فردوسی » شاهنامه » منوچهر » بخش ۲۸
... شمار گذشته شد اندر نهان
نیرزد همی زندگانیش مرگ
درختی که زهر آورد بار و برگ ...
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی کسری نوشین روان چهل و هشت سال بود » بخش ۲ - داستان نوشزاد با کسری
... نه زو بار باید که یابد نه برگ
ز خاکش بود زندگانی و مرگ
یکی داستان کردم از نوش زاد ...
=======================
- زندگانی و مرگ
- برگ
- نه زو بار باید که یابد نه برگ.......ز خاکش بود زندگانی و مرگ
- نیرزد همی زندگانیش مرگ.........درختی که زهر آورد بار و برگ
ارتباط بین بار، برگ، زندگانی و مرگ
در هر دو نمونهای که آوردید، فردوسی با بهرهگیری از نمادهای طبیعت، یعنی "بار" (میوه) و "برگ" (برگ درخت)، به شیوهای ظریف و تأملبرانگیز، به مفهوم "زندگانی و مرگ" میپردازد. این دو عنصر گیاهی، در ظاهر ساده، به استعارههایی قدرتمند برای بیان کیفیت و ماهیت وجودی انسان تبدیل میشوند.
۱. "درختی که زهر آورد بار و برگ" (بخش منوچهر)
در این بیت، "بار و برگ" نه تنها نمادی از ثمر و برونداد یک درخت هستند، بلکه به معنای حاصل و نتیجه زندگی یک فرد به کار رفتهاند. وقتی فردوسی میگوید درختی "زهر آورد بار و برگ"، منظور این است که زندگی آن شخص، به جای نیکی و سود، چیزی جز زیان، تباهی و شرارت به همراه نداشته است. در چنین حالتی، مرگ او نه تنها بد نیست، بلکه از زندگیاش که تنها مایه رنج و سم است، ارزشمندتر میشود ("نیرزد همی زندگانیش مرگ"). اینجا، "بار و برگ" به عنوان معیاری برای سنجش ارزش زندگی به کار میروند؛ اگر حاصل زندگی تباهی باشد، پس خود زندگی بیارزش است. این تصویر تلخ، به ما میآموزد که کیفیت زندگی، نه طول آن، بلکه ثمره و اثرات آن است که ارزش نهاییاش را تعیین میکند.
۲. "نه زو بار باید که یابد نه برگ ز خاکش بود زندگانی و مرگ" (بخش نوشزاد)
در این بخش، دیدگاه کاملاً متفاوتی ارائه میشود. وقتی میگوید "نه زو بار باید که یابد نه برگ"، یعنی از این شخص نباید انتظار ثمرات ظاهری یا نتایج قابل لمس داشت. این فرد شاید کسی نباشد که دستاوردهای مادی یا فرزندان و نسل پرشماری از خود به جای بگذارد (که بار و برگ میتوانند نماد آنها باشند). اما نکته عمیقتر در ادامه میآید: "ز خاکش بود زندگانی و مرگ". این جمله نشان میدهد که وجود این شخص، حتی پس از مرگ و بازگشت به خاک، منشأ هر دو مفهوم زندگی و مرگ است. این میتواند به چندین شکل تعبیر شود:
- تأثیر بنیادین: شاید این شخص تأثیری بسیار عمیق و وجودی داشته که فراتر از نتایج مادی و ظاهری است. او با خود مفاهیم بنیادی زندگی و فنا را همراه داشته است.
- میراث دوگانه: ممکن است میراث او به گونهای باشد که هم مایه حیات و الهام برای گروهی باشد و هم مایه مرگ و نیستی برای گروهی دیگر. یا اینکه مرگ او، خود آغازگر رویدادها و زندگیهای جدیدی باشد.
- هستیشناسی: این بیت میتواند به ماهیت هستی و فنا اشاره کند که از خود خاک (ماده اولیه همه چیز) برمیخیزند. این شخص به گونهای با این مفاهیم بنیادی در هم آمیخته است که دیگر انتظار "بار و برگ" به معنای معمول بیمورد است.
نتیجهگیری
فردوسی با این دو مثال نشان میدهد که چگونه نمادهای طبیعی "بار و برگ" میتوانند معانی متفاوتی در ارتباط با "زندگانی و مرگ" پیدا کنند:
- در مثال اول، "بار و برگ" به عنوان معیاری برای سنجش ارزش اخلاقی و وجودی زندگی به کار میروند.
- در مثال دوم، فقدان انتظار "بار و برگ" نشانهای از ماهیت عمیقتر و بنیادیتر تأثیر و میراث یک شخص است که خود منشأ زندگی و مرگ میشود.
این تفاوت در کاربرد نمادها، غنای زبان فردوسی و توانایی او در بیان مفاهیم پیچیده فلسفی را نشان میدهد. او با استفاده از همین تصاویر آشنای طبیعت، به کاوش در عمیقترین پرسشهای بشری درباره معنای هستی و مرگ میپردازد.