چه باید همه زندگانی دراز………چو گیتی نخواهد گشادنت راز
اگر باشدم زندگانی دراز..........ترا دارم اندر جهان بی نیاز
نباشد مرا زندگانی دراز..........ز کاخ و ز ایوان شوم بی نیاز
همی خواهم از داور بی نیاز.......که باشد مرا زندگانی دراز
بررسی «زندگانی دراز» در شاهنامه فردوسی
کلیدواژه «زندگانی دراز» در شاهنامه فردوسی، با وجود تکرار نسبتاً محدود آن (۶ بار در نمونههای ارائه شده)، مضامین عمیق و متفاوتی را در خود جای داده است. فردوسی این عبارت را در بسترهای گوناگونی به کار برده که هر یک نگاه شخصیتها را به مفهوم عمر طولانی و آرزوهای مرتبط با آن نشان میدهد.
۱. زندگانی دراز و پوچی رازهای گیتی
«چه باید همه زندگانی دراز / چو گیتی نخواهد گشادنت راز» (جمشید، بخش ۴)
این بیت از زبان جمشید، پادشاهی که خود روزگاری قدرتمند و سپس دچار زوال میشود، بیانگر حسرت و ناامیدی از دستیابی به حقیقت هستی است. در اینجا، زندگی دراز نه تنها ارزشی ندارد، بلکه اگر قرار باشد انسان به رازهای پنهان دنیا دست نیابد و در جهل بماند، چه فایدهای خواهد داشت؟ این نگاه، تلویحاً به محدودیتهای دانش بشری و پوچی عمر طولانی بدون فهم عمیق هستی اشاره دارد و شاید به نوعی یاس فلسفی جمشید از عدم گشایش رازهای آفرینش اشاره دارد.
۲. زندگانی دراز برای حمایت و بینیاز کردن دیگری
«اگر باشدم زندگانی دراز / ترا دارم اندر جهان بینیاز» (کیقباد، بخش ۴)
این بیت از زبان کیقباد، پادشاه دادگر و موسس سلسله کیانیان، نشاندهنده آرزوی عمر طولانی برای خدمت به دیگران و رفع نیازهایشان است. کیقباد قدرت و طول عمر را برای خود نمیخواهد، بلکه آن را وسیلهای برای حمایت و بینیاز کردن فرد مورد نظر (احتمالاً رستم یا یکی از پهلوانان) میداند. این رویکرد، تجلی حس مسئولیتپذیری و خیرخواهی یک فرمانروا است که عمر طولانی را در گرو آسایش و رفاه مردمش میبیند.
۳. زندگانی دراز و بینیازی از تعلقات دنیوی
«نباشد مرا زندگانی دراز / ز کاخ و ز ایوان شوم بینیاز» (داستان سیاوش، بخش ۹)
این بیت از زبان سیاوش، شاهزادهای پاکنهاد که درگیر دسیسههای درباری میشود، بیانگر نوعی دلبریدگی از دنیا و بیاعزگی به مظاهر مادی است. سیاوش در مواجهه با ناعدالتیها و فریبکاریها، آرزوی عمر طولانی ندارد، بلکه از کاخ و ایوان (نمادهای قدرت و ثروت دنیوی) بینیاز میشود. این دیدگاه، به نوعی زهد و کنارهگیری از لذتهای دنیوی را نشان میدهد که در اثر تجربههای تلخ و ناامیدی از انسانها به وجود آمده است.
۴. زندگانی دراز به همراه شادی و آرامش
«که او را بود زندگانی دراز / نشیند به شادی و آرام و ناز» (داستان رستم و اسفندیار، بخش ۲)
این بیت از زبان یک پرسشگر (احتمالاً شاه گشتاسب) درباره اسفندیار است. در اینجا، «زندگانی دراز» با مفاهیم شادی، آرامش و ناز (راحتی و رفاه) همراه شده است. این بیان، آرزوی یک زندگی طولانی و پرنعمت را به تصویر میکشد که عاری از رنج و مشقت باشد. این نگاه، به جنبههای مطلوب و آرمانی از یک عمر طولانی میپردازد، جایی که عمر زیاد با خوشبختی و آسودگی همراه است.
۵. زندگانی دراز برای حفظ نظم و سامان امور
«همی خواهم از داور بینیاز / که باشد مرا زندگانی دراز / که که را به که دارم و مه به مه» (پادشاهی یزدگرد هجده سال بود، بخش ۳)
این بیت از زبان یک پادشاه (احتمالاً پیروز) نشاندهنده آرزوی عمر طولانی برای تداوم حکومت و حفظ نظم و سامان جامعه است. پادشاه طول عمر را از خداوند میخواهد تا بتواند "که را به که دارد و مه به مه" یعنی جایگاه هر کس را حفظ کند، کوچک را در جای خود و بزرگ را در جای خود. این رویکرد، بیانگر مسئولیتپذیری حاکم در قبال اداره امور کشور و تضمین ثبات و عدالت اجتماعی است که عمر طولانی برای تحقق آن آرزو میشود.
۶. زندگانی دراز در پرتو عنایت الهی و بخت بلند
«که یزدان مرا زندگانی دراز / بدان داد با بخت گردن فراز» (داستان دوازده رخ، بخش ۱۵)
این بیت از زبان یکی از پهلوانان یا شخصیتهای قدرتمند است که طول عمر خود را حاصل عنایت و لطف خداوند و همچنین بخت بلند خود میداند. در اینجا، زندگانی دراز نتیجه یک تقدیر الهی و اقبال نیکو شمرده میشود که با پیروزیها و موقعیتهای بالا (بخت گردنفراز) همراه است. این نگاه، به نقش تقدیر و یاری ایزدی در تعیین طول عمر و سعادت دنیوی اشاره دارد.
نتیجهگیری:
فردوسی در شاهنامه، «زندگانی دراز» را به عنوان یک آرزو یا واقعیت، با مضامین متفاوتی درمیآمیزد: از یأس فلسفی و بیاهمیتی آن در صورت عدم کشف رازهای هستی، تا مسئولیتپذیری و خدمت به خلق، زهد و بینیازی از دنیا، طلب آسایش و خوشبختی، حفظ نظم و عدالت اجتماعی، و نتیجه لطف الهی و بخت بلند. این تنوع در کاربرد، نشاندهندهی پیچیدگی نگاه فردوسی و شخصیتهای شاهنامه به مفهوم عمر طولانی و ارتباط آن با ارزشها، آرزوها و تجربههای انسانی است. در کل، فردوسی عمر طولانی را به تنهایی ستایش نمیکند، بلکه آن را در ارتباط با کیفیت زندگی، اهداف فرد و تأثیر او بر جهان ارزیابی میکند.