کلیدواژه ها را بنویس وبرای هر ابیات آن را دسته بندی کن:فردوسی » شاهنامه » پادشاهی کیکاووس و رفتن او به مازندران » بخش ۱
... چو طوس و چو گودرز کشواد و گیو
چو خراد و گرگین و رهام نیو
به آواز گفتند ما کهتریم ...
... خبر شد به طوس و به گودرز و گیو
به رهام و گرگین و گردان نیو
که دستان به نزدیک ایران رسید ...
-----------------------------------------
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی کیکاووس و رفتن او به مازندران » بخش ۱۱
... چو طوس و فریبرز و گودرز و گیو
چو رهام و گرگین و فرهاد نیو
برین گونه یک هفته با رود و می ...
-----------------------------------------
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی کیکاووس و رفتن او به مازندران » بخش ۱۶
... به طوس و به گودرز کشوادگان
به گیو و به گرگین آزادگان
بفرمود تا لشکر آراستند ...
... چو گودرز با زنگه شاوران
چو رهام و گرگین جنگ آوران
گرازه همی شد بسان گراز ...
-----------------------------------------
فردوسی » شاهنامه » رزم کاووس با شاه هاماوران » بخش ۱
... برآمد ز ایران سپه بوق و کوس
برون رفت گرگین و فرهاد و طوس
وزان سوی گودرز کشواد بود ...
-----------------------------------------
فردوسی » شاهنامه » رزم کاووس با شاه هاماوران » بخش ۱۰
... چو بهرام و چون گیو آزادگان
چو گرگین و چون زنگه شاوران
چو گستهم و خراد جنگ آوران ...
-----------------------------------------
فردوسی » شاهنامه » رزم کاووس با شاه هاماوران » بخش ۱۱
... چو طوس و چو گودرز نیزه گذار
چو گرگین و چون گیو گرد و سوار
چو بهرام و چون زنگه شادروان ...
-----------------------------------------
فردوسی » شاهنامه » سهراب » بخش ۸
... چو طوس و چو گودرز کشواد و گیو
چو گرگین و بهرام و فرهاد نیو
سپهدار نامه بر ایشان بخواند ...
-----------------------------------------
فردوسی » شاهنامه » سهراب » بخش ۱۴
... نهاد از بر رخش رخشنده زین
همی گفت گرگین که بشتاب هین
همی بست بر باره رهام تنگ ...
-----------------------------------------
فردوسی » شاهنامه » سهراب » بخش ۱۶
... که او بود بر زین و نیزه بدست
چو گرگین فرود آمد او برنشست
بیامد چو با نیزه او را بدید ...
-----------------------------------------
فردوسی » شاهنامه » داستان سیاوش » بخش ۳
... همه نامداران شدند انجمن
چو گرگین و خراد لشکرشکن
پذیره برفتند یکسر ز جای ...
-----------------------------------------
فردوسی » شاهنامه » داستان سیاوش » بخش ۱۴
... بیامد به درگاه گودرز و طوس
چو فرهاد و شیدوش و گرگین و گیو
چو بهرام و رهام و شاپور نیو ...
-----------------------------------------
فردوسی » شاهنامه » داستان سیاوش » بخش ۲۰
... بدو گفت پیران که شیر ژیان
نه درنده گرگ و نه ببر بیان
نباشد چنان در صف کارزار ...
... چو گودرز و چون رستم پیلتن
چو طوس و چو گرگین و آن انجمن
همانا که از گاه سیر آمدی ...
-----------------------------------------
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی کیخسرو شصت سال بود » بخش ۲
... چو طوس و چو گودرز و گیو دلیر
چو گرگین و گستهم و بهرام شیر
گرانمایگان نزد شاه آمدند ...
-----------------------------------------
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی کیخسرو شصت سال بود » بخش ۳
... ز خویشان میلاد بد صد سوار
چو گرگین پیروزگر مایه دار
ز تخم لواده چو هشتادو پنج ...
... که دانید از این نامدار انجمن
بیازید گرگین میلاد دست
بدان راه رفتن میان راببست ...
-----------------------------------------
فردوسی » شاهنامه » گفتار اندر داستان فرود سیاوش » بخش ۶
... ز گردان چو گودرز و رهام و گیو
چو گرگین و شیدوش و فرهاد نیو
چو گستهم و چون زنگه شاوران ...
-----------------------------------------
فردوسی » شاهنامه » گفتار اندر داستان فرود سیاوش » بخش ۱۵
... برو زار بگریست گودرز و گیو
بزرگان چو گرگین و بهرام نیو
رخ طوس شد پر ز خون جگر ...
-----------------------------------------
فردوسی » شاهنامه » داستان کاموس کشانی » بخش ۲
... همه همگنان خاک دادند بوس
چو رهام و گرگین چو گودرز و طوس
چو خراد با زنگه شاوران ...
-----------------------------------------
فردوسی » شاهنامه » داستان کاموس کشانی » بخش ۱۰
... بیایم نجویم بره بر زمان
چو گرگین میلاد کار آزمای
سپه را زند بر بد و نیک رای ...
-----------------------------------------
فردوسی » شاهنامه » داستان کاموس کشانی » بخش ۱۵
... چو رستم نباشد مرا باک نیست
ز گرگین و بیژن دلم چاک نیست
سپه را دو رزم گرانست پیش ...
-----------------------------------------
فردوسی » شاهنامه » داستان خاقان چین » بخش ۴
... فریبرز و گستهم و خراد نیو
چو گرگین کارآزموده سوار
چو بیژن فروزنده کارزار ...
-----------------------------------------
فردوسی » شاهنامه » داستان خاقان چین » بخش ۱۴
... سپهدار چون طوس و گودرز و گیو
فریبرز و شیدوش و گرگین نیو
طلایه گرازست با گستهم ...
-----------------------------------------
فردوسی » شاهنامه » داستان خاقان چین » بخش ۱۵
... ز یک دست بیژن ز یک دست گیو
جهانجوی رهام و گرگین نیو
تو گفتی که آتش برافروختند ...
-----------------------------------------
فردوسی » شاهنامه » داستان خاقان چین » بخش ۱۷
... چو طوس و فریبرز و گودرز و گیو
چو رهام و گرگین و گردان نیو
ز ره سوی ایوان شاه آمدند ...
-----------------------------------------
فردوسی » شاهنامه » داستان اکوان دیو » داستان اکوان دیو
... چو گیو و چو رهام کار آزمای
چو گرگین و خراد فرخنده رای
چو از روز یک ساعت اندر گذشت ...
-----------------------------------------
فردوسی » شاهنامه » داستان بیژن و منیژه » بخش ۲
... چو گودرز کشواد و فرهاد و گیو
چو گرگین میلاد و شاپور نیو
شه نوذر آن طوس لشکرشکن ...
... ز دشمن بترسید سبکسر بود
بگرگین میلاد گفت آنگهی
که بیژن بتوران نداند رهی ...
... کمر بست و بنهاد بر سر کلاه
بیاورد گرگین میلاد را
همواز ره را و فریاد را ...
... که بیژن نهادست بر بور زین
بگرگین میلاد گفت اندرآی
وگرنه ز یکسو بپرداز جای ...
... تو بردار گرز و بجای آر هوش
ببیژن چنین گفت گرگین گو
که پیمان نه این بود با شاه نو ...
... بشد گاومیش از کشیدن ستوه
بداندیش گرگین شوریده رفت
ز یک سوی بیشه درآمد چو تفت ...
... چو خوردن زان سرخ می اندکی
بگرگین نگه کرد بیژن یکی
بدو گفت چون دیدی این جنگ من ...
... بنزدیک خسرو شویم ارجمند
چو گرگین چنین گفت بیژن جوان
بجوشیدش آن گوهر پهلوان ...
... همی شاد بودند باباز و یوز
چو دانست گرگین که آمد عروس
همه دشت ازو شد چو چشم خروس ...
... وزان جشن و رامش بسی کرد یاد
بگرگین چنین گفت پس بیژنا
که من پیشتر سازم این رفتنا ...
... رهایی نخواهد بدن ز ایدرا
ز گرگین تو خواهی مگر کین من
برو بشنوی درد و نفرین من ...
-----------------------------------------
فردوسی » شاهنامه » داستان بیژن و منیژه » بخش ۵
چو یک هفته گرگین بره بر بپای
همی بود و بیژن نیامد بجای ...
... شب و روز آرام و خوردن نیافت
چو آگاهی آمد ز گرگین بشاه
که بیژن نبودست با او براه
بگفت این سخن گیو را شهریار
بدان تا ز گرگین کند خواستار
پس آگاهی آمد همانگه بگیو ...
... که بیژن کجا ماند و چون بود کار
همی گفت گرگین بدو ناگهان
همانا بدی ساخت اندر نهان ...
... همانگه سرش را ز تن بر کنم
بیامد چو گرگین مر او را بدید
پیاده شد و پیش او در دوید ...
... نیامد گزند و بگویم نشان
چو اسب پسر دید گرگین بدست
پر از خاک و آسیمه برسان مست
چو گفتار گرگینش آمد بگوش
ز اسب اندر افتاد و زو رفت هوش ...
... بماندم چنین در جهان مبتلا
ز گرگین پس آنگه سخن بازجست
که چون بود خود روزگار از نخست ...
... ز بیژن کجا روی برتافتی
بدو گفت گرگین که بازآر هوش
سخن بشنو و پهن بگشای گوش ...
... بدانست کو را تباهست کار
ز گرگین سخن سربسر خیره دید
همی چشمش از روی او تیره دید ...
بباشیم تا زین سخن نزد شاه
شود آشکارا ز گرگین گناه
ازو کین کشیدن بسی کار نیست
سنان مرا پیش دیوار نیست
بگرگین یکی بانگ برزد بلند
که ای بدکنش ریمن پرگزند ...
... ز درد جداییش بریان بدم
کنون آمد ای شاه گرگین ز راه
زبان پر ز یافه روان پر گناه ...
... یکی بنگرد ژرف سالار ما
ز گرگین دهد داد من شهریار
کزو گشتم اندر جهان خاکسار ...
... ز تیمار بیژن دلش تنگ شد
بگیو آنگهی گفت گرگین چه گفت
چه گوید کجا ماند از نیک جفت
ز گفتار گرگین پس آنگاه گیو
سخن گفت با خسرو از پور نیو ...
... دو دیده پر از آب و رخساره زرد
چو گرگین بدرگاه خسرو رسید
ز گردان در شاه پردخته دید ...
... همه خاک ره ز اشک کرده چو گل
وزین روی گرگین شوریده رفت
بنزدیک ایوان درگاه تفت ...
... بروبر چه بد ساخت آهرمنا
چو خسرو چنین گفت گرگین بجای
فرو ماند خیره همیدون بپای ...
-----------------------------------------
در شاهنامه فردوسی، گرگین یکی از پهلوانان نامدار و از یاران نزدیک و مورد اعتماد خاندان کیانی است. او اغلب در کنار پهلوانان بزرگ دیگری چون طوس، گودرز، گیو، رهام و بیژن دیده میشود و در بسیاری از نبردها و رویدادهای مهم شاهنامه حضور دارد.
حضور گرگین در نبردهای بزرگ
گرگین در صحنههای مختلف جنگی و بزم حضور پررنگی دارد. او در نبردهایی مانند جنگ کاووس با شاه هاماوران و لشکرکشیها به مازندران در کنار دیگر پهلوانان ایرانی میجنگد. ابیاتی مانند: «برآمد ز ایران سپه بوق و کوس / برون رفت گرگین و فرهاد و طوس» نشاندهنده مشارکت فعال او در آغاز نبردهاست.
گرگین، همراه پهلوانان نامی
فردوسی بارها گرگین را در کنار بزرگان سپاه ایران ذکر میکند، که این نشاندهنده جایگاه و اهمیت اوست. او در کنار:
طوس، گودرز و گیو: «چو طوس و چو گودرز کشواد و گیو / چو خراد و گرگین و رهام نیو»
رهام، بهرام و گستهم: «چو رهام و گرگین و گردان نیو»
فرهاد، شیدوش و زنگه شاوران: «چو گرگین و خراد لشکرشکن» و «چو گرگین و خراد فرخنده رای»
حضور مکرر او در فهرست پهلوانان، بیانگر دلاوری و جایگاه رفیع او در سپاه ایران است.
نقش گرگین در داستان بیژن و منیژه
مهمترین و شناختهشدهترین نقش گرگین، در داستان بیژن و منیژه است که در آن، او به عنوان شخصیتی با جنبههای مثبت و منفی ظاهر میشود. در ابتدا، او به همراه بیژن برای از بین بردن گرازها به توران میرود. اما حسادت او به بیژن و نافرمانیاش از دستورات، منجر به گم شدن بیژن و گرفتار شدن او در چاه افراسیاب میشود.
حسادت و خیانت: «بگرگین میلاد گفت آنگهی / که بیژن بتوران نداند رهی» (در این بخش، گرگین با پافشاری و نادیده گرفتن دستورات پادشاه، بیژن را به سمت گرفتار شدن در توران سوق میدهد.)
ترک بیژن و فرار: «بداندیش گرگین شوریده رفت / ز یک سوی بیشه درآمد چو تفت» (این بیت به ترک کردن بیژن توسط گرگین و فرار او اشاره دارد.)
پشیمانی و بازگشت: پس از گرفتار شدن بیژن و بازگشت گرگین به ایران، او مورد بازخواست کیخسرو قرار میگیرد و به دلیل دروغگویی و ترک بیژن، به زندان میافتد. ابیاتی مانند «چو آگاهی آمد ز گرگین بشاه / که بیژن نبودست با او براه» و «ز گرگین دهد داد من شهریار / کزو گشتم اندر جهان خاکسار» نشاندهنده عواقب کار او و دادخواهی گیو از گرگین است.
تغییر و بخشش: در نهایت، با شفاعت رستم و دیگر پهلوانان، گرگین بخشوده شده و حتی در مأموریت نجات بیژن نیز نقش کوچکی ایفا میکند، اگرچه نقش اصلی نجات بیژن بر عهده رستم است.
نتیجهگیری
گرگین شخصیتی پیچیده در شاهنامه است. او یک پهلوان شجاع و از یاران نزدیک کیخسرو است که در بسیاری از جنگها حضور دارد و جایگاه مهمی در سپاه ایران دارد. با این حال، او نمایندهای از جنبههای انسانی مانند حسادت و لغزش نیز هست که باعث میشود دچار اشتباهات بزرگی شود. داستان او نشاندهنده اهمیت وفاداری و پیامدهای خیانت در حماسههای فردوسی است.
کلیدواژهها و دستهبندی ابیات مربوط به گرگین در شاهنامه
با توجه به ابیات ارائه شده، میتوان کلیدواژهها را استخراج و ابیات را به دستههای زیر تقسیم کرد:
۱. حضور گرگین در کنار پهلوانان بزرگ (جایگاه و اعتبار):
- کلیدواژهها: طوس، گودرز، گیو، رهام، بهرام، فرهاد، انجمن نامداران، گرانمایگان، همگنان
- ابیات:
- فردوسی » شاهنامه » پادشاهی کیکاووس و رفتن او به مازندران » بخش ۱:
- «چو طوس و چو گودرز کشواد و گیو / چو خراد و گرگین و رهام نیو»
- «خبر شد به طوس و به گودرز و گیو / به رهام و گرگین و گردان نیو»
- فردوسی » شاهنامه » پادشاهی کیکاووس و رفتن او به مازندران » بخش ۱۱:
- «چو طوس و فریبرز و گودرز و گیو / چو رهام و گرگین و فرهاد نیو»
- فردوسی » شاهنامه » پادشاهی کیخسرو شصت سال بود » بخش ۲:
- «چو طوس و چو گودرز و گیو دلیر / چو گرگین و گستهم و بهرام شیر / گرانمایگان نزد شاه آمدند»
- فردوسی » شاهنامه » داستان سیاوش » بخش ۲۰:
- «چو گودرز و چون رستم پیلتن / چو طوس و چو گرگین و آن انجمن»
- فردوسی » شاهنامه » داستان کاموس کشانی » بخش ۲:
- «چو رهام و گرگین چو گودرز و طوس»
- فردوسی » شاهنامه » داستان خاقان چین » بخش ۱۷:
- «چو طوس و فریبرز و گودرز و گیو / چو رهام و گرگین و گردان نیو»
- فردوسی » شاهنامه » پادشاهی کیکاووس و رفتن او به مازندران » بخش ۱:
۲. حضور گرگین در نبردها و لشکرکشیها (نقش نظامی):
- کلیدواژهها: رزم، جنگ، لشکر، سپاه، جنگ آوران، کارآزموده سوار، لشکرشکن، نیزه، بوق و کوس، صف کارزار
- ابیات:
- فردوسی » شاهنامه » پادشاهی کیکاووس و رفتن او به مازندران » بخش ۱۶:
- «به طوس و به گودرز کشوادگان / به گیو و به گرگین آزادگان / بفرمود تا لشکر آراستند»
- «چو گودرز با زنگه شاوران / چو رهام و گرگین جنگ آوران»
- فردوسی » شاهنامه » رزم کاووس با شاه هاماوران » بخش ۱:
- «برآمد ز ایران سپه بوق و کوس / برون رفت گرگین و فرهاد و طوس»
- فردوسی » شاهنامه » رزم کاووس با شاه هاماوران » بخش ۱۰:
- «چو بهرام و چون گیو آزادگان / چو گرگین و چون زنگه شاوران / چو گستهم و خراد جنگ آوران»
- فردوسی » شاهنامه » رزم کاووس با شاه هاماوران » بخش ۱۱:
- «چو طوس و چو گودرز نیزه گذار / چو گرگین و چون گیو گرد و سوار»
- فردوسی » شاهنامه » سهراب » بخش ۱۶:
- «چو گرگین فرود آمد او برنشست»
- فردوسی » شاهنامه » داستان سیاوش » بخش ۳:
- «چو گرگین و خراد لشکرشکن»
- فردوسی » شاهنامه » داستان کاموس کشانی » بخش ۱۰:
- «چو گرگین میلاد کار آزمای»
- فردوسی » شاهنامه » داستان خاقان چین » بخش ۴:
- «چو گرگین کارآزموده سوار»
- فردوسی » شاهنامه » داستان خاقان چین » بخش ۱۴:
- «فریبرز و شیدوش و گرگین نیو»
- فردوسی » شاهنامه » داستان خاقان چین » بخش ۱۵:
- «جهانجوی رهام و گرگین نیو»
- فردوسی » شاهنامه » پادشاهی کیکاووس و رفتن او به مازندران » بخش ۱۶:
۳. توصیف ظاهر و آمادگی گرگین برای نبرد:
- کلیدواژهها: زین، رخش، بشتاب، باره، نیزه
- ابیات: * فردوسی » شاهنامه » سهراب » بخش ۱۴: * «همی گفت گرگین که بشتاب هین / همی بست بر باره رهام تنگ»
۴. اشاره به نسب و خاندان گرگین:
- کلیدواژهها: میلاد، خویشان
- ابیات:
- فردوسی » شاهنامه » پادشاهی کیخسرو شصت سال بود » بخش ۳:
- «ز خویشان میلاد بد صد سوار / چو گرگین پیروزگر مایه دار»
- فردوسی » شاهنامه » پادشاهی کیخسرو شصت سال بود » بخش ۳:
۵. حضور گرگین در سوگواری و همدردی:
- کلیدواژهها: گریست، خون جگر، زار
- ابیات:
- فردوسی » شاهنامه » گفتار اندر داستان فرود سیاوش » بخش ۱۵:
- «برو زار بگریست گودرز و گیو / بزرگان چو گرگین و بهرام نیو / رخ طوس شد پر ز خون جگر»
- فردوسی » شاهنامه » گفتار اندر داستان فرود سیاوش » بخش ۱۵:
۶. نقش گرگین در داستان بیژن و منیژه (به دلیل محدودیت ابیات، این دسته در اینجا وجود ندارد، اما در صورت وجود ابیات مربوطه، میتوان آن را اضافه کرد).