در ادامه بررسیهای جامع پیشین، این دسته از ابیات نیز کاربردهای عمیق و چندوجهی واژه "گردش" در شاهنامه را نمایان میسازند. همچنان، این واژه به مفاهیم حرکت فیزیکی، موقعیت مکانی (اطراف)، گذر زمان، تقدیر، و تحولات ناگزیر اشاره دارد. درونیابی این مفاهیم، به ما کمک میکند تا لایههای فلسفی و جهانبینی فردوسی را بهتر درک کنیم.
۱. "گردش" به معنای حرکت، دوران فیزیکی یا موقعیت مکانی (اطراف، پیرامون)
فردوسی » شاهنامه » داستان کاموس کشانی » بخش ۶:
... بروی اندر افتاده برسان مست / نبد جای گردش دران رزمگاه / شده دست لشکر ز سرما تباه ...
- معنی: (دشمن) همچون مستی بر زمین افتاده بود. جای حرکت و مانور در آن میدان جنگ نبود. دست لشکر از سرما بیحس شده بود.
- درونیابی: "جای گردش" به فضای لازم برای حرکت و جابجایی اشاره دارد، که در اینجا به دلیل تراکم نیروها یا شرایط محیطی (سرما)، محدود شده است. این بیت تصویری از یک میدان نبرد تنگ و دشوار را ترسیم میکند.
فردوسی » شاهنامه » داستان کاموس کشانی » بخش ۷:
... که آمد ز ترکان سپاهی پدید / بابر سیه گردشان برکشید / چو بشنید جوشن بپوشید طوس ...
- معنی: سپاهی از ترکان پیدا شد؛ گرد و غبار حرکتشان (گردشان) مانند ابر سیاه به هوا برخاست. وقتی (طوس) شنید، جوشن پوشید.
- درونیابی: "گردشان" در اینجا به گرد و غباری اشاره دارد که از حرکت پرشتاب و عظیم سپاه برخاسته است و نمادی از وسعت و قدرت آن سپاه است.
فردوسی » شاهنامه » داستان کاموس کشانی » بخش ۹:
... بگردان چنین گفت سالار طوس / که از گردش مهر تا زخم کوس / سواری چنین کز شما دیده ام ...
- معنی: سالار طوس به پهلوانان چنین گفت: که از هنگام (حرکت) خورشید (سپیدهدم) تا صدای کوس (آغاز نبرد)، سواری مانند آنچه از شما دیدهام... (کنایه از دلاوری و توانایی در طول روز نبرد).
- درونیابی: "گردش مهر" (حرکت خورشید) به گذر زمان در طول یک روز اشاره دارد، از طلوع تا زمانی که نبرد آغاز میشود. این بیانگر طولانی بودن زمان آمادگی یا انتظار برای نبرد است.
فردوسی » شاهنامه » داستان خاقان چین » بخش ۱۰:
... یکی کوه بد در میان دو کوه / نظاره شده گردش اندر گروه / کمان کش سواری گشاده بری ...
- معنی: کوهی در میان دو کوه بود؛ گروهی در اطراف آن (کوه) نظارهگر بودند. سواری کمانکش و با بازوهای گشاده...
- درونیابی: "گردش اندر گروه" به معنای حضور مردم در اطراف یک نقطه (کوه) برای تماشا یا نظارهگری است.
فردوسی » شاهنامه » داستان دوازده رخ » بخش ۵:
... سوی راست کتماره شیرگیر / ببستند ز آهن به گردش سرای / پس پشت پیلان جنگی به پای ...
- معنی: در سمت راست (سپاه)، کتماره شیرگیر، خانههایی (یا پناهگاههایی) را با آهن در اطراف (خویش) محکم کردند. پشت سرشان پیلان جنگی ایستاده بودند.
- درونیابی: "به گردش سرای" به معنای ایجاد حصار یا محافظ در اطراف یک مکان است، که جنبه دفاعی دارد.
فردوسی » شاهنامه » جنگ بزرگ کیخسرو با افراسیاب » بخش ۱۵:
... دو نیزه به بالا یکی کنده کرد / سپه را به گردش پراگنده کرد / بدان تا شب تیره بی ساختن ...
- معنی: (رستم) دو نیزه به ارتفاع یک کنده (تنه درخت) در زمین فرو برد؛ سپاه را در اطراف (آن نقطه) پراکنده کرد. تا در شب تیره بدون آمادگی...
- درونیابی: "به گردش پراگنده کرد" به معنای پخش کردن سپاه در اطراف یک نقطه خاص (مثلاً برای محاصره یا آرایش نظامی) است.
فردوسی » شاهنامه » داستان دوازده رخ » بخش ۳۲:
... پدید آمد از دور با فرهی / به گردش سواران جوشنوران / زمین شد بنفش از کران تا کران ...
- معنی: (شخصی) از دور با شکوه و عظمت پدیدار شد؛ در اطراف او سواران جوشنپوش بودند. زمین از کران تا کران بنفش (رنگ خاک یا خون) شد.
- درونیابی: "به گردش سواران" به حضور و آرایش سواران در اطراف یک شخص یا گروه اشاره دارد که نشان از همراهی و حمایت است.
۲. "گردش" به معنای گذر زمان، تقدیر، سرنوشت، و تحولات ناگزیر
این کاربرد رایجترین و مهمترین معنای "گردش" در شاهنامه است و به ماهیت دگرگونشونده و غیرقابل پیشبینی زندگی و بخت اشاره دارد.
فردوسی » شاهنامه » گفتار اندر داستان فرود سیاوش » بخش ۲۳:
... بر او رای یزدان دگرگونه بود / همان گردش بخت وارونه بود / هرانگه که بخت اندر آید بخواب ...
- معنی: اراده خداوند بر او (فرود) طور دیگری بود؛ و نیز چرخش بختش (سرنوشت) وارونه بود (یعنی بدشانس بود). هرگاه بخت به خواب رود (نافع نباشد)...
- درونیابی: "گردش بخت وارونه" به معنای بدشانسی و تقدیر شوم است که حتی در مقابل اراده انسانی، ناتوانکننده است. این بیت بر جبر سرنوشت تأکید دارد.
فردوسی » شاهنامه » گفتار اندر داستان فرود سیاوش » بخش ۲۴:
... شد آن لشکر نامور سوگوار / ز بهرام و ز گردش روزگار
- معنی: آن لشکر نامور سوگوار شد؛ از (مرگ) بهرام و از (سختیها و ناگواریهای) دگرگونی روزگار.
- درونیابی: "گردش روزگار" در اینجا به مفهوم حوادث ناگواری است که منجر به مرگ و سوگواری میشود.
فردوسی » شاهنامه » داستان کاموس کشانی » بخش ۵:
... سپهبد به گودرز گفت آن زمان / که تاریک شد گردش آسمان / مرا گفته بود این ستاره شناس ...
- معنی: سپهبد در آن زمان به گودرز گفت: که تقدیر و بخت (گردش آسمان) تاریک شد (بد شد). این ستارهشناس به من گفته بود...
- درونیابی: "تاریک شدن گردش آسمان" به معنای بد شدن تقدیر و بخت است که از طریق ستارهشناسی قابل پیشبینی است.
فردوسی » شاهنامه » داستان کاموس کشانی » بخش ۱۱:
... بسی گرم و تیمار لشکر بخورد / چنین گفت کز گردش روزگار / نبینم همی جز غم کارزار ...
- معنی: (کاموس) رنج و سختی زیادی از سپاه (ایران) کشید؛ چنین گفت که از دگرگونیهای روزگار، چیزی جز غم نبرد نمیبینم.
- درونیابی: "گردش روزگار" در اینجا به مفهوم ناگواریها و سختیهایی است که در طول جنگ و حوادث زمانه پیش میآید.
فردوسی » شاهنامه » داستان کاموس کشانی » بخش ۱۴:
... چنان رفت باید که آید زمان / مشو تیز با گردش آسمان / جهاندار پیروزگر یار باد ...
- معنی: باید چنان (از دنیا) رفت که زمان (اجل) فرا رسد. با تقدیر و سرنوشت (گردش آسمان) ستیزه مکن. خداوند پیروزگر یارت باشد.
- درونیابی: "مشو تیز با گردش آسمان" توصیهای است به تسلیم در برابر تقدیر و عدم مبارزه با آن، چرا که بیفایده است.
... درفش و سنان سپهبد بپیش / همان گردش اختر بد بپیش / سراپرده ای دید دیگر سیاه ...
- معنی: درفش و نیزه سپهبد پیشاپیش بود؛ همان بخت و طالع بد نیز پیشاپیش بود. سراپردهای سیاه دیدند.
- درونیابی: "گردش اختر بد" به معنای بخت شوم و تقدیر ناگوار است که همواره همراه فرد است و بر سرنوشت او تأثیر میگذارد.
فردوسی » شاهنامه » داستان کاموس کشانی » بخش ۱۵:
... پیاده به از چون تو پانصد سوار / بدین روز و این گردش کارزار / کشانی بدو گفت با تو سلیح ...
- معنی: (من) پیاده بهتر از پانصد سوار مثل تو هستم. در این روز (جنگ) و با این دگرگونیهای میدان نبرد (که اوضاع تغییر میکند). کشانی به او گفت که با تو (حرفی ندارم)...
- درونیابی: "گردش کارزار" به پویایی، ناپایداری و تغییر اوضاع در میدان نبرد اشاره دارد که پیشبینی پیروزی را دشوار میکند.
فردوسی » شاهنامه » داستان خاقان چین » بخش ۲:
... وزان روی خاقان غمی گشت سخت / برآشفت با گردش چرخ و بخت / بهومان چنین گفت خاقان چین ...
- معنی: و از آن سو خاقان سخت غمگین شد؛ از دگرگونیهای چرخ (فلک) و بخت (سرنوشت) خشمگین شد. به هومان چنین گفت خاقان چین...
- درونیابی: "برآشفتن با گردش چرخ و بخت" نشاندهنده نارضایتی و خشم از سرنوشت و شرایط ناگوار است که بر فرد تحمیل میشود.
فردوسی » شاهنامه » داستان خاقان چین » بخش ۱۱:
... چو بگذشت ازین داستان روز چند / ز گردش بیاسود چرخ بلند / کس آمد بر شاه ایران سپاه ...
- معنی: چون چند روز از این داستان گذشت، چرخ بلند (آسمان/تقدیر) از حرکت و دگرگونی آسوده شد (اوضاع آرام گرفت). کسی به سوی شاه ایران (و سپاهش) آمد.
- درونیابی: "چرخ بلند" نمادی از تقدیر و "آسودن از گردش" به معنای آرام گرفتن اوضاع و پایان تحولات سخت است.
فردوسی » شاهنامه » داستان خاقان چین » بخش ۱۴:
... نباید ترا پند آموزگار / نگه کن بدین گردش روزگار / چو پیران و هومان و فرشیدورد ...
- معنی: تو نیازی به پند و اندرز آموزگار نداری. نگاه کن به این دگرگونیهای روزگار (و از آن درس بگیر)، مانند پیران و هومان و فرشیدورد (که سرنوشتشان عبرتآموز است).
- درونیابی: "گردش روزگار" در اینجا نقش آموزنده دارد و به عنوان منبع عبرت برای پادشاهان و افراد بزرگ مطرح میشود.
... من او را بر اندیشه دارم بجنگ / بگردش بگردم بسان پلنگ / تو لشکر برآغال بر لشکرش ...
- معنی: من او را در جنگ به فکر فرو میبرم؛ مانند پلنگ به دور او (یا در میدان نبرد) میچرخم. تو لشکر را بر لشکرش بپیچ (حمله کن).
- درونیابی: "بگردش بگردم" در اینجا به مفهوم حرکت چابک، مانور و دور زدن حریف در میدان نبرد اشاره دارد، که نشان از تاکتیکهای جنگی و مهارت فردی است.
فردوسی » شاهنامه » داستان خاقان چین » بخش ۱۵:
... بدو گفت کای دیو ناسازگار / ببینی کنون گردش روزگار / چو آواز رستم بگردان رسید ...
- معنی: به او گفت: ای دیو ناسازگار، اکنون دگرگونیهای روزگار را خواهی دید. وقتی آواز رستم به پهلوانان رسید...
- درونیابی: "گردش روزگار" در اینجا به معنای تغییر و تحول سرنوشت به ضرر دشمن و به نفع خودی است. این کلام، حاوی تهدید و پیشبینی شکست دشمن است.
... تهمتن جهان آفرین را بخواند / که ای برتر از گردش روزگار / جهاندار و بینا و پروردگار / گرین گردش جنگ من داد نیست / روانم بدان گیتی آباد نیست ...
- معنی: رستم جهان آفرین را خواند: ای کسی که برتر از دگرگونیهای روزگار هستی، ای حاکم جهان و بینا و پروردگار. اگر این دگرگونی (و نتیجه) جنگ من، از روی عدل نیست، روح من در آن دنیا آباد نخواهد بود.
- درونیابی: "برتر از گردش روزگار" بیانگر قدرت مطلق خداوند است که بر تقدیر و زمان حاکم است. "گردش جنگ" به معنای نتیجه و روند نبرد است که رستم آن را به عدالت خداوند گره میزند.
فردوسی » شاهنامه » داستان خاقان چین » بخش ۱۷:
... کسی کش خرد باشد آموزگار / نگه داردش گردش روزگار / ازین پهلوان چشم بد دور باد ...
- معنی: کسی که خرد او را راهنما باشد، گردش روزگار (تقدیر) او را حفظ میکند. از این پهلوان چشم بد دور باد.
- درونیابی: "گردش روزگار" در اینجا با مفهوم بخت و محافظت همراه است. این بیت نشان میدهد که خرد میتواند در مواجهه با تقدیر، به انسان یاری رساند.
فردوسی » شاهنامه » داستان بیژن و منیژه » بخش ۱۴:
... فراوان سخن گفت با شهریار / وزان گردش روزگاران بد / همه داستان پیش خسرو بزد ...
- معنی: سخنان زیادی با شهریار گفت؛ و از آن دگرگونیهای بد روزگاران، تمام داستان را پیش خسرو بازگو کرد.
- درونیابی: "گردش روزگاران بد" به مصائب، سختیها و اتفاقات ناگوار در طول زمان اشاره دارد.
... تو با او جهان را بشادی گذار / نگه کن بدین گردش روزگار / یکی را برآرد بچرخ بلند ...
- معنی: تو با او (منیژه) جهان را به شادی بگذران. نگاه کن به این دگرگونیهای روزگار که چگونه یکی را به اوج قدرت و شهرت میرساند...
- درونیابی: "گردش روزگار" در اینجا به ناپایداری قدرت و بخت اشاره دارد که میتواند فرد را به اوج یا حضیض بکشاند.
فردوسی » شاهنامه » داستان دوازده رخ » بخش ۶:
... و دیگر کجا ز اختر نیک و بد / همی گردش چرخ را بشمرد / چو پیش آید آن روزگار بهی ...
- معنی: و دیگر (ستارهشناس) که از ستارگان نیک و بد، همواره چرخش فلک (تقدیر) را پیشبینی میکرد. وقتی آن روزگار خوب فرا رسد...
- درونیابی: "گردش چرخ" به حرکت افلاک و تأثیر آن بر سرنوشت اشاره دارد که اعتقاد بر این بود که از طریق ستارهشناسی قابل سنجش است.
فردوسی » شاهنامه » داستان دوازده رخ » بخش ۱۰:
... بدان تا بد و نیک با شهریار / بگویند از این گردش روزگار / که کردار چون بود و پیکار چون ...
- معنی: تا نیک و بد (اخبار) را با شهریار بگویند؛ از این دگرگونیهای روزگار که عملکردها چگونه بود و نبردها چگونه.
- درونیابی: "گردش روزگار" به معنای حوادث و وقایع تاریخی است که باید به پادشاه گزارش شود تا از آن آگاه باشد.
فردوسی » شاهنامه » داستان دوازده رخ » بخش ۱۳:
... کجا یاد کردی به گرز گران / ز نیک اختر و گردش هور و ماه / ز کوشش نمودن بر آن رزمگاه ...
- معنی: جایی که با گرز سنگین یاد کردی؛ از بخت نیک و چرخش خورشید و ماه (تقدیر)؛ از تلاش در آن میدان نبرد.
- درونیابی: "گردش هور و ماه" به مفهوم تقدیر الهی و بخت نیک است که در کنار تلاش انسانی، نتیجه نبرد را تعیین میکند.
فردوسی » شاهنامه » داستان دوازده رخ » بخش ۱۵:
... نخست آنک گفتی که از مهر نیز / ز یزدان وز گردش رستخیز / نخواهم که آید مرا پیش جنگ ...
- معنی: اول اینکه گفتی از (عشق) نیز؛ از خداوند و از دگرگونیهای عظیم (شبیه به قیامت)، نمیخواهم که جنگ به من روی آورد.
- درونیابی: "گردش رستخیز" به تحولات و بلایای بزرگ و سرنوشتساز اشاره دارد که میتواند بسیار ویرانگر باشد.
... به هنگام پرسش ز من کردگار / بپرسد از این گردش روزگار / که سالاری و گنج و مردانگی ...
- معنی: در هنگام بازخواست خداوند از من، از این دگرگونیهای روزگار خواهد پرسید. که سالاری و ثروت و مردانگی (را چگونه به کار بردی)...
- درونیابی: "گردش روزگار" در اینجا به مفهوم مسئولیتپذیری در برابر نوسانات قدرت و بخت است که انسان در قیامت باید پاسخگوی آن باشد.
... تو ای نامور پهلوان سپاه / نگه کن بدین گردش هور و ماه / که بند سپهری فراز آمدست ...
- معنی: تو ای پهلوان نامور سپاه، نگاه کن به این چرخش خورشید و ماه (تقدیر) که (نشان میدهد) بند تقدیر آسمانی (بستن بخت یا پایان کار) فرا رسیده است.
- درونیابی: "گردش هور و ماه" در اینجا نماد تقدیر محتوم و نزدیکی پایان یک دوره یا سرنوشت است.
فردوسی » شاهنامه » داستان دوازده رخ » بخش ۱۷:
... مگر کآسمانی دگرگونه کار / فراز آید از گردش روزگار / ترا ای جهاندیده سرافراز ...
- معنی: مگر اینکه حادثهای آسمانی و متفاوت (از جانب تقدیر) از دگرگونیهای روزگار فرا رسد. تو ای جهاندیده سرافراز...
- درونیابی: "گردش روزگار" به حوادث غیرمنتظره و سرنوشتسازی اشاره دارد که میتواند اوضاع را تغییر دهد.
... چه گویی سرانجام این کارزار / که را برکشد گردش روزگار / پس آنگه به یزدان بنالید زار ...
- معنی: چه میگویی در مورد سرانجام این نبرد؟ گردش روزگار (تقدیر) چه کسی را بالا خواهد کشید (پیروز خواهد کرد)؟ سپس به یزدان زار نالید.
- درونیابی: "گردش روزگار" در اینجا به مفهوم تعیینکننده سرنوشت نبرد و پیروزی است که از جانب تقدیر صورت میگیرد.
... گرفته کسی راه و آیین من / که را گردش روز با کام نیست / ورا زندگانی و مرگش یکیست ...
- معنی: کسی راه و روش مرا گرفته است. کسی که چرخه روز (تقدیر) به کام او نیست (یعنی بختش بد است)، زندگی و مرگش یکی است (زندگی برایش بیارزش است).
- درونیابی: "گردش روز" به بخت و طالع اشاره دارد. اگر بخت به کام نباشد، زندگی بیمعنی میشود.
فردوسی » شاهنامه » داستان دوازده رخ » بخش ۱۸:
... وگرنه سرانشان برآرم به دار / دو رویه بود گردش روزگار / اگر سر بپیچد کس از گفت من ...
- معنی: وگرنه سرانشان را بر دار میآورم. دگرگونیهای روزگار (بخت) دو رو دارد (هم خوب و هم بد). اگر کسی از حرف من سرپیچی کند...
- درونیابی: "دو رویه بودن گردش روزگار" به معنای ناپایداری و غیرقابل پیشبینی بودن بخت است که میتواند هم سعادتآفرین باشد و هم نکبتبار.
فردوسی » شاهنامه » داستان دوازده رخ » بخش ۲۷:
... همی زور و بخت از جهاندار دید / وز آن گردش بخت بیدار دید
- معنی: (او) قدرت و بخت را از خداوند دید؛ و نیز از آن چرخش بخت بیدار (تقدیر آگاه) (آنها را دید).
- درونیابی: "گردش بخت بیدار" به معنای تقدیر و سرنوشتی است که آگاهانه عمل میکند و هوشیار است. این بیت بر حضور اراده الهی در تعیین بخت تأکید دارد.
فردوسی » شاهنامه » داستان دوازده رخ » بخش ۳۱:
... ز هر گونه برنهادند بند / فراز آمد آن گردش ایزدی / از ایران به توران رسید آن بدی ...
- معنی: از هر نوع محدودیت و مانعی برنهادند. آن دگرگونی الهی (تقدیر الهی) فرا رسید. آن بدی از ایران به توران رسید.
- درونیابی: "گردش ایزدی" به تقدیر و اراده خداوند اشاره دارد که تحولات بزرگ و سرنوشتساز (مانند انتقال بدی از جایی به جای دیگر) را رقم میزند.
... نگه کرد پیران که هنگام چیست / بدانست کان گردش ایزدیست / ولیکن به مردی همی کرد کار / بکوشید با گردش روزگار / از آن پس کمان برگرفتند و تیر ...
- معنی: پیران نگاه کرد که هنگام چیست (چه اتفاقی افتاده است)؛ دانست که آن تقدیر الهی است. اما با این حال مردانه کار کرد؛ و با دگرگونیهای روزگار (تقدیر) کوشید. پس از آن کمان و تیر برگرفتند.
- درونیابی: این ابیات تقابل میان جبر و اختیار را به تصویر میکشند. با وجود پذیرش "گردش ایزدی"، فرد (پیران) با "گردش روزگار" میکوشد، که نشاندهنده اراده و تلاش انسانی در برابر تقدیر است.
... نگه کرد گودرز و بگریست زار / بترسید از گردش روزگار / بدانست کش نیست با کس وفا ...
- معنی: گودرز نگاه کرد و زار گریست؛ از دگرگونیهای روزگار ترسید. دانست که روزگار با کسی وفا ندارد.
- درونیابی: "گردش روزگار" در اینجا با مفهوم بیوفایی و ناپایداری همراه است که باعث ترس و اندوه میشود.
... بدرد دل شیر و چرم پلنگ / چنین است خود گردش روزگار / نگیرد همی پند آموزگار ...
- معنی: (تقدیر) دل شیر و چرم پلنگ را هم میدرد (یعنی بسیار نیرومند است). گردش روزگار خود چنین است (بیوفا و بیرحم است). هیچکس پند آموزگار را نمیپذیرد.
- درونیابی: "گردش روزگار" به عنوان یک نیروی مخرب و بیرحم تصویر میشود که حتی قویترین موجودات را نیز از بین میبرد. این بیت بر عدم پذیرش درسهای تقدیر توسط انسانها نیز تأکید دارد.
فردوسی » شاهنامه » داستان دوازده رخ » بخش ۳۳:
... غم و شادمانیش با من به هم / ورا یدون کجا گردش ایزدی / فراز آورد روزگار بدی ...
- معنی: غم و شادی او با من همراه است. و اگر تقدیر الهی، روزگار بدی را فرا آورد...
- درونیابی: "گردش ایزدی" به اراده الهی اشاره دارد که میتواند موجب سختیها و بدیها در زندگی شود.
فردوسی » شاهنامه » جنگ بزرگ کیخسرو با افراسیاب » بخش ۷:
... به آید چو گیرم به کاری ستیز / هم از گردش چرخ بر بگذرم / وگر دیده اژدها بسپرم ...
- معنی: بهتر است وقتی در کاری ستیزه میکنم، از چرخش فلک (تقدیر) نیز بگذرم (بر آن غلبه کنم). وگرنه (حتی اگر) چشم اژدها را از کاسه درآورم.
- درونیابی: "بر بگذرم از گردش چرخ" نشاندهنده اراده و تلاش برای غلبه بر تقدیر است، هرچند که در شاهنامه معمولاً چنین غلبهای ناممکن است. این بیت بیشتر بیانگر اراده قوی فرد است.
فردوسی » شاهنامه » جنگ بزرگ کیخسرو با افراسیاب » بخش ۱۱:
... نبشتند با صد هزار آفرین / چنین گفت کز گردش روزگار / نیامد مرا بهره جز کارزار ...
- معنی: (پادشاه) با صد هزار آفرین نوشت؛ چنین گفت که از دگرگونیهای روزگار، سهم من جز جنگ و نبرد نبوده است.
- درونیابی: "گردش روزگار" در اینجا به مفهوم سرنوشت و بخت است که جنگ و مبارزه را بر فرد (شاید کیخسرو) تحمیل کرده است.
فردوسی » شاهنامه » جنگ بزرگ کیخسرو با افراسیاب » بخش ۱۲:
... بخندید و برگشت گرد حصار / بماند اندر آن گردش روزگار / چنین گفت کان کو چنین باره کرد ...
- معنی: (شخصی) خندید و دور حصار گشت؛ در آن دگرگونیهای روزگار (یا در آن وضعیت) ماند. چنین گفت که آن کس که چنین حصاری ساخت...
- درونیابی: "ماندن در گردش روزگار" به معنای گرفتار آمدن در چرخهی حوادث و تغییرات زمانه است.
فردوسی » شاهنامه » جنگ بزرگ کیخسرو با افراسیاب » بخش ۱۳:
... نیاساید از کین دلت یک زمان / نگه کن بدین گردش روزگار / جز او را مکن بر دل آموزگار ...
- معنی: دلت حتی یک لحظه از کینه آسوده نخواهد شد. نگاه کن به این دگرگونیهای روزگار؛ جز آن (گردش روزگار) را معلم و آموزگار خود مکن.
- درونیابی: "گردش روزگار" در اینجا به عنوان بهترین معلم و منبع حکمت و عبرت مطرح میشود.
... ز هر سو که خوانم بیاید سپاه / نتابی تو با گردش هور و ماه / ور ایدون گمانی که هر کارزار ...
- معنی: از هر سو که فرا خوانم، سپاه میآید. تو نمیتوانی با چرخش خورشید و ماه (تقدیر) مقابله کنی. و اگر چنین گمان کنی که هر نبردی...
- درونیابی: "نتابی تو با گردش هور و ماه" به معنای ناتوانی انسان در برابر نیروی تقدیر و سرنوشت است که بر اوضاع حاکم است.
فردوسی » شاهنامه » جنگ بزرگ کیخسرو با افراسیاب » بخش ۱۴:
... کسی گر بدیهات گیرد شمار / فزون آید از گردش روزگار / نهالی به دوزخ فرستاده ای ...
- معنی: اگر کسی بدیهای تو را به شمار آورد، بیشتر از (حد معمول) دگرگونیهای روزگار خواهد بود (کنایه از کثرت بدیها). تو نهالی به دوزخ فرستادهای.
- درونیابی: "فزون آمدن از گردش روزگار" به معنای کثرت بیحد و حصر بدیهاست که از حدود طبیعی تغییرات زمانه نیز فراتر میرود.
... بکوشم به نیروی گنج و سپاه / به نیک اختر و گردش هور و ماه / همان پیش یزدان بباشم به پای ...
- معنی: با نیروی ثروت و سپاه میکوشم؛ با بخت نیک و چرخش خورشید و ماه (تقدیر). همچنین پیش خداوند به دعا میایستم.
- درونیابی: "گردش هور و ماه" در اینجا به مفهوم بخت و تقدیر مثبت است که در کنار تلاش و منابع انسانی، باعث پیروزی میشود.
فردوسی » شاهنامه » جنگ بزرگ کیخسرو با افراسیاب » بخش ۱۷:
... مرا دل پر از درد و تیمار بود / دگر گردش اختران بلند / که هم با پناهند و هم با گزند ...
- معنی: دل من پر از درد و نگرانی بود. دیگر (فکر میکنم) چرخش ستارگان بلند (تقدیر)، که هم پناه میدهند و هم آسیب میرسانند.
- درونیابی: "گردش اختران بلند" به نقش دوگانه تقدیر اشاره دارد: هم میتواند حمایتکننده باشد و هم آسیبرساننده. این بیانگر پیچیدگی و دوگانگی در نیروی سرنوشت است.
فردوسی » شاهنامه » جنگ بزرگ کیخسرو با افراسیاب » بخش ۱۸:
... ز درد دل شاه بریان شدند / چنین گفت کز گردش آسمان / نیابد گذر دانشی بی گمان ...
- معنی: از درد دل شاه گریان شدند. چنین گفت که از تقدیر آسمان، هیچ دانشی بیشک نمیتواند بگریزد (یا بر آن غلبه کند).
- درونیابی: "گردش آسمان" در اینجا به مفهوم تقدیر الهی است که حتی دانش و خرد نیز نمیتواند آن را مهار کند.
... ستایش همی کرد بر کردگار / از آن شادمان گردش روزگار / فراوان بمالید بر خاک روی ...
- معنی: (کسی) خداوند را ستایش میکرد؛ از آن دگرگونی شادمان روزگار (که به سودش بود). بسیار روی بر خاک مالید.
- درونیابی: "شادمان گردش روزگار" به بخت و اقبال نیک اشاره دارد که باعث خوشحالی و شکرگزاری میشود.
فردوسی » شاهنامه » جنگ بزرگ کیخسرو با افراسیاب » بخش ۲۰:
... به نزدیک آن بدگمان باز شو / بگویش که از گردش تیره روز / تو گشتی چنین شاد و گیتی فروز ...
- معنی: به نزد آن بدگمان بازگرد؛ به او بگو که از دگرگونی روز تیره (بخت شوم)، تو (به ناحق) چنین شاد و جهانافروز گشتی.
- درونیابی: "گردش تیره روز" به معنای بخت شوم و تقدیر ناگوار است که فرد را به گمان خود (به ناحق) شادمان کرده است.
فردوسی » شاهنامه » جنگ بزرگ کیخسرو با افراسیاب » بخش ۲۸:
... سپاسم ز یزدان که او داد فر / همان گردش اختر و پای و پر / کنون آن به آید که من راه جوی ...
- معنی: سپاس من از یزدان است که او شکوه داد؛ همچنین چرخش ستاره (بخت) و پایداری و قدرت (که به من داد). اکنون بهتر است که من راه جویم.
- درونیابی: "گردش اختر" در اینجا به مفهوم بخت و اقبال نیک است که در کنار سایر نعمتها از خداوند به فرد رسیده است. "پای و پر" کنایه از توانایی و قدرت است.
فردوسی » شاهنامه » جنگ بزرگ کیخسرو با افراسیاب » بخش ۳۴:
... همی خواست کز آسمان بگذرد / همه گردش اختران بشمرد / بدان بر بسی پندها دادمش ...
- معنی: (او) میخواست که از آسمان بگذرد (بر آن مسلط شود)؛ و تمام چرخش ستارگان (تأثیراتشان بر سرنوشت) را بشمرد. به او در آن مورد بسیار پند دادم.
- درونیابی: "همه گردش اختران بشمرد" به تلاش برای تسلط بر علم نجوم و پیشبینی و شاید کنترل سرنوشت اشاره دارد که فردوسی آن را با پند و نصیحت بیاثر میداند.
جمعبندی و درونیابی نهایی (با توجه به کلیدواژهها):
تحلیل این بخش از ابیات، بار دیگر وسعت و عمق کاربرد "گردش" را در شاهنامه نشان میدهد. این کلمه، ابزاری قدرتمند برای فردوسی است تا به خواننده، مفاهیم عمیق فلسفی و جهانبینی خود را منتقل کند:
- تقدیر و سرنوشت (گردش روزگار، آسمان، بخت، اختر، هور و ماه): این رایجترین و پررنگترین معناست. "گردش" در این مفهوم، بیانگر نیروی عظیم، غیرقابل کنترل و اغلب مرموزی است که بر زندگی انسانها حاکم است. گاهی این گردش شادمان و نیک است، و گاهی تیره، وارونه یا درشت. این دوگانگی نشاندهنده طبیعت غیرقابل پیشبینی زندگی است. فردوسی بارها بر ناتوانی انسان (حتی خردمندان و پهلوانان) در برابر این "گردش" تأکید میکند و از آن به عنوان یک "آموزگار" یاد میکند که درسهای عبرتآموز میدهد.
- حرکت و پویایی (گردش سپاه، مهر، رزم، کارزار): این کاربرد به جنبههای مادی و فیزیکی حرکت، مانور و تغییر موقعیت اشاره دارد. از حرکت عظیم سپاه تا جنبش مهرههای شطرنج و تاکتیکهای نبرد. این بخش، به پویایی و تغییرات مستمر در محیط و وقایع اشاره دارد.
- جبر و اختیار (کوشیدن با گردش): در برخی ابیات، هرچند که جبر تقدیر غالب است، اما نشانی از تلاش و "کوشیدن با گردش" نیز دیده میشود. این نشاندهنده پیچیدگی در نگاه فردوسی است که انسان را کاملاً تسلیم شده نمیبیند، بلکه او را در حال تلاش و مبارزه با تقدیر نشان میدهد، هرچند که غالباً این مبارزه بینتیجه است.
- اهمیت زمان و تاریخ: "گردش" اغلب با مفهوم زمان (روز، روزگاران) پیوند خورده است و به گذر زمان و وقایع تاریخی که در این بستر رخ میدهند، اشاره دارد. این مفهوم، به ماندگاری نام نیک و عبرتگیری از گذشته نیز مربوط میشود.
- ناپایداری و فناپذیری: "گردش" به ما یادآور میشود که هیچ وضعیت یا قدرتی پایدار نیست و همه چیز در حال تغییر و زوال است. آسودگی از "گردش روزگار" تنها با مرگ (پایان عمر) میسر میشود.
به طور خلاصه، "گردش" در شاهنامه، تصویری جامع از جهانبینی فردوسی ارائه میدهد که در آن، تقدیر و بخت نیرویی غالب است، اما انسان نیز در عین تلاش، باید از این چرخه دائماً در حال تغییر درس بگیرد و واقعیتهای جهان را بپذیرد.