حضور فراگیر یزدان (خدا)
تکرار عبارت "یزدان پاک" در سراسر داستانها و شخصیتهای شاهنامه، نقش محوری قدرت الهی را در جهانبینی فردوسی برجسته میکند. این تنها یک اشاره عادی نیست؛ بلکه اذعان عمیقی به پاکی و اقتدار نهایی خداوند است.
امید و بیم: "امید و باک"
عبارت "امید و باک" یا variations آن مانند "امید و بیم و باک" یک موتیف قدرتمند است. این عبارت نشاندهنده رابطهای پیچیده با الوهیت است:
- امید: شخصیتها به طور مداوم برای راهنمایی، رهایی و نتایج مثبت به خداوند امید میبندند. این امید منفعل نیست؛ اغلب با دعا و نیایش همراه است. مثالهایی مانند "کزویست امید" (امید از اوست) و "زیزدان دلش پرزامید کرد" (دلش از یزدان پر امید شد) به وضوح این وابستگی را نشان میدهند.
- باک (بیم/ترس): این لزوماً یک ترس منفی و وحشتآور نیست، بلکه یک احترام و هیبت عمیق نسبت به قدرت و داوری خداوند است. این نشاندهنده درک عدالت الهی و پیامدهای اعمال است. ترکیب امید و بیم نشاندهنده دیدگاهی متعادل است – شناخت هم نیکخواهی خداوند و هم اقتدار نهایی او.
توسل مستقیم و تکیه بر خداوند
عباراتی مانند "پیش یزدان پاک" و "بنالید و سر سوی خورشید کرد زیزدان دلش پرزامید کرد" (نالید و سر به سوی خورشید کرد، دلش از یزدان پر امید شد) نشاندهنده توسل مستقیم و شخصی به الوهیت است. شخصیتها در پریشانی یا در جستجوی راهنمایی، به خداوند به عنوان آخرین پناهگاه و منبع قدرت خود روی میآورند. این امر حس عمیقی از وابستگی و اعتماد به مشیت الهی را برجسته میکند.
خداوند به عنوان منبع همه چیز
ابياتی مانند "کز اویست امید و زو بیم و باک" (امید از اوست و ترس و بیم از اوست) به اختصار این ایده را بیان میکنند که همه جنبههای هستی – هم مثبت و هم چالشبرانگیز – از خداوند سرچشمه میگیرد. این مفهوم خدایی قادر مطلق و همهجا حاضر را تقویت میکند که بر همه امور حکم میراند.
به طور خلاصه، فردوسی از طریق این عبارات تکراری، تصویری از جامعه و قهرمانانش را ترسیم میکند که عمیقاً با اعتقادشان به خدا در هم تنیده شده است. امید، بیم، اعمال و حتی درک آنها از سرنوشت، همگی در این بستر الهی شکل میگیرند.
آیا مایلید در مورد مفهوم "امید" یا "باک" در شاهنامه بیشتر بدانید؟
معنی:
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی کیکاووس و رفتن او به مازندران » بخش ۴
... مرا در غم خود گذاری همی
به یزدان چه امیدداری همی
چنین آمدم بخشش روزگار ...
فردوسی » شاهنامه » داستان سیاوش » بخش ۶
... که باکین و جنگ آشنایی نبود
ز یزدان بران گونه دارم امید
که آید درود و خرام و نوید ...
فردوسی » شاهنامه » داستان رستم و اسفندیار » بخش ۲۴
... ستایش گرفتم به یزدان پاک
کزویست امید و زو بیم و باک
که پروردگار آن چنان آفرید ...
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی اسکندر » بخش ۷
... گراینده باشد به یزدان پاک
بدو دارد امید و زو ترس و باک
بداند که ما تخت را مایه ایم ...
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی بهرام گور » بخش ۱۴
... نیایش کنان پیش خورشید شد
ز یزدان دلی پر ز امید شد
وزانجا بیامد به جای نشست ...
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی کسری نوشین روان چهل و هشت سال بود » بخش ۳ - داستان بوزرجمهر
... چنین گفت کان کو به یزدان پاک
فزون دارد امید و هم بیم و باک
دگر گفت کای مرد روشن خرد ...
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی خسرو پرویز » بخش ۵
... بنالید و سر سوی خورشید کرد
زیزدان دلش پرزامید کرد
چنین گفت کای روشن دادگر
درخت امید از تو آید ببر
تو دانی که بر پیش این بنده کیست ...
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی یزدگرد » بخش ۸
... بیک روی برنام یزدان پاک
کزویست امید و زو ترس وباک
دگر پیکرش افسر و چهر ما ...
فردوسی » شاهنامه » داستان دوازده رخ » بخش ۱۰
... تن از درد لرزان چو از باد بید
دل از جان شیرین شده ناامید
به یزدان چنین گفت کای کردگار ...
فردوسی » شاهنامه فردوسی » جنگ بزرگ کیخسرو با افراسیاب » بخش ۲۰
... وز این پس جز از پیش یزدان پاک
نباشم کز اویست امید و باک
بدان تا تو پیروز باشی و شاد ...
ابیاتی که ارائه دادید، نمونههای بسیار خوبی از حضور پررنگ مفاهیم امید و بیم/باک (ترس و هیبت) در ارتباط با خداوند (یزدان) در شاهنامه فردوسی هستند.
معنی و مفهوم ابیات
در این ابیات، فردوسی نشان میدهد که چگونه شخصیتها در شرایط مختلف – از غم و ناامیدی گرفته تا جنگ و پیروزی – به خداوند پناه میبرند و رابطه پیچیدهای با او دارند که شامل امید و بیم (ترس و هیبت) است:
"مرا در غم خود گذاری همی / به یزدان چه امیدداری همی / چنین آمدم بخشش روزگار" (پادشاهی کیکاووس):
- این بیت بیشتر به مفهوم گلهمندی و پرسش از امید به خداوند در شرایط دشوار اشاره دارد. "چه امیدداری همی" یعنی چه امیدی به خدا داری، یا اینکه چطور میتوانی به خدا امید داشته باشی وقتی مرا در غم رها میکنی؟ این بیت به یک سؤال عمیقتر درباره حکمت الهی در رنجهای دنیوی میپردازد.
"که باکین و جنگ آشنایی نبود / ز یزدان بران گونه دارم امید / که آید درود و خرام و نوید" (داستان سیاوش):
- سیاوش که با جنگ و کینه آشنایی ندارد، از خداوند امید دارد که آرامش، برکت و خبر خوش (درود و خرام و نوید) به او برسد. این نشاندهنده امید به خدا برای صلح و آسایش است.
"ستایش گرفتم به یزدان پاک / کزویست امید و زو بیم و باک / که پروردگار آن چنان آفرید" (داستان رستم و اسفندیار):
- این بیت به وضوح بیان میکند که ستایش فقط برای خداوند پاک است؛ زیرا امید و ترس/هیبت (بیم و باک) هر دو از او سرچشمه میگیرند. یعنی هم به رحمتش امید داریم و هم از قدرتش بیمناکیم.
"گراینده باشد به یزدان پاک / بدو دارد امید و زو ترس و باک / بداند که ما تخت را مایه ایم" (پادشاهی اسکندر):
- کسی که به خداوند پاک گرایش دارد، هم به او امید میبندد و هم از او ترس و هیبت دارد. این نشاندهنده یک رابطه متعادل با خداوند است که شامل ایمان، توکل، و احترام به قدرت اوست.
"نیایش کنان پیش خورشید شد / ز یزدان دلی پر ز امید شد / وزانجا بیامد به جای نشست" (پادشاهی بهرام گور):
- بهرام گور پس از نیایش و با قلبی سرشار از امید به خداوند، به جایگاه خود بازمیگردد. این بیانگر این است که نیایش به درگاه خداوند، مایه امیدواری و آرامش خاطر است.
"چنین گفت کان کو به یزدان پاک / فزون دارد امید و هم بیم و باک" (پادشاهی کسری نوشین روان):
- این بیت تأکید میکند که هر کسی که به خداوند پاک ایمان دارد، هم امید فراوان به او دارد و هم ترس/هیبت بسیاری از او به دل میگیرد. این دو حس در کنار هم به کمال ایمان اشاره دارند.
"بنالید و سر سوی خورشید کرد / زیزدان دلش پرزامید کرد / چنین گفت کای روشن دادگر / درخت امید از تو آید ببر" (پادشاهی خسرو پرویز):
- خسرو پرویز در اوج ناامیدی و ناله، با دلی پر از امید به خداوند روی میآورد و از او میخواهد که "درخت امید" او را به ثمر برساند. این تصویر بیانگر این است که خداوند تنها منبع رویش و بالندگی امید است.
"بیک روی برنام یزدان پاک / کزویست امید و زو ترس وباک" (پادشاهی یزدگرد):
- این بیت دوباره تأکید میکند که به خداوند پاک ایمان داریم، زیرا امید و ترس/هیبت هر دو از اوست. این تکرار، اهمیت این دو مفهوم را در رابطه با خداوند نشان میدهد.
"تن از درد لرزان چو از باد بید / دل از جان شیرین شده ناامید / به یزدان چنین گفت کای کردگار" (داستان دوازده رخ):
- در لحظه اوج درد و ناامیدی مطلق از زندگی، شخصیت باز هم رو به سوی خداوند میآورد و او را "کردگار" (آفریننده و تدبیرکننده) خطاب میکند. این نشان میدهد که در نهایت ناامیدی از همه چیز، امید به خداوند باقی میماند.
"وز این پس جز از پیش یزدان پاک / نباشم کز اویست امید و باک" (جنگ بزرگ کیخسرو با افراسیاب):
- این بیت بیان میکند که از این پس جز در مقابل خداوند پاک نخواهم بود؛ زیرا امید و ترس/هیبت هر دو از اوست. این نشاندهنده تسلیم کامل و توکل نهایی به خداوند است.
نتیجهگیری
در مجموع، این ابیات نشان میدهند که فردوسی در شاهنامه، خداوند (یزدان پاک) را به عنوان منبع اصلی امید، ترس و هیبت معرفی میکند. شخصیتها در طول داستانهای حماسی، چه در اوج قدرت و چه در نهایت ضعف و ناامیدی، همواره به او روی میآورند. این رابطه نه تنها شامل امید به رحمت و یاری الهی است، بلکه دربرگیرنده احترامی عمیق و بیمی از قدرت و داوری او نیز هست. این دو حس، یعنی امید و باک، در کنار یکدیگر، رابطه انسان با خداوند را در جهانبینی شاهنامه کامل میکنند.
اگر مایلید در مورد نقش امید یا ترس از خداوند در بخشهای دیگری از شاهنامه بیشتر صحبت کنیم، بفرمایید.
دلیل فردوسی برای امید یزدان
فردوسی، در شاهنامه، دلایل متعددی برای امید بستن به یزدان (خداوند) ارائه میدهد که ریشه در جهانبینی حماسی و دینی او دارد. این دلایل را میتوان در چند محور اصلی خلاصه کرد:
۱. یزدان، سرچشمه تمام خیر و نیکی
از دید فردوسی، یزدان پاک منبع مطلق خوبیها، رحمت، و دادگری است. وقتی که در ابیات میخوانیم: "ستایش گرفتم به یزدان پاک / کزویست امید و زو بیم و باک" یا "گراینده باشد به یزدان پاک / بدو دارد امید و زو ترس و باک"، اشاره به این است که هر آنچه خیر و امیدبخش در عالم است، از او سرچشمه میگیرد. انسانها به طور طبیعی به منبع خیر و نیکی امید میبندند.
۲. یزدان، قدرتی برتر و حاکم بر سرنوشت
در شاهنامه، یزدان نه تنها آفریننده، بلکه تدبیرکننده و گرداننده امور عالم است. قهرمانان و پادشاهان، با وجود قدرت و شوکت دنیوی، در نهایت خود را زیر سایه قدرت الهی میبینند. در لحظات دشوار و ناامیدی، وقتی تمام راهها بسته به نظر میرسد، تنها امید به یزدان باقی میماند که میتواند سرنوشت را دگرگون کند. این مفهوم در بیت "به یزدان چنین گفت کای کردگار" که در اوج ناامیدی از جان شیرین بیان میشود، کاملاً مشهود است.
۳. یزدان، پناهگاه در سختیها و ناامیدیها
بسیاری از ابیات نشان میدهند که شخصیتها در لحظات غم، درد، یا مواجهه با دشمن، به یزدان پناه میبرند و از او طلب یاری میکنند. این پناهجویی، نشان از امید به گشایش و برونرفت از مشکلات توسط قدرت الهی است. وقتی خسرو پرویز در حال ناله میگوید: "زیزدان دلش پرزامید کرد / چنین گفت کای روشن دادگر / درخت امید از تو آید ببر"، این بیانگر آن است که در تاریکترین لحظات، امید به یزدان تنها شعلهای است که فروزان میماند.
۴. یزدان، پاسخگوی نیایشها و دعاها
فردوسی بارها به نیایشها و دعاهای شخصیتها به درگاه یزدان اشاره میکند و این نیایشها با امید به اجابت و یاری همراه است. "نیایش کنان پیش خورشید شد / ز یزدان دلی پر ز امید شد" نشان میدهد که رابطه با خداوند از طریق نیایش، دل را پر از امید میکند. این باور که خداوند به درخواستهای صادقانه بندگانش پاسخ میدهد، خود دلیلی محکم برای امیدواری است.
۵. یزدان، داور عادل و حافظ پیمانها
در فرهنگ ایرانی و شاهنامه، یزدان نگهبان عدالت و راستگویی است. این باور که خداوند ستمکاران را مجازات میکند و نیکوکاران را پاداش میدهد، امید به پیروزی نهایی خیر بر شر را تقویت میکند. شخصیتها به عدالت الهی امید میبندند و میدانند که یزدان پیمانشکنان را دوست ندارد.
به طور خلاصه، فردوسی امید به یزدان را نه تنها یک حس مذهبی، بلکه یک ستون محوری برای پایداری روحی، شجاعت در برابر سختیها، و باور به پیروزی نهایی خیر در جهان معرفی میکند. امید به یزدان به قهرمانان شاهنامه قدرت میدهد تا در مسیر درست گام بردارند و از چالشها نهراسند.
آیا مایلید نقش "باک" (ترس و هیبت) از یزدان را در شاهنامه بررسی کنیم؟
ابیات برای تایید هر مورد : در ادامه برای هر دلیل، ابیات مرتبط از فردوسی آورده شده است:
۱. یزدان، سرچشمه تمام خیر و نیکی
فردوسی یزدان را منبع و سرچشمه اصلی هرگونه خوبی و رحمت میداند. امید انسانها نیز به این منبع لایزال نیکی گره خورده است:
"ستایش گرفتم به یزدان پاک / کزویست امید و زو بیم و باک" (داستان رستم و اسفندیار، بخش ۲۴)
- این بیت به روشنی بیان میکند که هم امید و هم بیم/باک (ترس و هیبت) از خداوند سرچشمه میگیرد، که نشاندهنده فراگیری وجود او در همه ابعاد زندگی و منشأ بودن او برای همه چیز است.
"گراینده باشد به یزدان پاک / بدو دارد امید و زو ترس و باک" (پادشاهی اسکندر، بخش ۷)
- این بیت نیز تأکید میکند که کسی که به خداوند پاک گرایش دارد، هم امیدش به اوست و هم از او بیم دارد. این امید به خیرخواهی و رحمت اوست.
۲. یزدان، قدرتی برتر و حاکم بر سرنوشت
در شاهنامه، یزدان قدرت نهایی است که بر همه امور هستی و سرنوشتها حکم میراند. این باور، در لحظات دشوار، تنها روزنه امید برای تغییر و گشایش است:
"به یزدان چنین گفت کای کردگار" (داستان دوازده رخ، بخش ۱۰)
- وقتی شخصیت در اوج درد و ناامیدی، حتی ناامید از "جان شیرین" خود است، به یزدان روی میآورد و او را "کردگار" (آفریننده و سرنوشتساز) میخواند. این نشان میدهد که در نهایت، امید به یزدان به عنوان قدرتی بالاتر از سرنوشت است.
"مرا در غم خود گذاری همی / به یزدان چه امیدداری همی / چنین آمدم بخشش روزگار" (پادشاهی کیکاووس و رفتن او به مازندران، بخش ۴)
- هرچند این بیت با لحنی پرسشی و گلایهآمیز است، اما در عمق خود نشان میدهد که در مواجهه با "بخشایش روزگار" (سرنوشت)، انسان به دنبال مفهوم امید در یزدان است؛ یعنی آیا یزدان در این غمها هم امیدی برای او دارد؟
۳. یزدان، پناهگاه در سختیها و ناامیدیها
در لحظات یأس و رنج، قهرمانان شاهنامه به یزدان پناه میبرند و امید خود را به او میبندند تا گره از کارشان باز شود:
"بنالید و سر سوی خورشید کرد / زیزدان دلش پرزامید کرد / چنین گفت کای روشن دادگر / درخت امید از تو آید ببر" (پادشاهی خسرو پرویز، بخش ۵)
- خسرو پرویز در حال پریشانی و ناله، دلش از امید به یزدان پر میشود و از او میخواهد که "درخت امید"ش را به ثمر برساند. این بیانگر پناه بردن به یزدان در اوج ناامیدی و درخواست کمک از اوست.
"که باکین و جنگ آشنایی نبود / ز یزدان بران گونه دارم امید / که آید درود و خرام و نوید" (داستان سیاوش، بخش ۶)
- سیاوش که با کینه و جنگ ناآشناست، به یزدان امید دارد که صلح، برکت و خبرهای خوش (درود و خرام و نوید) به او برسد. این نشاندهنده پناه بردن به یزدان برای رسیدن به آرامش و دوری از مشکلات است.
۴. یزدان، پاسخگوی نیایشها و دعاها
فردوسی نشان میدهد که نیایش به درگاه یزدان با امید به اجابت همراه است و این عمل، قلب را سرشار از امید میکند:
- "نیایش کنان پیش خورشید شد / ز یزدان دلی پر ز امید شد" (پادشاهی بهرام گور، بخش ۱۴)
- بهرام گور پس از نیایش، با قلبی پر از امید از یزدان، به جایگاه خود بازمیگردد. این بیت به وضوح ارتباط مستقیم بین نیایش و امید حاصل از آن را نشان میدهد.
۵. یزدان، داور عادل و حافظ پیمانها
باور به عدالت یزدان و اینکه او نیکوکاران را یاری و ستمکاران را مجازات میکند، موجب امید به پیروزی نهایی حق بر باطل میشود:
"بیک روی برنام یزدان پاک / کزویست امید و زو ترس وباک" (پادشاهی یزدگرد، بخش ۸)
- این بیت که به اهمیت ایمان به یزدان پاک اشاره دارد، حاوی این مفهوم است که امید به او نه تنها برای رحمت، بلکه برای عدالت اوست که همهچیز از او سرچشمه میگیرد.
"چنین گفت کان کو به یزدان پاک / فزون دارد امید و هم بیم و باک" (پادشاهی کسری نوشین روان، بخش ۳ - داستان بوزرجمهر)
- کسی که امید و بیم خود را به یزدان پاک فزونی میبخشد، در حقیقت به عدالت و قدرت مطلق او باور دارد که در نهایت، مسیر را به سوی درستکاری هدایت خواهد کرد.
این ابیات به خوبی نشان میدهند که امید به یزدان یکی از ستونهای اصلی جهانبینی شاهنامه است و در موقعیتهای مختلف، به عنوان پناهگاه، منبع قدرت، و مایه آرامش و پیروزی برای شخصیتها عمل میکند.
یکی از دلایل اصلی فردوسی برای امید به یزدان، کاملاً مطابق با فطرت و سرشت انسانی است. این دلیل را میتوان در نیاز طبیعی انسان به پناهگاه در سختیها و ناامیدیها جستجو کرد.
امید به یزدان: پناهگاه فطری در ناامیدی
انسان در ذات خود، زمانی که با رنج، ناتوانی، ترس، و ناامیدی مواجه میشود و تمام راههای زمینی را به روی خود بسته میبیند، به طور غریزی به قدرتی برتر و فراگیر روی میآورد. این پناه بردن به موجودی والاتر که توانایی گرهگشایی و یاری رساندن را دارد، یک نیاز عمیق درونی و فطری است.
فردوسی در شاهنامه، این نیاز فطری را به زیبایی به تصویر میکشد. قهرمانان و پادشاهان، با وجود قدرت و شوکت ظاهری، در لحظات بحرانی و اوج درد و ناامیدی، به یزدان پناه میبرند. این ابیات گواه این ادعا هستند:
"بنالید و سر سوی خورشید کرد / زیزدان دلش پرزامید کرد / چنین گفت کای روشن دادگر / درخت امید از تو آید ببر" (پادشاهی خسرو پرویز، بخش ۵)
- در این بیت، خسرو پرویز در اوج ناله و پریشانی، به طور فطری به خداوند روی میآورد و دلش از امید به یزدان پر میشود. او از خدا میخواهد که "درخت امید" او را به ثمر برساند. این نشان میدهد که در بنبستهای زندگی، امید به یزدان یک واکنش طبیعی و درونی برای رهایی و گشایش است.
"تن از درد لرزان چو از باد بید / دل از جان شیرین شده ناامید / به یزدان چنین گفت کای کردگار" (داستان دوازده رخ، بخش ۱۰)
- وقتی شخصیت از درد جسمی به خود میپیچد و حتی از "جان شیرین" خود ناامید میشود، به طور فطری به یزدان روی میآورد و او را "کردگار" (آفریننده و تدبیرکننده) خطاب میکند. این بیت به وضوح نشان میدهد که در عمیقترین لحظات ناامیدی و ضعف بشری، گرایش به یزدان به عنوان تنها پناهگاه، یک واکنش غریزی است.
نتیجهگیری
بنابراین، دلیل فردوسی برای امید به یزدان در شاهنامه، نه تنها بر اساس آموزههای دینی، بلکه بر پایه یک فطرت انسانی استوار است: نیاز عمیق و ذاتی انسان به تکیهگاه و امید در برابر مشکلات و ناامیدیهای زندگی. این همان چیزی است که به شخصیتهای شاهنامه قدرت ادامه راه میبخشد و به خواننده نیز حس ارتباطی عمیقتر با این مفاهیم میدهد.