معنی و درونیابی مفهوم "گردش" در ابیات منتخب شاهنامه فردوسی (بخش سوم)
در ادامه بررسیهای پیشین، این دسته از ابیات نیز کاربردهای گسترده و عمیق واژه "گردش" را در شاهنامه فردوسی به نمایش میگذارند. همانند بخشهای قبلی، این واژه به مفاهیم حرکت فیزیکی، موقعیت مکانی، گذر زمان، تقدیر و تحولات ناگزیر اشاره دارد. درونیابی این مفاهیم، به ما کمک میکند تا لایههای فلسفی و جهانبینی فردوسی را بهتر درک کنیم.
۱. "گردش" به معنای حرکت، دوران فیزیکی یا موقعیت مکانی (اطراف، پیرامون)
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی بهرام گور » بخش ۲۳:
... سپه بود چندانک گفتی سپهر / ز گردش به قیر اندر اندود چهر / همه مرز شد همچو دریای خون ...
- معنی: سپاه آنقدر زیاد بود که گویی آسمان (سپهر) بود؛ از چرخش (حرکت) [گرد و غبار ناشی از سپاه]، چهره آسمان تیره و قیرگون شد. تمام سرزمین مانند دریای خون گشت.
- درونیابی: "گردش" در اینجا به مفهوم حرکت وسیع و پرقدرت سپاه است که حجم عظیمی از گرد و غبار را به هوا بلند میکند. این تصویرسازی اغراقآمیز، وسعت و هیبت سپاه را نشان میدهد و به پویایی میدان نبرد اشاره دارد.
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی کسری نوشین روان چهل و هشت سال بود » بخش ۱ - آغاز داستان:
... بدو اندرون جای کشت و درود / یکی باره ای گردش اندر بلند / بدان تا ز دشمن نیابد گزند ...
- معنی: در آن (قلعه یا شهر) جای کشت و زرع و برداشت محصول بود؛ دیواری بلند در اطراف آن کشیده شده بود تا از دشمن آسیبی نبیند.
- درونیابی: "گردش اندر" به معنای "در اطراف" است و به ساختار دفاعی شهر یا قلعه اشاره دارد که برای محافظت، دیواری بلند دور آن کشیده شده است.
... سر باره برتر ز پر عقاب / یکی کنده ای گردش اندر پر آب / یکی شارستان گردش اندر فراخ / پر ایوان و پالیز و میدان و کاخ ...
- معنی: ارتفاع دیوار از پر عقاب نیز بلندتر بود؛ خندقی در اطراف آن پر از آب بود. شهری در اطراف آن فراخ بود که پر از ایوان و باغ و میدان و کاخ بود.
- درونیابی: تکرار "گردش اندر" بر موقعیت مکانی و احاطه اشاره دارد. این توصیفات، استحکام و عظمت شهر را با عناصر دفاعی و زیباییشناختی آن به تصویر میکشد.
فردوسی » شاهنامه » پاداشاهی کسری نوشین روان چهل و هشت سال بود » بخش ۲ - داستان نوشزاد با کسری:
... برو انجمن گشته بازارگاه / سراپرده ای گردش اندر زدند / جهانی همه خاک بر سر زدند ...
- معنی: بازارگاه بر روی آن (صحرا یا محل اجتماع) جمع شده بود (بازار برپا شده بود)؛ سراپردهای (محل اقامت) در اطراف برپا کردند. جهانی (مردم بسیاری) همه از غم و اندوه خاک بر سر زدند.
- درونیابی: "گردش اندر زدند" به معنای "در اطراف برپا کردند" است. این بیت تصویری از یک تجمع بزرگ و برپایی چادرها را نشان میدهد، که فضای جمعی را ترسیم میکند.
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی کسری نوشین روان چهل و هشت سال بود » بخش ۶ - داستان درنهادن شطرنج:
... بگسترد پیش اندرون تخت نرد / همه گردش مهرها یاد کرد / سپهدار بنمود و جنگ سپاه ...
- معنی: (شطرنجباز) تخت نرد (یا شطرنج) را پیش روی خود پهن کرد؛ تمام حرکت مهرهها را به یاد آورد. سپهدار (وزیر) نحوه جنگ و آرایش سپاه را نشان داد.
- درونیابی: "گردش مهرها" به معنای حرکت و جابجایی مهرههای شطرنج است. این بیت به مهارت در بازی شطرنج و تاکتیکهای نظامی آن اشاره دارد که نیازمند درک درست از حرکات و چیدمان است.
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی هرمزد دوازده سال بود » بخش ۳:
... سپاهی از ایرانیان برگزید / که از گردشان روز شد ناپدید / فرستادشان تا بران بوم و بر ...
- معنی: سپاهی از ایرانیان برگزید؛ که از (شدت) حرکت (و گرد و غبار برخاسته از) آنها، روز ناپدید شد. آنها را به آن سرزمین فرستاد.
- درونیابی: این بیت نیز مانند بیت بخش ۲۳ بهرام گور، به هیبت و عظمت سپاه اشاره دارد. "از گردشان" (از گرد و غبار حرکتشان) و "گردش" مترادف یکدیگرند و بیانگر حرکت پرقدرت و وسیع سپاه هستند که افق را تیره و تار میکند.
۲. "گردش" به معنای گذر زمان، تقدیر، سرنوشت، و تحولات ناگزیر
این کاربرد رایجترین و مهمترین معنای "گردش" در شاهنامه است و به ماهیت دگرگونشونده و غیرقابل پیشبینی زندگی و بخت اشاره دارد.
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی یزدگرد بزهگر » بخش ۹:
... چه جویی تو زین بر شده هفت گرد / چو از گردش او نیابی رها / پرستیدن او نیارد بها ...
- معنی: چه میجویی تو از این هفت آسمان بلند؟ چرا که از (تقدیر و تأثیر) چرخش آن رهایی نمییابی. پرستش (چیزهایی که تحت تأثیر آن هستند) ارزشی ندارد.
- درونیابی: "گردش او" (گردش آسمان) به معنای تقدیر و سرنوشت است که انسان نمیتواند از آن بگریزد. این بیت به بیهودگی تلاش برای تغییر تقدیر و لزوم پذیرش آن اشاره دارد.
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی بهرام گور » بخش ۱۱:
... بریشان به جز آفرین را که خواند / چو کوتاه شد گردش روزگار / سخن ماند زان مهتران یادگار ...
- معنی: جز آفرین و ستایش برای آنها (مهتران) چه میتوان خواند؟ وقتی که عمرشان کوتاه شد (چرخش روزگارشان به پایان رسید)، سخن و نامشان از آن بزرگان به یادگار ماند.
- درونیابی: "گردش روزگار" در اینجا به مفهوم عمر و زندگی است که به پایان میرسد. بیت بر ناپایداری زندگی و اهمیت نام نیک و سخن ماندگار تأکید دارد.
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی بهرام گور » بخش ۲۷:
... همی خوار گیری شمار ورا / همان گردش روزگار ورا / کسی کو ببیند ز پرتاب تیر ...
- معنی: تو حساب او را حقیر میشماری، و نیز (اهمیت) گردش روزگار را برای او (حقیر میشماری). کسی که از پرتاب تیر (مهارت) او را ببیند...
- درونیابی: "گردش روزگار" در اینجا به مفهوم بخت و سرنوشت است که میتواند برای فردی خاص (بهرام گور) تعیینکننده باشد. بیت به غرور و دستکم گرفتن قدرت حریف اشاره دارد که به سرنوشت او توجهی ندارد.
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی بهرام گور » بخش ۳۴:
... جزین باشد آرایش دین ما / همان گردش راه و آیین ما / هرانکس که پیچد سر از شاه خویش ...
- معنی: آرایش دین ما جز این نیست؛ و نیز نحوه گذران راه و روش ما (این است). هر کسی که از فرمان شاه خود سرپیچی کند...
- درونیابی: "گردش راه و آیین" به معنای مسیر زندگی، روش، و سنتهایی است که یک جامعه یا دین از آن پیروی میکند. این مفهوم به پویایی و جریان داشتن این اصول در زندگی روزمره اشاره دارد.
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی بهرام گور » بخش ۳۶:
... ز فرمان تو نگذرم یک زمان / مگر بد بود گردش آسمان / بدو گفت شنگل که چندین بلاست ...
- معنی: من یک لحظه هم از فرمان تو سرپیچی نمیکنم؛ مگر اینکه تقدیر آسمان (بخت) بد باشد (و باعث شود از فرمان بپیچم). شنگل به او گفت که بلاهای زیادی در راه است.
- درونیابی: "گردش آسمان" به مفهوم سرنوشت و تقدیر است که بالاتر از اراده انسان قرار میگیرد و میتواند موجب ناگزیریها شود.
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی بهرام گور » بخش ۴۶:
... جهان را بدان باز هل کافرید / سر گردش آفرینش بدید / همی بگذرد چرخ و یزدان به جای ...
- معنی: جهان را به آفریننده آن بسپار؛ که او سرچشمه و آغاز چرخش (و نظام) آفرینش را آفرید. چرخ (فلک) میگذرد اما یزدان پابرجاست.
- درونیابی: "سر گردش آفرینش" به معنای آغاز و اصل حرکت و نظم در کل هستی است که از خداوند سرچشمه میگیرد. این بیت بر قدرت مطلق خداوند و ناپایداری دنیا در برابر او تأکید دارد.
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی یزدگرد هجده سال بود » بخش ۴ - پادشاهی بلاش پیروز چهار سال بود:
... نخستین چنین گفت کز کردگار / بترسیم و ز گردش روزگار / که هر کس که بودست یزدان پرست ...
- معنی: ابتدا چنین گفت که از خداوند بترسیم و از دگرگونیهای روزگار (بیمناک باشیم). چرا که هر کس که خداپرست بوده است...
- درونیابی: "گردش روزگار" در اینجا با مفهوم بیم و احتیاط همراه است، زیرا میتواند اتفاقات ناگوار و ناگهانی را به همراه داشته باشد.
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی کسری نوشین روان چهل و هشت سال بود » بخش ۱ - آغاز داستان:
... چو برخواند آن نامه را شهریار / برآشفت با گردش روزگار / همه موبدان و ردان را بخواند ...
- معنی: وقتی پادشاه آن نامه را خواند، از دگرگونیهای روزگار (که باعث رنجش او شده بود) برآشفت و خشمگین شد. تمام موبدان و بزرگان را فراخواند.
- درونیابی: "برآشفتن با گردش روزگار" نشاندهنده نپذیرفتن یا خشم از سرنوشت و شرایط ناگوار است که بر انسان تحمیل میشود.
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی کسری نوشین روان چهل و هشت سال بود » بخش ۵ - رزم خاقان چین با هیتالیان:
... که تا چون بود کارآن رزمگاه / کرا بردهد گردش هور وماه / یکی هفته آن لشکر جنگجوی ...
- معنی: (ببینیم) کار آن میدان جنگ چگونه خواهد بود، و چرخش خورشید و ماه (تقدیر) به نفع چه کسی خواهد بود. آن لشکر جنگجو یک هفته...
- درونیابی: "گردش هور و ماه" به مفهوم تقدیر الهی یا سرنوشت است که نتیجه جنگ را تعیین میکند و از کنترل انسان خارج است.
... چنینست راز سپهر بلند / همان گردش اختر سودمند / کزین دخت خاقان وز پشت شاه ...
- معنی: راز آسمان بلند چنین است؛ و نیز (راز) چرخش ستارگان سودمند (بخت نیک) که از این دختر خاقان و از نسل شاه...
- درونیابی: "گردش اختر سودمند" به مفهوم بخت و اقبال نیک است که میتواند بر سرنوشت افراد تأثیر مثبت بگذارد. این بیت به تأثیر ستارگان در بخت انسان اشاره دارد.
... ستایش همی کرد برکردگار / که ای برتر از گردش روزگار / تودادی مرا فر وفرهنگ و رای ...
- معنی: (شخصی) خداوند را ستایش میکرد و میگفت: ای کسی که برتر از دگرگونیهای روزگار هستی، تو به من شکوه و فرهنگ و خرد دادی.
- درونیابی: "برتر از گردش روزگار" به عظمت خداوند اشاره دارد که بر قضا و قدر و زمان حاکم است و میتواند آن را به خواست خود تغییر دهد.
... نگردد کهن تا جهانست ریک / بدین سان بود گردش روزگار / خنک مرد با شرم و پرهیزگار ...
- معنی: (شعر یا سخن) تا جهان پابرجاست، کهنه نمیشود. گردش روزگار بدین سان است (تغییر میکند). خوشا به حال مرد با شرم و پرهیزگار.
- درونیابی: "گردش روزگار" در اینجا به مفهوم پویایی و تغییر دائمی زمان است که برخی چیزها (مانند سخن نیک) را ماندگار میکند، در حالی که خود در گذر است.
... که بیگار بستاند از مرد کار / چه نیکو بود گردش روزگار / خردیافته مرد آموزگار ...
- معنی: که (ظالم) کار بیمزد از مردم میستاند. چه نیکو است گردش روزگار، (زمانی که) مرد خردمند آموزگار (حاکم) باشد.
- درونیابی: "گردش روزگار" در اینجا به معنای بخت و اقبال نیک یا تحول مثبتی است که در زمانه رخ میدهد و باعث عدالت و خیر میشود.
... ز بخشش فزونی نداند نه کاست / یکی گردش آسمان بلند / ستاره بگوید که چونست وچند ...
- معنی: (آسمان) از بخشش خود نه افزونی میداند و نه کاست. چرخش آسمان بلند (تقدیر) را ستارهشناس میگوید که چگونه است و چقدر.
- درونیابی: "گردش آسمان بلند" به چرخش افلاک و ستارگان اشاره دارد که اعتقاد بر این بود که سرنوشت انسان را تعیین میکنند. ستارهشناسان ادعا میکردند که میتوانند این تقدیر را پیشبینی کنند.
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی کسری نوشین روان چهل و هشت سال بود » بخش ۷ - داستان طلخند و گو:
... مبر زین سن جز به نیکی گمان / مشو تیز باگردش آسمان / که آن راکه خواهد دهد نیکوی ...
- معنی: از این سنت (تقدیر) جز گمان نیک مبر. با چرخش آسمان (سرنوشت) ستیزه مکن، چرا که او (خدا) به هر کس که بخواهد نیکی میدهد.
- درونیابی: این بیت توصیهای اخلاقی است که انسان را به پذیرش تقدیر و عدم ستیزه با آن فرامیخواند.
... دل مرد بخرد بدو نیم شد / که تا چون بود گردش آسمان / کرا برکشد زین دومهتر زمان ...
- معنی: دل مرد خردمند (از نگرانی) دو نیم شد که گردش آسمان چگونه خواهد بود و زمانه از میان این دو بزرگ (پادشاه) کدام را برمیکشد (قدرت میدهد).
- درونیابی: "گردش آسمان" در اینجا به معنای سرنوشت و بخت است که نتیجه نبرد یا رقابت دو فرد قدرتمند را تعیین میکند و خردمند از آن نگران است.
... نگه کردم از گردش آسمان / بدین زودی او را سرآید زمان ...
- معنی: از چرخش آسمان (تقدیر) نگاه کردم (پیشبینی کردم) که به این زودی عمر او به پایان خواهد رسید.
- درونیابی: "گردش آسمان" در اینجا با مفهوم پیشبینی سرنوشت و مرگ افراد از طریق علم نجوم همراه است.
... بگویش که پر درد و رنجست گو / ازین گردش رزم و این کارزار / همی خواهد از داور کردگار ...
- معنی: به او بگو که "گو" از این دگرگونیها و فراز و نشیبهای جنگ و نبرد، پر از درد و رنج است و از داور (خداوند) یاری میخواهد.
- درونیابی: "گردش رزم" به پویایی، ناپایداری و سختیهای نبرد اشاره دارد که میتواند باعث درد و رنج شود.
... اگر چند تندی و کنداوری / هم از گردش چرخ برنگذری / همه گرد بر گرد ما دشمنست ...
- معنی: اگرچه تندخو و جنگجو هستی، اما باز هم از چرخش چرخ (سرنوشت) نمیتوانی بگریزی. همه اطراف ما دشمن است.
- درونیابی: این بیت بار دیگر بر ناتوانی انسان در برابر تقدیر و سرنوشت تأکید میکند، حتی با وجود شجاعت و قدرت. "گردش چرخ" نماد سرنوشت محتوم است.
... گر ایدون که پیروز گردد سپاه / مرا بردهد گردش هور و ماه / مریزید خون از پی خواسته ...
- معنی: اگر سپاه پیروز شود، و چرخش خورشید و ماه (تقدیر) به نفع من باشد، (در این صورت) خون برای به دست آوردن مال و خواسته نریزید.
- درونیابی: "گردش هور و ماه" به مفهوم بخت و اقبال در جنگ و سرنوشت است که نتیجه نبرد را تعیین میکند.
... گر ایدون که باشیم پیروزگر / دهد گردش اختر نیک بر / همه تیغها کینه رابر کشیم ...
- معنی: اگر ما پیروز شویم، و چرخش ستاره (بخت) به نیکی باشد، همه شمشیرها را برای کینهکشی برمیکشیم.
- درونیابی: "گردش اختر نیک" به مفهوم بخت و طالع خوب است که با پیروزی در جنگ همراه میشود و به انتقامجویی قدرت میبخشد.
... که ما نام جوییم و تو شهریار / ببینی کنون گردش روزگار / ز درگاه طلخند برشد خروش ...
- معنی: که ما به دنبال نام و شهرت هستیم و تو پادشاهی. اکنون دگرگونیهای روزگار را خواهی دید. از درگاه طلخند فریاد برخاست.
- درونیابی: "گردش روزگار" به تحولات و تغییرات سرنوشتساز اشاره دارد که میتواند منجر به سقوط یک قدرت شود.
... برفتی پر از درد و خسته روان / تو راگردش اختر بد بکشت / وگرنه نزد بر تو بادی درشت ...
- معنی: (طلخند) با روحی پر درد و خسته رفت. تو را چرخش ستاره بد (بخت بد) کشت؛ وگرنه کسی (بدون تقدیر) نمیتوانست حتی بادی شدید بر تو بوزاند.
- درونیابی: "گردش اختر بد" تأکید مستقیم بر بخت شوم و سرنوشت ناگوار است که باعث مرگ میشود. این بیت نشان میدهد که فردوسی، تقدیر را نیرویی قدرتمندتر از هر نیروی زمینی میداند.
... ورا گردش اختر بد بکشت / بدو گفت مادر که ای بدکنش ...
- معنی: او را چرخش ستاره بد (بخت بد) کشت. مادرش به او گفت: ای بدکنش...
- درونیابی: تکرار "گردش اختر بد" برای تأکید بر جبر سرنوشت و اینکه مرگ او نتیجه بخت بد بوده است، نه صرفاً عملکرد انسانی.
... نشاید که برمن شوی بدگمان / بیارام تا گردش روزمگاه / نمایم تو را کار شاه و سپاه ...
- معنی: شایسته نیست که بر من بدگمان شوی. آرام باش تا چرخش زمان و میدان نبرد (وقایع آینده)، کار شاه و سپاه را به تو نشان دهم.
- درونیابی: "گردش روزمگاه" به معنای گذر زمان و رویدادهای آینده در میدان نبرد است که نتیجه را آشکار خواهد کرد.
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی کسری نوشین روان چهل و هشت سال بود » بخش ۹ - داستان کسری با بوزرجمهر:
... و گرنه که دژخیم با تیغ تیز / نماید تو را گردش رستخیز / که گفتی که زندان به از تخت شاه ...
- معنی: وگرنه جلاد با شمشیر تیز، (شدت) تحولات و حوادث بزرگ (شبیه به رستخیز) را به تو نشان خواهد داد. چرا که گفتی زندان از تخت شاه بهتر است.
- درونیابی: "گردش رستخیز" به معنای تحولات و بلایای عظیم و ناگهانی است که میتواند زندگی را زیر و رو کند، شبیه به وقایع قیامت.
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی کسری نوشین روان چهل و هشت سال بود » بخش ۱۱ - سخن پرسیدن موبد ازکسری:
... چنین داد پاسخ که تن بی زمان / که پیش آید از گردش آسمان / بجایست دارو نیاید به کار / نگه داردش گردش روزگار / چو هنگامه رفتن آمد فراز ...
- معنی: چنین پاسخ داد که بدن بدون زمان (که اجلش فرا رسیده باشد)؛ وقتی (مرگ) از تقدیر آسمان فرا رسد، دارو بیفایده است و به کار نمیآید. گردش روزگار (عمرش را) نگه میدارد. وقتی هنگام رفتن فرا رسید...
- درونیابی: "گردش آسمان" و "گردش روزگار" در اینجا هر دو به مفهوم اجل و پایان عمر اشاره دارند که از سوی تقدیر تعیین شده و دارو یا هیچ چیز دیگری نمیتواند آن را تغییر دهد.
... که آیین کژ بینم و نا پسند / دگر گردش کارناسودمند / چنین داد پاسخ که زین چرخ پیر ...
- معنی: که آیین (و روش) کژ و ناپسند میبینم. دیگر چرخش (و تغییر) کار (و اوضاع) ناخوشایند است. چنین پاسخ داد که از این چرخ پیر (دنیا)...
- درونیابی: "گردش کارناسودمند" به تحولات منفی و رویدادهای ناخوشایند اشاره دارد که باعث دلزدگی و نارضایتی میشود.
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی کسری نوشین روان چهل و هشت سال بود » بخش ۱۲ - وفات یافتن قیصر روم و رزم کسری:
... جهانجوی دهقان آموزگار / چه گفت اندرین گردش روزگار / که روزی فرازست و روزی نشیب ...
- معنی: آن دهقان جهانجوی (دانا و باتجربه) درباره این دگرگونیهای روزگار چه گفت؟ که روزی فراز (اوج) است و روزی نشیب (فرود).
- درونیابی: "گردش روزگار" به فراز و نشیبهای زندگی و بخت اشاره دارد که دائمی هستند و همه باید آن را بپذیرند.
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی خسرو پرویز » بخش ۱۰:
... که درجستنش رنجت آید بروی / چوشد گردش روز هرمز بپای / تهی ماند زان تخت فرخنده جای ...
- معنی: که در جستجوی او رنج خواهی کشید. چون چرخه عمر هرمز به پایان رسید، آن جایگاه فرخنده (تخت پادشاهی) خالی ماند.
- درونیابی: "گردش روز" در اینجا به مفهوم عمر و زندگی است که پایان مییابد.
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی خسرو پرویز » بخش ۱۳:
... که تا آفرید این جهان کردگار / پدید آمد این گردش روزگار / ز ضحاک تازی نخست اندرآی ...
- معنی: از زمانی که خداوند این جهان را آفرید، این دگرگونیها و تحولات روزگار پدید آمد. از داستان ضحاک تازی آغاز کن...
- درونیابی: "گردش روزگار" در اینجا به مفهوم سرآغاز تاریخ و تحولات پیوسته آن است که از ابتدای خلقت وجود داشته است.
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی خسرو پرویز » بخش ۲۲:
... نه بس دیر شاهی به خسرو رسد / ز شاهنشهی گردش نو رسد / برین گونه تا سال بر سی وهشت ...
- معنی: زمان زیادی نمیگذرد که پادشاهی به خسرو میرسد؛ و چرخه جدیدی در پادشاهی آغاز میشود. اینگونه تا سال سی و هشت...
- درونیابی: "گردش نو" به مفهوم تغییر در حکومت و آغاز دوران جدیدی از پادشاهی اشاره دارد.
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی خسرو پرویز » بخش ۳۲:
... به یزدان چنین گفت کای کردگار / توی برتر از گردش روزگار / بدین جای بیچارگی دست گیر ...
- معنی: به خداوند چنین گفت: ای آفریننده، تو برتر از دگرگونیهای روزگار هستی. در این وضعیت درماندگی، دستگیر ما باش.
- درونیابی: این بیت نیز بر قدرت مطلق خداوند تأکید دارد که بر تقدیر و زمان حاکم است و میتواند در لحظات ناامیدی یاریرسان باشد.
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی خسرو پرویز » بخش ۴۰:
... ورا بسته و کشته دیدند خوار / بر آسوده از گردش روزگار / بخندید خاقان به دل در نهان ...
- معنی: او را (کسی را) گرفتار و کشته و خوار دیدند؛ (او) از دگرگونیهای روزگار آسوده شده بود. خاقان در دل پنهانی خندید.
- درونیابی: "بر آسوده از گردش روزگار" به معنای رهایی از سختیها و ناپایداریهای زندگی با مرگ است. مرگ در اینجا به عنوان پایان رنجها تصویر شده است.
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی خسرو پرویز » بخش ۴۲:
... جزاز داد و خورد شکارش نبود / غم گردش روزگارش نبود / بزرگان چینی و گردنکشان ...
- معنی: (خاقان) جز عدالت و خوراک (معمول) و شکار، دغدغهای نداشت؛ غم دگرگونیهای روزگار را نداشت. بزرگان چینی و گردنکشان...
- درونیابی: "غم گردش روزگارش نبود" به معنای آسودگی خاطر از نوسانات سرنوشت و عدم نگرانی درباره آینده است، که نشاندهنده آرامش و ثبات در زندگی آن فرد است.
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی خسرو پرویز » بخش ۵۸:
... چنین گفت با گردیه شهریار / که بی عیبی از گردش روزگار / کنون تا ببینم که با جام می ...
- معنی: چنین گفت با گردیه، ای شهریار، که تو از دگرگونیهای روزگار بیعیب و نقص هستی (یعنی در این نوسانات، آسیبی ندیدهای). اکنون تا ببینم که با جام می...
- درونیابی: "بی عیبی از گردش روزگار" به معنای داشتن بخت نیک و مصون ماندن از بلاهای زمانه است.
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی خسرو پرویز » بخش ۷۰:
... برآورد ناگاه دیگر سرود / که پیکار گردش همی خواندند / چنین نام ز آواز او راندند ...
- معنی: ناگاه سرود دیگری خواند؛ که (در آن) پیکار "گردش" (نام دیگر این سرود) را میخواندند (یا به معنای پیکاری که در آن اتفاقات تغییر میکند). چنین نامی از آواز او راندند.
- درونیابی: "پیکار گردش" میتواند به معنای نبردی باشد که در آن بخت و سرنوشت مدام در حال تغییر است و پیروزی قطعی نیست. یا به یک نوع آهنگ جنگی خاص اشاره دارد.
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی یزدگرد » بخش ۱:
... چه گفت آن سخنگوی مرد دلیر / چو از گردش روز برگشت سیر / که باری نزادی مرا مادرم ...
- معنی: آن مرد سخنگوی دلیر چه گفت؟ وقتی از دگرگونیهای روزگار سیر و خسته شد، گفت: کاش مادرم مرا هرگز نزاده بود.
- درونیابی: "سیر شدن از گردش روز" به معنای خسته شدن از ناپایداریها، سختیها و بیعدالتیهای زمانه است که فرد را به نهایت ناامیدی میرساند.
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی یزدگرد » بخش ۲:
... کزو دید نیک و بد روزگار / دگر گفت کز گردش آسمان / پژوهنده مردم شود بدگمان ...
- معنی: که از او نیک و بد روزگار را دید (یا فهمید). دیگر گفت که از چرخش آسمان (تقدیر)، انسان پژوهنده (کنجکاو) بدگمان میشود.
- درونیابی: "گردش آسمان" در اینجا باعث تردید و بدگمانی در انسانهای پژوهنده میشود، زیرا پیچیدگیها و عدم قطعیتهای تقدیر، ذهن را درگیر میکند.
... چنین است گفتار و کردار نیست / جز از گردش کژ پرگار نیست / برین نیز جنگی بود هر زمان ...
- معنی: (سرنوشت) چنین است که تنها سخن است و عملی نیست؛ جز حرکت کج و نادرست پرگار (زمان و تقدیر) نیست. بر این نیز هر زمان جنگی خواهد بود.
- درونیابی: "گردش کژ پرگار" استعارهای از حرکت نامنظم، ناعادلانه و غیرقابل پیشبینی زمان و تقدیر است که باعث درگیریها و مشکلات میشود.
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی یزدگرد » بخش ۶:
... شماساز گیرید با پای او / گذر نیست با گردش و رای او / وزان پس به بازارگانان چین ...
- معنی: شما با پای او (در نبرد) همراه شوید (مبارزه کنید). اما گریزی از گردش و رای (تقدیر) او (یزدگرد یا زمانه) نیست.
- درونیابی: "گردش و رای او" به معنای تقدیر و خواستهای است که از سوی نیروی برتر (یزدگرد، زمانه یا بخت) تعیین شده و کسی نمیتواند از آن عبور کند.
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی یزدگرد » بخش ۸:
... بر مرزبانان دیهیم جوی / ببینیم تا گردش روزگار / چه گوید بدین رای نا استوار ...
- معنی: بر مرزبانانی که به دنبال تاج و تخت هستند. ببینیم که دگرگونیهای روزگار با این رای ناپایدار (تصمیمات سست) چه خواهد کرد.
- درونیابی: "گردش روزگار" در اینجا به مفهوم پیامدهای تصمیمات ناپایدار و سست اشاره دارد که سرنوشت را رقم میزند.
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی یزدگرد » بخش ۱۱:
... همان ایرج پاک دین را بکشت / برو گردش آسمان شد درشت / منوچهر زان تخمه آمد پدید ...
- معنی: همان ایرج پاکدین را کشت (اشاره به سلم و تور). تقدیر آسمان (بخت) بر او (ایرج) سخت و ناگوار شد. منوچهر از آن نسل پدید آمد.
- درونیابی: "گردش آسمان درشت شد" به معنای بدشانسی، سختی و تقدیر شوم است که بر فرد نازل میشود.
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی یزدگرد » بخش ۱۲:
... همی گفت کای روشن کردگار / تویی برتر از گردش روزگار / تو زین ناپسندیده فرمان او ...
- معنی: (او) میگفت: ای آفریننده روشن (آگاه)، تو برتر از دگرگونیهای روزگار هستی. تو ما را از این فرمان ناپسند او (یزدگرد) نجات بده.
- درونیابی: تأکید بر قدرت مطلق خداوند که بر تقدیر و زمان حاکم است و میتواند از اتفاقات ناخوشایند جلوگیری کند.
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی هرمزد دوازده سال بود » بخش ۴:
... که بیهوش و بیجان و بیتن شویم / بکوشیم با گردش آسمان / اگر درمیانه سر آرد زمان ...
- معنی: که بیهوش و بیجان و بیتن شویم (بمیریم). با تقدیر آسمان میکوشیم (مبارزه میکنیم)، اگر زمان (مرگ) در این میان فرا رسد.
- درونیابی: "کوشیدن با گردش آسمان" نشاندهنده تلاش انسان برای مقاومت در برابر سرنوشت و مرگ است، هرچند که معمولاً بینتیجه است.
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی هرمزد دوازده سال بود » بخش ۶:
... از آن لشکر نامور بی شمار / از آن جنبش و گردش روزگار / از آن چاره و جنگ واز هر دری ...
- معنی: (داستان) از آن لشکر نامور بیشمار (و) از آن جنبش و دگرگونیهای روزگار (میگوید).
- درونیابی: "گردش روزگار" در اینجا به مفهوم حوادث و تغییرات تاریخی و سرنوشتساز در بستر لشکرکشیها و جنگها است.
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی کیخسرو شصت سال بود » بخش ۳:
... بسی آفرین کرد بر شهریار / بدان شادمان گردش روزگار / نگه کرد کیخسرو از پشت پیل ...
- معنی: (کسی) بسیار بر شهریار آفرین گفت؛ بر آن دگرگونی شادمان روزگار (که به سود او بود). کیخسرو از پشت فیل نگاه کرد.
- درونیابی: "شادمان گردش روزگار" به بخت نیک و اقبالی اشاره دارد که باعث خوشحالی و رضایت میشود.
فردوسی » شاهنامه » گفتار اندر داستان فرود سیاوش » بخش ۹:
... چنین گفت با شاه جنگی تخوار / که آمد گه گردش روزگار / که این پور طوسست نامش زرسپ ...
- معنی: جنگجوی تخوار به شاه چنین گفت: که زمان دگرگونی روزگار فرا رسیده است. (این) پسر طوس است که نامش زرسپ است.
- درونیابی: "گه گردش روزگار" به معنای زمان تحولات مهم و سرنوشتساز است که میتواند به تغییر اوضاع و شرایط منجر شود.
فردوسی » شاهنامه » گفتار اندر داستان فرود سیاوش » بخش ۱۵:
... بایرانیان گفت کز کردگار / بترسید و ز گردش روزگار / ببد بس درازست چنگ سپهر ...
- معنی: به ایرانیان گفت: از خداوند بترسید و از دگرگونیهای روزگار (بیمناک باشید)؛ چنگال آسمان (سپهر) برای بدی بسیار دراز است.
- درونیابی: "گردش روزگار" در اینجا با مفهوم خطر و آسیب همراه است که از سوی تقدیر یا آسمان میتواند به انسان برسد و چنگال تقدیر در این زمینه طولانی است.
جمعبندی و درونیابی نهایی:
واژه "گردش" در این ابیات نیز، تأکید بر چندین مفهوم بنیادین در جهانبینی شاهنامه دارد:
- حاکمیت تقدیر و بخت: رایجترین و برجستهترین کاربرد "گردش" در ترکیبهایی چون "گردش روزگار"، "گردش آسمان" و "گردش بخت" است. این مفهوم بر ناپایداری قدرت، غیرقابل پیشبینی بودن سرنوشت، و ناتوانی انسان (حتی پادشاهان و پهلوانان) در برابر نیروی قضا و قدر تأکید دارد. انسان ممکن است بکوشد، اما نتیجه نهایی اغلب به "گردش" فلک و بخت وابسته است.
- زمان به عنوان معلم و تعیینکننده: "گردش روزگار" به عنوان نیرویی آموزنده و عبرتآموز نیز مطرح میشود که نیک و بد حوادث را به انسان نشان میدهد. از سوی دیگر، "گردش روز" به معنای پایان عمر و زندگی است، که یادآور فناپذیری انسانهاست.
- پویایی و تغییر دائمی: جهان شاهنامه یک جهان پویاست که همه چیز در آن در حال حرکت و تغییر است. از حرکت سپاه و مهرههای شطرنج گرفته تا تحولات سیاسی و اجتماعی. این پویایی گاهی مثبت (گردش روزگار به نیکی) و گاهی منفی (گردش شوم) است.
- نمادپردازی کیهانی: "گردش هور و ماه" یا "گردش اختر" به نظم و حرکت اجرام آسمانی اشاره دارد که در باور کهن، ارتباط مستقیمی با سرنوشت انسانها داشتند و بر بخت و طالع آنها اثر میگذاشتند.
- قدرت مطلق خداوند: در نهایت، فردوسی همواره "گردش روزگار" را تحت فرمان و اراده خداوند میداند و او را "برتر از گردش روزگار" معرفی میکند، که این نشاندهنده یک نگاه توحیدی و باور به نیروی لایزال الهی است.