مضمون «جنگ و خون» در شاهنامه فردوسی، جدای از ابعاد حماسی و قهرمانی، بستر مناسبی برای بررسی سود و زیان است. فردوسی با نگاهی واقعبینانه و گاه نقادانه، پیامدهای مادی و معنوی نبردها و خونریزیها را برای فرد و جامعه به تصویر میکشد. این سود و زیان، صرفاً مالی نیستند، بلکه ابعاد گستردهتری از بقا، قدرت، اخلاق و حتی ارزشهای انسانی را دربرمیگیرند.
۱. سودهای (ظاهری یا واقعی) در «جنگ و خون»
در شاهنامه، جنگ و خونریزی میتوانند به اهداف یا منافعی منجر شوند که از دیدگاه برخی، «سود» محسوب میشوند:
کسب قدرت و غلبه:
"زخون سران سیر شد روز جنگ / بخشکی پلنگ و بدریا نهنگ" (پادشاهی هرمزد، بخش ۷) این بیت، هرچند به صورت ضمنی، به سود غلبه و تثبیت قدرت اشاره دارد. وقتی دشمنان کشته میشوند و میدان از خون آنها سیراب میگردد، طرف پیروز به قدرت و سلطه میرسد. این قدرت، سود اصلی برای پادشاهان و فرمانروایان است. "چو شیران جنگی برآویختند / چو جوی روان خون همی ریختند" (پادشاهی اشکانیان، بخش ۱۱) ریختن خون گسترده دشمن به دست پهلوانان، منجر به پیروزی و در نتیجه سود نظامی و استراتژیک برای سپاه خودی میشود.
کینخواهی و اعادهی حیثیت (سود معنوی):
"مرا جنگ فرمود و آویختن / به کین سیاووش خون ریختن" (داستان دوازده رخ، بخش ۱۵) در اینجا، جنگ و خونریزی (وسیله) منجر به سود معنوی کینخواهی و اعادهی حیثیت میشود. این سود، فراتر از منافع مادی، به آرامش روحی و برقراری عدالت در دیدگاه جامعه منجر میگردد.
تثبیت حاکمیت و دفع تهدید:
"ببینی که در جنگ من چون شوم / چو اندر پی ریزش خون شوم" (پادشاهی گرشاسپ، بخش ۱) ریختن خون دشمن در جنگ، میتواند سود دفع خطر و تثبیت حاکمیت را به همراه داشته باشد. در این دیدگاه، جنگ و خون ابزاری برای حفظ بقای دولت و ملت است.
۲. زیانهای (همیشه واقعی) در «جنگ و خون»
فردوسی اما با نگاهی عمیقتر، بر زیانهای فراوان و اغلب جبرانناپذیر جنگ و خونریزی تأکید میکند که از دیدگاه انسانی و اخلاقی، بسیار پررنگتر از سودهای ظاهری هستند:
زیان جانی و انسانی (مرگ و میر):
"هم از خون آن نامداران ما / جوانان و جنگی سواران ما" (پادشاهی بهمن اسفندیار، بخش ۱) این بیت، به صراحت به زیان از دست رفتن جوانان و نامداران (بزرگترین سرمایههای انسانی) اشاره دارد که خونشان در جنگ ریخته میشود. این زیان، جبرانناپذیرترین و دردناکترین پیامد جنگ است. "زخون سران سیر شد روز جنگ / بخشکی پلنگ و بدریا نهنگ" (پادشاهی هرمزد، بخش ۷) اگرچه این بیت به سود غلبه اشاره دارد، اما در همان حال، به زیان از دست رفتن "سران" (افراد مهم و رهبران) دلالت میکند که خود زیانی بزرگ برای هر دو طرف است.
زیانهای اخلاقی و معنوی (تباهی ارزشها):
"خرد شد به مغز اندرون کاسته / ز بس جنگ و خون ریختن در جهان / جوانان ندانند ارج مهان" (پادشاهی بهرام گور، بخش ۴۴) این بیت به زیانهای عمیق اخلاقی و اجتماعی جنگ اشاره دارد. جنگ نه تنها جانها را میگیرد، بلکه «خرد» را میکاهد و باعث میشود که «جوانان»، ارزشهای مهم زندگی و انسانیت را نشناسند. این زیان معنوی، از بین رفتن بنیانهای فکری و اخلاقی جامعه است.
زیان رنج و سختی:
"که از جنگ و پیکار و خون ریختن / نباشد جز از رنج و آویختن" (پادشاهی یزدگرد، بخش ۴) اینجا، زیان به صورت «رنج» و «سختی» آشکار میشود. جنگ و خونریزی، حتی بدون مرگ مستقیم، با خود رنجهای جسمی و روحی فراوانی برای افراد و جامعه به همراه میآورند.
زیان بیدادگری و بیگناهی:
"همان بی گنه خیره خون ریختن" (پادشاهی خسرو پرویز، بخش ۲۱) "به بیداد بر خیره خون ریختن" (پادشاهی کسری نوشین روان، بخش ۷) بزرگترین زیان اخلاقی در این ابیات، خونریزی «بیگناهان» و «خیره» (بیدلیل و بیمعنا) است. این نوع خونریزی نه تنها سودی ندارد، بلکه بزرگترین زیان و گناه اخلاقی را به همراه دارد و به شرف انسانیت لطمه میزند.
زیان اقتصادی و اجتماعی (غارت و ویرانی):
"ز بس غارت و جنگ و آویختن" (پادشاهی خسرو پرویز، بخش ۲۱) «غارت» به عنوان یکی از پیامدهای جنگ، نشاندهندهی زیانهای مادی و اقتصادی است که به جامعه تحمیل میشود. ویرانی شهرها و از دست رفتن منابع، زیانهای ملموس جنگ هستند.
نتیجهگیری: نگاه واقعبینانه و اخلاقی فردوسی
فردوسی در شاهنامه، از نمایش سودهای ظاهری جنگ (مانند پیروزی و قدرت) ابایی ندارد، اما همواره بر زیانهای عمیق و پایدار آن، بهویژه از دست رفتن جانها و تباهی ارزشهای اخلاقی، تأکید میکند. در نهایت، ترازوی سود و زیان در «جنگ و خون» شاهنامه، به وضوح به سمت زیانها سنگینی میکند. این نگاه واقعبینانه و اخلاقی، یکی از دلایل ماندگاری و ارزش والای شاهنامه است.