازد. این بعد، بیانگر جبر اولیه است:
وراثت ذاتی و غیرقابل انتخاب: شما "تخم کیان" را انتخاب نمیکنید؛ با آن زاده میشوید. این یک ویژگی ذاتی، موروثی و از پیش تعیینشده است که فرد در آن هیچ اختیاری ندارد.
پتانسیل و شایستگی اولیه: داشتن "تخم کیان" به معنای برخورداری از پتانسیلهای ذاتی برای بزرگی، خردمندی، و فرمانروایی است. این تبار، فرد را واجد شرایط اولیه برای دریافت "فرّه ایزدی" میکند.
مشروعیت مبنایی: پادشاهی که از "تخم کیان" است، یک مشروعیت بنیادی دارد که به نژاد و ریشه پاکش بازمیگردد. این مشروعیت، زمینهای برای تأیید الهی بعدی (فرّه) فراهم میکند.
در این بعد، انسان در تعیین نژاد و اصالت خود مجبور مطلق است. این بخش از هستی او، خارج از اراده و اختیارش شکل میگیرد و به عنوان نقطهی آغاز او در جهان مطرح میشود.
۲. بعد فعل و عمل: "امر بین الامرین" (اختیار در بستر)
نظریه "امر بین الامرین" عمدتاً به فعل و عمل انسان و چگونگی وقوع آن میپردازد. این بعد، بر اختیار انسان در بستر مشیت الهی تأکید دارد:
اراده و مسئولیت فردی: این نظریه، جبر مطلق را رد میکند. انسان دارای اراده است و اعمال خود را با اختیار انجام میدهد. بنابراین، او در قبال افعالش مسئول است و پاداش و کیفر میبیند.
نفی اختیار مطلق: در عین حال، این اختیار مطلق نیست. قدرت و اراده الهی نیز در تحقق یافتن افعال نقش دارد. به عبارت دیگر، اراده انسان در چارچوب و بستر مشیت خداوند عمل میکند. انسان توانایی انتخاب دارد، اما توانایی به فعل رساندن آن انتخاب، وابسته به اذن و قدرت الهی است.
تعادل میان جبری و اختیاری: این نظریه تلاش میکند تا بین جبر (قدرت مطلق خدا) و اختیار (آزادی انسان) یک تعادل برقرار کند. افعال انسان نه کاملاً از پیش تعیین شدهاند و نه کاملاً مستقل از خواست خداوند هستند.
در این بعد، انسان در انجام افعالش نه مجبور و نه مختار مطلق است. این بخش از هستی او، در تعامل پیچیده میان اراده او و قدرت برتر الهی شکل میگیرد.
۳. بعد تکامل و بقا: پیوند دو مفهوم در پادشاهی
اینجاست که میتوانیم ارتباط و بعد تکاملی این دو مفهوم را در پادشاهی ایدهآل شاهنامه ببینیم:
"تخم کیان" (مبدا جبری) + "اختیار در عمل" = حفظ فرّه و پادشاهی مشروع. پادشاهی که از "تخم کیان" است (جبری)، پتانسیل دریافت "فرّه ایزدی" را دارد. اما برای حفظ این فرّ و بقای پادشاهیاش، باید اختیار خود را به درستی به کار گیرد؛ یعنی دادگری کند، نیکرفتار باشد، و از بیداد بپرهیزد. اگر او در اعمالش (که جنبه "امر بین الامرین" دارد) ستم کند، فرّ از او میگریزد و پادشاهیاش تباه میشود، حتی اگر از "تخم کیان" باشد.
مثال: جمشید، پادشاهی بود که فرّ داشت، اما با غرور و بیداد (عمل اختیاری او)، فرّ را از دست داد. این نشان میدهد که حتی با وجود موهبت اولیه (که میتوان آن را به نوعی "تخم کیانی" یا موهبتی شبیه آن در نظر گرفت)، اعمال اختیاری فرد تعیینکننده بقای آن موهبت است.
نتیجهگیری نهایی:
"تخم کیان" بیشتر به شایستگی اولیه و وراثتی (جبری) مربوط میشود که زمینهساز پادشاهی است، در حالی که "امر بین الامرین" به نحوه عملکرد و مسئولیت انسان در طول زندگی (اختیاری در بستر) میپردازد. در شاهنامه، این دو بعد مکمل یکدیگرند: تبار اصیل، زمینه را برای پادشاهی فراهم میکند، اما حفظ این پادشاهی و فرّ الهی، وابسته به عملکرد و اختیار پادشاه در رفتار عادلانه و پرهیز از بیداد است. این پیوند نشان میدهد که فردوسی نه جبر محض را میپذیرد و نه اختیار مطلق را، بلکه ترکیبی پیچیده از این عوامل را در سرنوشت و جایگاه انسان مؤثر میداند.