شما در حال گردآوری نمونههایی از کاربرد واژهٔ «بیدار» در شاهنامهٔ فردوسی هستید. این واژه در شاهنامه کاربردهای متعددی دارد و بسته به زمینه، میتواند مفاهیمی مانند:
آگاه، هوشیار، زیرک (مثلاً بیدار دل، بیدار مرد، بیدار شاه)
کسی که از خواب برخاسته (مثلاً سر کودک از خواب بیدار شد)
کسی که مراقب و گوشبهزنگ است (مثلاً دو بیدار بود کنار سواری خفته)
در حالت بیداری و هوشیاری معنوی یا حکومتی (مثلاً بیدار شاه یا بیدار دل موبد)
را دربرداشته باشد.
در متنهایی که ارائه دادید، واژهٔ «بیدار» در ترکیبهای گوناگونی آمده، از جمله:
بیدار دل: به معنی هوشیار، خردمند، یا آگاه به امور، غالباً برای موبدان، بزرگان، و کارآگهان بهکار رفته.
بیدار شاه: شاهی که آگاه، زیرک و مراقب امور کشور است.
بیدار مرد: مردی هوشیار و فرزانه.
بیدار کارآگهان: کارشناسان و خردمندانی که در امور مهم نظر میدهند.
بیدار بخت: کسی که اقبال و بختش هوشیار و روشن است.
از خواب بیدار شدن: کاربرد جسمانی و واقعیِ واژه.