با نگاهی نهایی به بخشهای ارائه شده از "جنگ بزرگ کیخسرو با افراسیاب"، یک مفهوم یا مضمون دیگر که به دفعات تکرار میشود و به نوعی پایانبخش و تعیینکننده سرنوشت نبردها است، "بخت" و "سرنوشت" (اغلب به صورت نگون شدن یا بازگشتن) است.
تأکید بر مفهوم "بخت" و "سرنوشت"
در این بخشها، به کرات به نقش "بخت" (اقبال) و "سرنوشت" در پیروزی یا شکست اشاره میشود. این مفهوم، عنصری فراتر از قدرت بدنی یا استراتژی نظامی را به داستان میافزاید و بر اهمیت قضای الهی یا تقدیر تأکید میکند:
۱. "بخت" نگون و نشانهای از شکست
بارها به "نگون شدن بخت" به عنوان نشانهای از شکست و بدبختی اشاره میشود:
- "بشد بخت گردان ترکان نگون / به زاری همه دیدگان پر ز خون" (بخش ۱۵): این بیت به وضوح نشان میدهد که وقتی "بخت" سپاهی نگون شود، یعنی شکست و خواری در انتظار آنهاست. این تکرار، این ایده را تقویت میکند که سرنوشت، نقشی تعیینکننده در نتایج نبردها دارد.
- "که اکنون ز گردان که جوید نبرد / زمین پر ز خون آسمان پر ز گرد / سپه بازکش چون شب آمد مکوش" (بخش ۸): در این بیت نیز، هرچند مستقیماً از واژه "بخت" استفاده نشده، اما مفهوم ضمنی ناتوانی و ناامیدی در ادامه نبرد پس از روزی پر از خونریزی، میتواند به نوعی به پایان "بخت" در آن لحظه اشاره داشته باشد.
۲. "بخت" و تقدیر الهی
گاه، "بخت" با خواست خداوند یا قضای الهی گره میخورد. پیروزیها نه فقط به قدرت بازو، بلکه به "بخت" یاریدهنده الهی نسبت داده میشوند:
- "مگر باشدم دادگر یک خدای" (بخش ۲۲) و "کز داور یک خدای / بخواهم که باشد مرا رهنمای" (بخش ۲۰): این ابیات، هرچند مستقیماً از "بخت" نام نمیبرند، اما به درخواست یاری و هدایت از خدا اشاره دارند که میتواند در معنای تأثیرگذاری خدا بر "بخت" و "سرنوشت" جنگاوران و پیروزی آنها باشد.
۳. "بخت" و "پشیمانی"
"بخت" گاهی در ارتباط با "پشیمانی" از کارهای گذشته نیز مطرح میشود، به ویژه در مورد افراسیاب:
- "همی بود چندی بهنگ اندرون / ز کرده پشیمان و دل پرزخون / چو خون ریز گردد سرافراز / بتخت کیان برنماند دراز" (بخش ۲۴): اینجا "بخت" به طور ضمنی در ارتباط با عواقب خونریزیهای افراسیاب و کوتاه شدن دوران پادشاهی او مطرح میشود؛ یعنی بخت از او برمیگردد.
به طور کلی، تکرار مفهوم "بخت" و "سرنوشت" در این بخشها، به خواننده یادآوری میکند که نبردها تنها به زور بازو و استراتژی محدود نمیشوند، بلکه عوامل ماورایی و تقدیری نیز در آنها نقش دارند. این مفهوم، ابعادی قدسی و اسطورهای به نبردها میبخشد و نشان میدهد که نتیجه نهایی، تنها در دست انسانها نیست، بلکه تقدیر نیز در آن دخیل است. این تکرار همچنین حس بیم و امید، و در نهایت، پذیرش تقدیر را در داستان تقویت میکند.