واژه "گردش" در شاهنامه، یکی از کلمات پربسامد و چندوجهی است که فردوسی با مهارت تمام، آن را برای بیان مفاهیم گوناگون به کار برده است. درونیابی این واژه، ما را به لایههای عمیقتری از جهانبینی فردوسی و فرهنگ حاکم بر دوران او میرساند.
به طور کلی، "گردش" در این ابیات، در سه دسته اصلی قابل بررسی است: ۱. حرکت و دوران فیزیکی/مکانی، ۲. گذر زمان و تقدیر (گردش روزگار/آسمان/بخت)، و ۳. دگرگونی و تحول در امور.
۱. "گردش" به معنای حرکت، دوران فیزیکی یا موقعیت مکانی (اطراف، پیرامون)
این کاربرد به جنبههای عینی و قابل مشاهده حرکت یا قرارگیری اشیاء و افراد اشاره دارد.
- فردوسی » شاهنامه » داستان هفتخوان اسفندیار » بخش ۶:
... سراپرده زد شهریار جوان / به گردش دلیران روشن روان / زمین را به دیبا بیاراستند ...
- معنی: شهریار جوان خیمه خود را برپا کرد و دلیران آگاه و شجاع در اطراف او جمع شدند. زمین را با پارچههای ابریشمی آراستند.
- درونیابی: این بیت تصویری از نظم و آرایش سپاه در اطراف پادشاه یا فرمانده را نشان میدهد. "به گردش" اینجا بیانگر موقعیت مکانی و تمرکز نیروهاست.
- فردوسی » شاهنامه » داستان رستم و اسفندیار » بخش ۹:
... همی بود تا سنگ نزدیک شد / ز گردش بر کوه تاریک شد / بزد پاشنه سنگ بنداخت دور ...
- معنی: او (رستم) منتظر ماند تا سنگ (فلاخن) نزدیک شد؛ از شدت چرخش و حرکت آن سنگ، کوه تاریک شد (اشاره به عظمت و سرعت حرکت سنگ). سپس با پاشنه پا آن سنگ را دور انداخت.
- درونیابی: این بیت قدرت بینظیر رستم را در پرتاب سنگ نشان میدهد. "گردش" اینجا به مفهوم حرکت چرخشی و نیروی حاصل از آن است که حتی عظمت کوه را نیز تحت تأثیر قرار میدهد.
- فردوسی » شاهنامه » داستان رستم و اسفندیار » بخش ۲۴:
... نبد باره و مرد جنگی درست / همی تاخت بر گردش اسفندیار / نیامد برو تیر رستم به کار ...
- معنی: اسب (رستم) قوی و جنگجو نبود. (رستم) به اطراف اسفندیار حمله میکرد (سعی میکرد او را دور بزند یا از کنارش عبور کند و به او ضربه بزند)، اما تیر رستم بر او کارگر نمیافتاد.
- درونیابی: این بیت به تلاش رستم برای یافتن نقطه ضعف اسفندیار با مانور در اطراف او اشاره دارد. "بر گردش" در اینجا به معنای "پیرامون" و "حوالی" شخص است.
- فردوسی » شاهنامه » پادشاهی اسکندر » بخش ۲۳:
... ز زربفت پوشیده چینی قبای / فراوان پرستنده گردش به پای / رخ شاه تابان به کردار هور ...
- معنی: (اسکندر) قبایی چینی از جنس زربفت پوشیده بود، و پرستندگان زیادی در اطراف او ایستاده بودند. چهره شاه مانند خورشید میدرخشید.
- درونیابی: این بیت، شکوه و عظمت اسکندر را با نشان دادن حضور بیشمار خادمان در اطراف او به تصویر میکشد. "گردش به پای" به معنای حضور جمعیت در اطراف کسی است.
- فردوسی » شاهنامه » پادشاهی اسکندر » بخش ۲۶:
... تو جنگی سپاهی به گردش درآر / برآساید از گردش روزگار / مکافات من باشد و کام تو ...
- معنی: تو سپاهی جنگی را در اطراف (شهر یا دشمن) وارد کن (محاصره کن) تا (مردم) از دگرگونیهای روزگار آسوده شوند. این هم انتقام من خواهد بود و هم خواستهی تو.
- درونیابی: "به گردش درآر" به معنای عملیات نظامی برای احاطه کردن یا فرستادن سپاه به اطراف یک منطقه است، با هدف ایجاد امنیت یا غلبه.
- فردوسی » شاهنامه » پادشاهی اشکانیان » بخش ۱۶:
... چنان شد دژ نامور هفتواد / که گردش نیارست جنبید باد / همی گشت هر روز برترش بخت ...
- معنی: دژ هفتواد آنقدر نامدار و محکم شد که باد نیز جرئت نمیکرد در اطراف آن بوزد (کنایه از استواری و قدرت). بخت او هر روز بهتر میشد.
- درونیابی: این بیت نمادی از استحکام بینظیر دژ و قدرت حاکم بر آن است که حتی نیروی طبیعی باد را نیز مهار میکند.
- فردوسی » شاهنامه » پادشاهی یزدگرد بزهگر » بخش ۳:
... همان گردش رزم با بدگمان / چپ و راست پیچان عنان داشتن ...
- معنی: و نیز مهارت در حرکت و چرخش در میدان نبرد با دشمن، و توانایی چرخاندن عنان اسب به چپ و راست.
- درونیابی: "گردش رزم" به پویایی، چابکی و مهارت در فنون جنگی سوارهنظام اشاره دارد که از ویژگیهای مهم یک پهلوان است.
۲. "گردش" به معنای گذر زمان، تقدیر، سرنوشت، و تحولات ناگزیر
این کاربرد رایجترین و مهمترین معنای "گردش" در شاهنامه است و به ماهیت دگرگونشونده و غیرقابل پیشبینی زندگی و بخت اشاره دارد. این مفهوم اغلب با حس پذیرش یا گاهی اعتراض نسبت به سرنوشت همراه است.
- فردوسی » شاهنامه » داستان رستم و اسفندیار » بخش ۲:
... نداند کس او را به کاولستان / شود ایمن از گردش روزگار / بود اختر نیکش آموزگار ...
- معنی: هیچکس او را در کاولستان (سرزمین امن) نمیشناسد (یا پیدا نمیکند)؛ (او در آنجا) از دگرگونیها و سختیهای روزگار ایمن میشود و بخت نیک او راهنمایش خواهد بود.
- درونیابی: "گردش روزگار" در اینجا به مفهوم ناپایداری و خطرات زمانه است که میتوان از آن گریخت. این بیت به وجود مکانهای امن یا دور از دسترس سرنوشت اشاره دارد.
... سرش را غم و درد هم پیشه شد / بد اندیشه و گردش روزگار / همی بر بدی بودش آموزگار
- معنی: غم و درد همراه همیشگی او شد؛ اندیشه بد و دگرگونیهای زمانه همواره او را به بدی رهنمون بود (یعنی وقایع روزگار او را به سمت اعمال بد سوق داد).
- درونیابی: در اینجا "گردش روزگار" نقش تربیتی منفی یا تأثیر مخرب بر شخصیت فرد را ایفا میکند. این نشان میدهد که محیط و شرایط زمانه میتوانند بر نیکسری یا بداندیشی انسان اثر بگذارند.
- فردوسی » شاهنامه » داستان رستم و اسفندیار » بخش ۱۸:
... ببینی تو ای فرخ اسفندیار / گراییدن و گردش کارزار / چو فردا بیایی به دشت نبرد ...
- معنی: ای اسفندیار فرخنده، تو فردا وقتی به میدان نبرد بیایی، دگرگونیها و تحولات (غیرقابل پیشبینی) جنگ را خواهی دید.
- درونیابی: "گردش کارزار" به پویایی، عدم قطعیت و لحظات متغیر نبرد اشاره دارد که نتیجه آن از پیش معلوم نیست و تابع عوامل گوناگون است.
- فردوسی » شاهنامه » داستان رستم و اسفندیار » بخش ۲۰:
... به پیش اندرون فرخ اسفندیار / کزو شاد شد گردش روزگار / دل نیک مردان بدو زنده شد ...
- معنی: اسفندیار فرخنده پیشاپیش (لشکر) بود؛ روزگار (بخت و اقبال) از او شاد شد (به او روی آورد، یعنی بختش خوب بود) و دل نیکمردان نیز به سبب او زنده شد.
- درونیابی: این بیت نشان میدهد که حضور یا وجود فردی بزرگ و قدرتمند (اسفندیار) میتواند حتی "گردش روزگار" را نیز تحت تأثیر قرار داده و به نفع او و مردمانش تغییر دهد، یا حداقل باعث خوشحالی و امیدواری شود.
- فردوسی » شاهنامه » داستان رستم و اسفندیار » بخش ۳۱:
... مرا دل پر از درد و سر پر ز مهر / بدین گونه بد گردش آسمان / بسنده نباشد کسی با زمان ...
- معنی: دل من پر از درد و سر پر از مهر (عشق به زندگی) است. چرخش آسمان (تقدیر و سرنوشت) اینگونه بود؛ هیچکس نمیتواند با زمان (و تقدیر آن) ستیزه کند و بر آن فائق آید.
- درونیابی: این بیت حس جبرگرایی را القا میکند؛ اینکه انسان در برابر تقدیر آسمانی ناتوان است و باید سرنوشت را بپذیرد. "گردش آسمان" نماد نیروی برتر و غیرقابل مقاومت قضا و قدر است.
- فردوسی » شاهنامه » پادشاهی بهمن اسفندیار صد و دوازده سال بود » بخش ۱:
... چنین گفت کز کار اسفندیار / ز نیک و بد گردش روزگار / همه یاد دارید پیر و جوان ...
- معنی: (شخصی) چنین گفت که از سرگذشت اسفندیار، و از نیک و بد تحولات زمانه و سرنوشت، همه پیر و جوان درس بگیرید و به یاد داشته باشید.
- درونیابی: "گردش روزگار" در اینجا نقش آموزنده دارد. تاریخ و سرنوشت افراد، به ویژه پهلوانان، آیینه عبرتی برای آیندگان است تا از فراز و نشیبهای زندگی درس بگیرند.
- فردوسی » شاهنامه » پادشاهی بهمن اسفندیار صد و دوازده سال بود » بخش ۴:
... ز یزدان بترس و ز ما شرم دار / نگه کن بدین گردش روزگار / یکی را برآرد به ابر بلند ...
- معنی: از خدا بترس و از ما شرم داشته باش. به این دگرگونیهای روزگار نگاه کن که چگونه یکی را به اوج قدرت و شکوه میرساند...
- درونیابی: این بیت بر ناپایداری قدرت و بخت تأکید دارد و هشدار میدهد که قدرتهای دنیوی زودگذر هستند و نباید مغرور شد. "گردش روزگار" اینجا نماد اوج و فرود بخت است.
- فردوسی » شاهنامه » پادشاهی همای چهرزاد سی و دو سال بود » بخش ۶:
... ز رنج و ز پروردن شیرخوار / ز تیمار وز گردش روزگار / چنین گفت با شوی و زن رشنواد ...
- معنی: (با توجه به) رنج و زحمات پرورش کودک شیرخوار، و از غم و غصه و تحولات و دشواریهای روزگار، چنین به همسرش رشنواد گفت.
- درونیابی: "گردش روزگار" در اینجا به مفهوم سختیها، مصائب و رنجهایی است که در طول زندگی و به ویژه در تربیت فرزندان با آن روبرو میشوند.
- فردوسی » شاهنامه » پادشاهی دارای داراب چهارده سال بود » بخش ۲:
... چنین گفت کز گردش آسمان / نیابد گذر مرد نیکی گمان ...
- معنی: چنین گفت که حتی مرد نیکپندار و نیکسرشت نیز نمیتواند از تقدیر و چرخش آسمان (سرنوشت) بگریزد.
- درونیابی: این بیت نیز بر جبر سرنوشت تأکید دارد و بیان میکند که حتی نیتهای خوب و شخصیت نیک نیز نمیتوانند انسان را از آنچه تقدیر شده است، نجات دهند.
- فردوسی » شاهنامه » پادشاهی دارای داراب چهارده سال بود » بخش ۶:
... ببینیم فرجام تا چون بود / که گردش ز اندیشه بیرون بود / یکی نامه بنویس نزدیک او ...
- معنی: ببینیم که سرانجام چه خواهد شد، زیرا دگرگونیهای سرنوشت و زمانه فراتر از اندیشه و پیشبینی انسان است. (پس نامهای به او بنویس).
- درونیابی: "گردش" در اینجا به معنای سرنوشت و چرخهی حوادث است که انسان قادر به درک یا کنترل آن نیست و از دایره عقل و پیشبینی خارج است.
- فردوسی » شاهنامه » پادشاهی دارای داراب چهارده سال بود » بخش ۷:
... دگر گفت کز گردش آسمان / خردمند برنگذرد بی گمان ...
- معنی: همچنین گفت که خردمند نیز بیشک نمیتواند از تقدیر آسمان (سرنوشت) بگریزد.
- درونیابی: تأکید مجدد بر ناتوانی انسان در برابر تقدیر، حتی با وجود خرد و دانش.
... مگر بخشش و گردش هور و ماه / کنون بودنی بود و ما دل به درد ...
- معنی: مگر بخشش و چرخش خورشید و ماه (نماد تقدیر الهی و گذر زمان) اینگونه خواسته بود. اکنون هرچه باید میشد، شد و ما دل به درد داریم.
- درونیابی: "گردش هور و ماه" به عنوان نمادی از نیروی مطلق تقدیر و قضا الهی مطرح میشود که انسان تنها میتواند آن را بپذیرد، حتی اگر با درد و اندوه همراه باشد.
- فردوسی » شاهنامه » پادشاهی اسکندر » بخش ۲۱:
... وگر هیچ تاب اندر آری به کار / نبینی جز از گردش روزگار / چو اندازه گیری ز دارا و فور ...
- معنی: و اگر هیچ تلاشی (برای فهمیدن راز این دنیا) انجام دهی، چیزی جز دگرگونیهای روزگار را نخواهی دید، وقتی سرنوشت دارا و فور (دو پادشاه قدرتمند که سرانجامشان تغییر کرد) را (به عنوان نمونه) در نظر بگیری.
- درونیابی: فردوسی بر ناپایداری دنیا و درس گرفتن از سرنوشت پادشاهان بزرگ تأکید میکند. "گردش روزگار" در اینجا به معنای دگرگونیهای سرنوشتساز و عبرتآموز است.
- فردوسی » شاهنامه » پادشاهی اسکندر » بخش ۲۷:
... سزد گر نباشیم چندین به رنج / نباید کزین گردش روزگار / مرا بهره کین آید و کارزار ...
- معنی: سزاوار است که اینقدر در رنج نباشیم. مبادا که از این دگرگونیهای روزگار، سهم من کینه و جنگ باشد (آرزو میکند از جنگ رها شود).
- درونیابی: این بیت، آرزوی صلح و رهایی از مصائب جنگ را در برابر "گردش روزگار" (که ممکن است جنگ و کینه را به همراه داشته باشد) بیان میکند.
- فردوسی » شاهنامه » پادشاهی اسکندر » بخش ۳۴:
... به چنگال می کرد منقار تیز / چو ایمن شد از گردش رستخیز / به قیصر بفرمود تا بی گروه ...
- معنی: (پرندهای) با چنگال، منقارش را تیز میکرد. وقتی از دگرگونیهای عظیم و ناگهانی (مانند حوادث قیامت) ایمن شد، به قیصر فرمود...
- درونیابی: "گردش رستخیز" به حوادث بزرگ و غیرمنتظرهای اشاره دارد که میتواند زندگی را زیر و رو کند، شبیه به وقایع روز قیامت.
- فردوسی » شاهنامه » پادشاهی اسکندر » بخش ۳۵:
... که بهر من این آمد از روزگار / که جز جنبش و گردش اندر جهان / نبینم همی آشکار و نهان ...
- معنی: (اسکندر میگوید) که سهم من از روزگار این است که در جهان، چه آشکار و چه پنهان، جز حرکت و دگرگونی (و ناپایداری) نمیبینم.
- درونیابی: این بیت فلسفه اسکندر را در مورد ماهیت جهان بیان میکند: همه چیز در حال حرکت و تغییر دائمی است و هیچ چیز ثابتی وجود ندارد. این نگاه به هستی، عمق بیشتری به مفهوم "گردش" میبخشد.
- فردوسی » شاهنامه » پادشاهی اسکندر » بخش ۳۶:
... زبان برگشادند بر شهریار / به نالیدن از گردش روزگار / که ما را یکی کار پیش است سخت ...
- معنی: (مردم) با شکایت و نالیدن از دگرگونیهای روزگار (که باعث سختی شده بود)، به شهریار گفتند که ما کار سختی در پیش داریم.
- درونیابی: "گردش روزگار" در اینجا با مفهوم سختی و مصیبت همراه است که مردم از آن گلایه دارند و آن را به حاکم اطلاع میدهند.
- فردوسی » شاهنامه » پادشاهی اسکندر » بخش ۳۸:
... یکی بازپرسش که باشم به روم / چو پیش آید آن گردش روز شوم / مگر زنده بیند مرا مادرم ...
- معنی: مرا بار دیگر بپرس که کجا در روم باشم؛ وقتی آن دگرگونی شوم روز (مرگ) فرا رسد، شاید مادرم زنده باشد و مرا ببیند.
- درونیابی: "گردش روز شوم" به معنای مرگ و پایان زندگی است که از سوی تقدیر تعیین شده و اجتنابناپذیر است.
- فردوسی » شاهنامه » پادشاهی اسکندر » بخش ۴۴:
... که از رومیان کم شود شهریار / فرازآمد آن گردش بخت شوم / که ویران شود زین سپس مرز روم ...
- معنی: (خبر آمد) که از رومیان، پادشاهی کم خواهد شد. آن دگرگونی شوم بخت فرا رسید که پس از آن سرزمین روم ویران خواهد شد.
- درونیابی: "گردش بخت شوم" نشاندهنده تغییر ناگهانی و بدفرجام در سرنوشت یک ملت یا پادشاهی است که به ویرانی میانجامد.
- فردوسی » شاهنامه » پادشاهی اشکانیان » بخش ۱:
... که جاوید بادا سر تاجدار / خجسته برو گردش روزگار / ز گیتی مبیناد جز کام خویش ...
- معنی: (دعا برای شاه) که پادشاه همیشه پایدار باشد و چرخش روزگار بر او مبارک باشد، و در دنیا جز آنچه آرزو میکند، نبیند.
- درونیابی: "گردش روزگار" در اینجا با مفهوم بخت و اقبال همراه است که آرزو میشود همواره به کام پادشاه باشد.
- فردوسی » شاهنامه » پادشاهی اشکانیان » بخش ۶:
... همی بازجست اختر و راه خویش / همان نیز تا گردش روزگار / ازان پس کرا باشد آموزگار ...
- معنی: (پادشاه) همواره از ستاره و راه خویش میپرسید؛ و نیز تا دگرگونیهای روزگار فرا رسد، پس از آن چه کسی آموزگار خواهد بود؟ (اشاره به نقش آموزنده روزگار)
- درونیابی: "گردش روزگار" به عنوان معلمی بزرگ و سرنوشتساز مطرح میشود که درسهای خود را از طریق حوادث به انسان میآموزد.
- فردوسی » شاهنامه » پادشاهی اردشیر » بخش ۲:
... جهاندار زان لرزه شد بدگمان / پراندیشه از گردش آسمان / بفرمود تا خانگی مرغ چار ...
- معنی: پادشاه از آن لرزه (زمینلرزه یا حادثه) نگران و پراندیشه شد، و از دگرگونیهای آسمان (تقدیر) بیمناک شد.
- درونیابی: "گردش آسمان" به حوادث غیرمترقبه و سرنوشتساز اشاره دارد که باعث نگرانی و تغییر در تصمیمگیری پادشاه میشود.
- فردوسی » شاهنامه » پادشاهی اورمزد » بخش ۲:
... هم آرایش تاج و گنج و سپاه / نماینده گردش هور و ماه / نگر تا نسازی ز بازوی گنج ...
- معنی: (تاج و گنج و سپاه) همچنین نشاندهنده چرخش خورشید و ماه (نماد زمان، قدرت و حاکمیت) است. مراقب باش که از ثروت بازوی خود (به تنهایی) نسازی.
- درونیابی: "گردش هور و ماه" نمادی از قدرت الهی یا کیهانی است که بر پادشاهی و سلطنت نیز تأثیر میگذارد و باید به آن توجه داشت.
- فردوسی » شاهنامه » پادشاهی بهرام نوزده سال بود » پادشاهی بهرام نوزده سال بود:
... نخست آفرین کرد بر کردگار / فروزنده گردش روزگار / فزاینده دانش و راستی ...
- معنی: ابتدا بر خداوند آفرین گفت؛ ای روشنکننده (و ادارهکننده) گردش روزگار، و ای افزایشدهنده دانش و راستی.
- درونیابی: "گردش روزگار" در اینجا تحت کنترل و اراده خداوند است که به آن نظم و روشنایی میبخشد. این بیانگر اعتقاد به یک نیروی والاتر است که بر تقدیر و زمان حاکم است.
- فردوسی » شاهنامه » پادشاهی شاپور ذوالاکتاف » بخش ۵:
... ستاره شمر گفت کای شهریار / ازین گردش چرخ ناپایدار / به مردی و دانش نیابی گذر ...
- معنی: ستارهشناس گفت: ای پادشاه، از این چرخش ناپایدار فلک (سرنوشت)، با مردی و دانش نمیتوانی بگریزی (بر آن غلبه کنی).
- درونیابی: "گردش چرخ ناپایدار" نمادی از سرنوشت متغیر و غیرقابل پیشبینی است که حتی با شجاعت و دانش نیز نمیتوان بر آن چیره شد.
... نتابیم با گردش آسمان / چنین داد پاسخ گرانمایه شاه ...
- معنی: نمیتوانیم با تقدیر آسمان ستیزه کنیم. پادشاه گرانمایه چنین پاسخ داد.
- درونیابی: این بیت نیز بر تسلیم در برابر اراده آسمان (تقدیر) تأکید دارد، حتی برای پادشاهان قدرتمند.
- فردوسی » شاهنامه » پادشاهی شاپور ذوالاکتاف » بخش ۱۵:
... همه ساله بودی شب و روز راست / به گردش فزونی نبودی نه کاست / نگنجد جهان آفرین در گمان ...
- معنی: در تمام سال، شب و روز منظم و درست بودند؛ در چرخش (فلک/زمان)، نه افزایشی بود و نه کاهشی. جهانآفرین در گمان و حدس نمیگنجد.
- درونیابی: "به گردش فزونی نبودی نه کاست" به نظم و تعادل کیهانی اشاره دارد که خداوند آن را آفریده است. این بیانگر کمال آفرینش است.
... ز مانی برآشفت پس شهریار / برو تنگ شد گردش روزگار / بفرمود پس تاش برداشتند ...
- معنی: سپس پادشاه از مانی خشمگین شد؛ روزگار بر او تنگ شد (بخت او بد شد) و دستور داد او را از میان برداشتند.
- درونیابی: "گردش روزگار" در اینجا با مفهوم بدبختی و زوال همراه است که به دلیل خشم پادشاه بر فردی (مانی) عارض میشود و به نابودی او میانجامد.
جمعبندی و درونیابی نهایی:
واژه "گردش" در شاهنامه فردوسی، بسیار فراتر از یک حرکت ساده است. این کلمه، هسته مرکزی برای بیان نظم و بینظمی جهان، جبر و اختیار، و تأثیر زمان و تقدیر بر سرنوشت انسانها است:
- پویایی جهان هستی: "گردش" در سادهترین شکل خود، نمایانگر حرکت دائم و بیوقفه در طبیعت (ماه، خورشید، چرخ) و در زندگی (رزم) است. جهان فردوسی جهانی ایستا نیست، بلکه همواره در حال تغییر و تکاپو است.
- جبرگرایی و تسلیم: "گردش روزگار/آسمان/بخت" به نیروی عظیم و غیرقابل مقاومت سرنوشت اشاره دارد. پهلوانان و پادشاهان شاهنامه، با وجود قدرت و دلاوری، اغلب در برابر این "گردش" ناتوانند و باید آن را بپذیرند. این بیانگر یک حکمت شرقی است که انسان را در برابر تقدیر، خاضع میبیند.
- آموزگاری زمان: "گردش روزگار" نه تنها نماد تغییر است، بلکه نقش معلمی را نیز ایفا میکند. نیک و بد روزگار، حوادث و وقایع، همگی درسهایی هستند برای انسانها تا عبرت بگیرند و به ماهیت ناپایدار قدرت و زندگی پی ببرند.
- تغییر و ناپایداری: این مفهوم بر این ایده تأکید دارد که هیچ وضعیت یا قدرتی ثابت نیست. اوج و فرودها، پیروزیها و شکستها، همه محصول این "گردش" هستند.
- قدرت الهی: در برخی ابیات، "گردش روزگار" تحت کنترل خداوند معرفی میشود ("فروزنده گردش روزگار") که نشان میدهد تقدیر نهایی به دست نیرویی برتر است.
به این ترتیب، فردوسی با بهکارگیری استادانه "گردش"، نه تنها داستانهای حماسی را روایت میکند، بلکه بینش عمیقی از زندگی، زمان و سرنوشت را نیز به خواننده منتقل مینماید.