در اشعار عطار نیشابوری، واژه "اختر" (ستاره) نقشی کلیدی دارد و اغلب در مفاهیم ستاره، طالع و سرنوشت، یا به عنوان نمادی از نور و هدایت به کار رفته است. با توجه به رویکرد عرفانی عطار، این مفاهیم گاهی به نور الهی، مقامات معنوی و اسرار وجود نیز پیوند میخورند.
در ادامه، به بررسی معنی هر یک از ابیات ذکر شده میپردازیم:
۱. عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۹
... رخ زرد و کبود جامه خورشید سرگشتهٔ ذرهٔ وصالت تو خفته و اختران همه شب مبهوت بمانده در جمالت تو ماه تمامی و عجب آنک انگشت نمای شد هلالت مرغی ...
معنی: (خطاب به معشوق یا وجود حق) حتی خورشید هم از غم فراق تو، چهرهای زرد و کبود دارد و ذرهای سرگشته در آرزوی وصال توست. تمام شب، تو آسودهخفتهای، اما ستارگان در آسمان از زیبایی تو حیرتزده و مبهوت ماندهاند. تو خود ماهی کامل هستی، و شگفتانگیز است که (به دلیل عظمتت) حتی هلال ماه نیز انگشتنمای (نشانهای از) تو شده است. مفهوم "اختران": ستارگان آسمان که از زیبایی معشوق (یا وجود حق) حیرتزدهاند.
۲. عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۴۲
... گر پی کند معاینه اختر هزار را عطار یکدم از پی اختر ...
معنی: (ادامه بیت ناقص است، اما مفهوم کلی:) اگر کسی بتواند هزاران ستاره را از نزدیک ببیند، عطار یک لحظه هم به دنبال ستارهای ... (نمیرود/نمیگرید/ارزشی قائل نیست) این بیت به احتمال زیاد در مقام مقایسه عظمت چیزی (مانند عشق الهی) با ستارگان است. مفهوم "اختر": ستاره (به معنای ظاهری و کنایه از چیزی که ظاهراً بزرگ و مهم است).
۳. عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۶۹
... اختران را که ره دو اسبه روند همچو خر در خلاب بنماید
معنی: (در مقام گله از سرنوشت یا سختیهای روزگار) این دوران (یا این سرنوشت) به حدی دشوار است که حتی ستارگانی را که با سرعت زیاد (دو اسبه) حرکت میکنند، مانند خری در گل و لای گیر کرده نشان میدهد. مفهوم "اختران": ستارگان، اما در اینجا نمادی از سرعت و قدرت که در برابر تقدیر، ناتوان و گیرکرده جلوه میکنند.
۴. عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۷۸
... خوش برآمد صبح توحید از افق زانکه خورشید آمد و اختر رسید این همه اختر که شب بر آسمانست لقمهای گردد چو قرص خور رسید پس یقین میدان ...
معنی: صبح توحید (شناخت یگانگی خداوند) از افق طلوع کرد، زیرا خورشید (حقیقت توحید) آمد و ستاره (نور کوچکتر) نیز ظاهر شد (یا جای خود را به خورشید داد). تمام ستارگانی که شب در آسمان هستند، با آمدن قرص خورشید (اشاره به عظمت خورشید توحید)، لقمهای ناچیز و بیاثر میشوند. مفهوم "اختر": ستاره (نمادی از نورهای جزئی و معرفتهای محدود در برابر خورشید حقیقت توحید).
۵. عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۸۶
... فلک طشت است و اختر خایه در طشت خیال علم طشت و خایه بگذار
معنی: (در مقام نکوهش تعلق به دنیا و دانشهای ظاهری) فلک (آسمان) مانند یک طشت است و ستارگان مانند مهرهها (یا چیزهای بیارزش) در آن طشت. این فکر و دانش درباره طشت و مهرهها (دنیا و ظواهر آن) را کنار بگذار. مفهوم "اختر": ستارگان، که در اینجا به عنوان اشیای ناچیز و بیاهمیت در مقایسه با حقایق والاتر مطرح شدهاند.
۶. عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۸۶
... دیدهٔ اخترشمار من ز تیزی نظر سفت هر گوهر که در دریای گردون یافتم
معنی: دیدهی من که ستارگان را میشمارد (یعنی چشم بصیرت من در علم نجوم یا عرفان)، از شدت تیزی و قدرت بینایی، هر گوهری را که در دریای آسمان (گردون) یافتم، سفت (سوراخ کرد و به آن پی برد). مفهوم "اخترشمار": اخترشناس یا کسی که دارای بصیرت در اسرار آسمانی و غیبی است.
۷. عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۰۷
... نقش از میان اختران بگریخته چون دلبران بگسسته عقد دختران وز عقد گوهر ریخته
معنی: (در وصف صبح) نقش (ظلمت شب) از میان ستارگان گریخته، مانند دلبرانی که فرار میکنند. رشته گردنبند دختران (کنایه از ستارگان) گسسته شده و از آن گوهرها ریخته است (ستارگان ناپدید شدهاند). مفهوم "اختران": ستارگان (در اینجا نمادی از زیور شب که با آمدن صبح ناپدید میشوند).
۸. عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۳۲
... کرد عطار در علو پرواز تا بدو تافت اختر ...
معنی: عطار در اوج معنوی پرواز کرد، تا اینکه اختر (ستاره یا طالع سعادت) بر او تابید (یا او به مقام والایی دست یافت). مفهوم "اختر": ستارهی بخت و طالع نیکو یا نور هدایت الهی.
۹. عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۴۶
... از صحبت اختران صورتبین خورشید صفت بمانده تنهایی
معنی: (خطاب به چیزی یا کسی که به مقام والایی رسیده) از همنشینی با ستارگان صورتبین (ستارگانی که تنها ظاهر را میبینند یا تجلیات ظاهریاند)، مانند خورشید تنها ماندهای (زیرا خورشید در عظمت و یگانگی بیهمتاست و با ستارگان کوچکتر همنشینی نمیکند). مفهوم "اختران صورتبین": ستارگان که به عنوان تجلیات ظاهری و محدود در برابر حقیقت مطلق (خورشید) قرار میگیرند.
۱۰. عطار » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱
... شب را ز اختران همه دندان کند سپید
معنی: شب (تاریکی)، با ستارگان خود، دندانهایش را همه سفید میکند (کنایه از درخشش ستارگان در شب تاریک). مفهوم "اختران": ستارگان (به عنوان اجزای درخشان شب).
۱۱. عطار » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۵
... به هفت اختر علو به هفت کشور سفل
معنی: (در وصف عظمت خداوند) به هفت اختر (سیاره) که در آسمانهای بالا (علو) قرار دارند و به هفت کشور در زمینهای پایین (سفل). مفهوم "اختر": سیارات هفتگانه (که در نجوم قدیم شناخته شده بودند).
۱۲. عطار » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ ۱۰
... کاختران چون لعبتانند و فلک چون چادر است
معنی: (در مقام نکوهش تعلق به دنیا) ستارگان مانند عروسکها (یا اشیای بیجان) هستند و فلک (آسمان) مانند چادر نمایش (که این عروسکها در آن بازی میکنند). مفهوم "اختران": ستارگان که در اینجا بیجان و بیاراده در صحنهی نمایش فلک تصویر شدهاند.
۱۳. عطار » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ ۱۷
... اخترانش در وبال و آسمانش سوکوار
معنی: (در وصف روزگار نامساعد یا عالمی که از حقیقت دور است) ستارگانش در وبال (در سختی و نحوست) هستند و آسمانش عزادار. مفهوم "اختران": ستارگان (که در اینجا نشانهای از نحوست و بدشگونی هستند).
۱۴. عطار » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ ۱۹
... ز نفخ صور همه اختران نورانی ز نه سپر بریزند همچو دانهٔ نار
معنی: (در وصف روز قیامت) با دمیدن در صور (شیپور قیامت)، همه اختران نورانی (ستارگان درخشان) از نُه سپر (آسمانها) مانند دانههای انار فرو میریزند. مفهوم "اختران نورانی": ستارگان درخشان که در پایان جهان فرو خواهند ریخت.
۱۵. عطار » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ ۲۲
... از بس که هست بر فلک خاطر اخترم نی نی که بی حساب فلک را گر اختر است هم در شب است من ز حسابش بنشمرم بیاختر است ...
معنی: (خطاب به خود یا در توصیف مقام والای دل) از بس که خاطر من (یا دل من) بر فلک، ستارهی ثابت است. نه، نه، اگر فلک بیحساب ستاره هم داشته باشد، همه در شب هستند و من نمیتوانم آنها را بشمارم. (اما دل من) بیاختر است (یعنی بینیاز از ستارگان است و خود منبع نور است). مفهوم "اختر":
- اخترم: ستارهی ثابت (در معنای بصیرت و پایداری دل).
- اختر (دوم): ستاره (به معنای اجرام آسمانی متعدد).
- بیاختر: بینیاز از ستارگان (اشاره به نور ذاتی و استغنای دل).
۱۶. عطار » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ ۲۳
... زان سخن در ششدرم افتد همی هفت اخترم
معنی: (در وصف قدرت سخن خود) از سخن من (یا از عظمت کاری که انجام میدهم)، هفت اختر (سیاره) من نیز در ششدر (موقعیت دشوار و سردرگمی) میافتند. مفهوم "اختر": سیارات هفتگانه (که نمادی از عوامل مؤثر در سرنوشت هستند).
۱۷. عطار » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ ۳۰
... از بلندی شعر فوق هفت اختر ...
معنی: (در وصف بلندی مقام شعر خود) از بلندی شعر من، (شعر) بالاتر از هفت اختر (سیاره) است. مفهوم "اختر": سیارات هفتگانه (نمادی از بلندی و اوج).
۱۸. عطار » منطقالطیر » جواب هدهد » حکایت شیخ سمعان
... هر چراغی کان شب اختر درگرفت از دل آن پیر غمخور درگرفت
معنی: هر چراغی (نوری) که آن شب از ستارگان روشن شد، از دل غمخوردهی آن پیر (شیخ سمعان) سرچشمه گرفت (نشان از تأثیر عشق او بر عالم). مفهوم "اختر": ستاره (به معنای منبع نور).
۱۹. عطار » الهی نامه » بخش دوازدهم » (۱) حکایت کیخسرو و جام جم
... وز آنجا شد به سَیر هفت اختر
معنی: کیخسرو از آنجا (در جام جم) به سیر و تماشای هفت اختر (سیاره) پرداخت. مفهوم "اختر": سیارات هفتگانه (در اینجا منظور، مشاهده و آگاهی از اسرار عالم بالا).
۲۰. عطار » الهی نامه » بخش پانزدهم » (۶) حکایت حکیم با ذوالقرنین
... نمیبینی که اینها کاخترانند چه گر بر فرقِ گردون خانه دانند
معنی: (حکیم به ذوالقرنین میگوید) نمیبینی که اینها (منظور موجوداتی یا افکاری) مانند اختران هستند؟ حتی اگر آنها خانهی خود را بر اوج آسمان بدانند (باز هم محدودند). مفهوم "اختران": ستارگان (که در اینجا به عنوان موجودات سرگشته یا محدود تلقی شدهاند).
۲۱. عطار » اسرارنامه » بخش دوم » المقاله الثانیه فی نعت رسول الله صلی الله علیه و سلم
... بمعنی اختر برج فتوت
معنی: (در نعت پیامبر) از نظر معنی و باطن، ایشان ستارهی برج فتوت (جوانمردی) هستند. مفهوم "اختر": ستاره (نمادی از درخشش، راهنمایی و مرکزیت در برج فتوت).
۲۲. عطار » اسرارنامه » بخش دوم » در صفت معراج رسول صلی الله علیه و سلم
... همه شب اختران عالم افروز سپند چشم میسوزند تا روز
معنی: (در صفت معراج) همه شب ستارگان عالمافروز (روشنکننده عالم)، مانند اسپند برای چشمزخم، تا روز میسوزند (کنایه از درخشش پیوسته و مداوم آنها تا طلوع خورشید). مفهوم "اختران": ستارگان (به معنای نورافشان و روشنکننده شب).
۲۳. عطار » اسرارنامه » بخش یازدهم » الحکایه و التمثیل
... ز خشم استاد گفتش ای بد اختر
معنی: استاد با خشم به او گفت: ای بدبخت/بدطالع! مفهوم "بد اختر": بد طالع، بدبخت، بدشانس.
۲۴. عطار » اسرارنامه » بخش دوازدهم » الحکایه و التمثیل
... تو گفتی اختران استاده اندی زفان با خاکیان بگشاده اندی
معنی: گویی ستارگان ایستاده بودند و با زمینیان سخن میگفتند (اشاره به حالت خاص و شگفتانگیز). مفهوم "اختران": ستارگان (در حالتی غیرعادی و گویا).
۲۵. عطار » اسرارنامه » بخش پانزدهم » الحکایه و التمثیل
... فلک طشتیست پر اخگر ز اختر
معنی: فلک (آسمان) طشتی است پر از اخگر (شعله) که از اختران (ستارگان) پدید آمده است. مفهوم "اختر": ستاره (به معنای منبع شعله و اخگر).
۲۶. عطار » اسرارنامه » بخش نوزدهم » الحکایه و التمثیل
... شبان روزی چو اختر روز کوری
معنی: (خطاب به کسی که اسیر حرص است) شب و روز، مانند ستارهای که در روز کور است (پنهان است)، در اسارت حرص و آز هستی. مفهوم "اختر روز کور": ستارهای که در روز دیده نمیشود (کنایه از بیفروغی و پنهان بودن فرد به دلیل اسارت در حرص).
۲۷. عطار » خسرونامه » در نعت سیدالمرسلین خاتم النبیین صلی اللّه علیه و آله و سلم
... برات هشت خلد و هفت اختر
معنی: (در نعت پیامبر) سند و جواز هشت بهشت و هفت اختر (سیاره) در گیسوان تو پنهان است (کنایه از تسلط و عظمت پیامبر بر کل هستی). مفهوم "اختر": سیارات هفتگانه.
۲۸. عطار » خسرونامه » آغاز داستان
... چنان از اخترم فالی بلندست
معنی: (در وصف خود یا شخصیت داستان) فال و بخت من (که از ستارهی طالع من برآمده) چنان بلند و نیکوست. مفهوم "اخترم": ستارهی طالع و بخت من.
۲۹. عطار » خسرونامه » خطاب با حقیقت جان در معنی زاری کردن گلرخ
... دمیده چشم اختر میل در چشم
معنی: چشم اختر (ستاره) نیز از شدت سیاهی و تاریکی شب، میل (سرمه) در چشم خود دمیده است. مفهوم "اختر": ستاره (با تشبیهی زیبا به چشم).
۳۰. عطار » خسرونامه » زاری هرمز در عشق گل پیش دایه
... بغمزه راه بر اختر فرو بست
معنی: هرمز با غمزه و ناز، راه را بر اختر (بخت و طالع) بست (یعنی بر سرنوشت خود تأثیر گذاشت). مفهوم "اختر": بخت و طالع.
۳۱. عطار » خسرونامه » نامه نوشتن گل بخسرو در فراق و ناخوشی
... کنون چشمم چو اختر هست بیدار
معنی: اکنون چشم من مانند اختر (ستاره) بیدار است (یعنی از بیخوابی و غم، همیشه باز و هوشیار است). مفهوم "اختر": ستاره (نمادی از بیداری و بیخوابی).
۳۲. عطار » خسرونامه » بیمار گشتن جهان افروز …
... که اختر گرداو چون روزنی بود
معنی: (در وصف عظمت بنایی) گویی چرخ (آسمان) را پشتیبان و تکیهگاهی بود که اختران گرد آن (بنا) مانند روزنهای (کوچک) بودند. مفهوم "اختر": ستارگان (در اینجا به دلیل عظمت بنا، کوچک و بیاهمیت جلوه میکنند).
۳۳. عطار » خسرونامه » … بیمار گشتن جهان افروز
... یکی خورشید و دیگر اخترش بود
معنی: (در وصف دو زن) یکی از آنها مانند خورشید و دیگری ستارهی او بود (یکی اصلی و درخشان، دیگری تابع و کمفروغتر). مفهوم "اختر": ستاره (در مقام مقایسه با خورشید).
۳۴. عطار » خسرونامه » آگاهی یافتن شاه اسپاهان از بردن هرمز گل را
... سپهری و فلک پراختر از تست
معنی: تو خود سپهری هستی و فلک (آسمان) از تو پر از ستاره است (کنایه از عظمت و نورانیت ممدوح که منشأ نور ستارگان است). مفهوم "اختر": ستاره.
۳۵. عطار » خسرونامه » رشک حسنا در کار گل و قصد کردن
... چو ماه آمد ز اختر کم نیاید
معنی: وقتی ماه آمد، از اختر (ستاره) کم نمیآید (بلکه برتری دارد). مفهوم "اختر": ستاره (در مقام مقایسه با ماه).
۳۶. عطار » خسرونامه » از سر گرفتن قصّه
... بران انگشت اختر همچو اخگر
معنی: بر آن انگشت (اشاره به سیاهی شب)، اختر (ستاره) مانند اخگر (شعله) میدرخشید. مفهوم "اختر": ستاره (در حالتی درخشان و مانند شعله).
۳۷. عطار » خسرونامه » رزم خسرو با شاپور
... سر تیغ و سنان دروی چو اختر
معنی: (در وصف میدان جنگ) سر تیغها و نیزهها در آنجا مانند اختران (ستارگان) میدرخشیدند. مفهوم "اختر": ستاره (نمادی از درخشش).
۳۸. عطار » هیلاج نامه » در حقایق و توحید کل فرماید
... چه تحت و فوق چه افلاک و اختر
معنی: (در وصف توحید) چه در پایین (زمین) و چه در بالا (آسمان)، چه افلاک (آسمانها) و چه اختران (ستارگان)، همه به نور تو (حق) منور شدهاند. مفهوم "اختر": ستاره.
۳۹. عطار » هیلاج نامه » جواب گفتن منصور سلطان بایزید را قدس سره
... نمودم جرم خود در هفت اختر
معنی: (از زبان منصور حلّاج) من جرم (ماهیت) خودم را در هفت اختر (سیاره) نشان دادم. مفهوم "اختر": سیارات هفتگانه (اشاره به تجلی حقیقت در کل هستی).
۴۰. عطار » هیلاج نامه » در نموداری سر توحید به هر نوع
... تعالی الله منم خورشید و اختر
معنی: (از زبان حقیقت مطلق) الله اکبر، من هم خورشیدم و هم اخترم (ستارهام). مفهوم "اختر": ستاره (در مقام یگانگی با خورشید و نمادی از جامعیت وجود حق).
۴۱. عطار » جوهرالذات » دفتر اول » در اثبات عین الیقین فرماید
... نموده از نمود چرخ و اختر
معنی: (از زبان ذات مطلق) من توحید خود را با نمود چرخ (آسمان) و اختر (ستاره) نمایان کردم. مفهوم "اختر": ستاره (به عنوان تجلی حقیقت در جهان).
۴۲. عطار » جوهرالذات » دفتر اول » در صفت معراج حضرت محمّد علیه الصّلوة و التسلیم فرماید
... تمامت اختران افتاده در خاک
معنی: (در وصف معراج) تمام اختران (ستارگان) در خاک افتادهاند (از عظمت معراج پیامبر در برابر او سجده کردهاند یا ناچیز شدهاند). مفهوم "اختران": ستارگان (نمادی از همه موجودات آسمانی).
۴۳. عطار » جوهرالذات » دفتر اول » حکایت (دو تابنده بد هفت اختر دل)
... دو تابنده بُد هفت اختر دل
معنی: دل (انسان) مانند هفت اختر (سیاره) تابنده بود. مفهوم "اختر": سیاره (نمادی از نورانیت و اسرار دل).
۴۴. عطار » جوهرالذات » دفتر اول » در خطاب کردن با دل در رموز معانی فرماید
... در او دیدار ماه و اختر آید
معنی: در این حقّه (دل)، ماه و اختر (ستاره) دیده میشوند (کنایه از عظمت و نورانیت دل که جامع همه کائنات است). مفهوم "اختر": ستاره.
۴۵. عطار » جوهرالذات » دفتر اول » در صفت پیر دانا و حکایت اسرار کردن کل با او فرماید
... نمودی از نمود هفت اختر
معنی: (خطاب به پیر دانا) تو هستی در این دریای گوهر و با نمود هفت اختر (سیاره) ظاهر شدهای. مفهوم "اختر": سیارات هفتگانه (به عنوان تجلیات وجود).
۴۶. عطار » جوهرالذات » دفتر اول » حکایت (مرا بنمای حق گر رهبری تو)
... که میدانم که نیکو اختری تو
معنی: (سائل به پاسخدهنده میگوید) که میدانم تو نیکاختر (خوشطالع و هدایتکننده) هستی. مفهوم "نیکو اختر": خوشطالع، نیکبخت، هدایتکننده.
۴۷. عطار » جوهرالذات » دفتر اول » در یاد کردن آدم و ذرّیّۀ وی و بلا و مشقّت کشیدن از شیطان و شرف انسان فرماید
... نباشد نور مه رخشنده اختر
معنی: (در وصف تاریکی غفلت) نه نور ماه خواهد بود و نه اختر (ستارهای) درخشان. مفهوم "اختر": ستاره (نمادی از نور و روشنایی).
۴۸. عطار » جوهرالذات » دفتر اول » در صفت ره یافتن و می عشق خوردن و جانان دیدن بتحقیق گوید
... ترا دیدم در اینجا هفت اختر
معنی: (از زبان حقیقت) تو را در اینجا (در وجودت) هفت اختر (سیاره) دیدم. مفهوم "اختر": سیارات هفتگانه (اشاره به وجود کامل و جامع در انسان).
۴۹. عطار » جوهرالذات » دفتر اول » در نگاه کردن درویش در کواکب و پاسخ دادن ایشان در اسرار نهانی و طلب کردن مقصود فرماید
... تو گفتی اختران استادهاندی زبان با خاکیان بگشاده چندی
معنی: گویی اختران (ستارگان) ایستاده بودند و با انسانها سخن میگفتند. مفهوم "اختران": ستارگان (به معنای اجرام آسمانی).
۵۰. عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » در صفات جزو و کل بهر نوع بر اسرار حقیقت فرماید
... که داری هم تو ماه و هم تو اختر
معنی: (خطاب به انسان یا دل عارف) تو خود ماه و اختر (ستاره) را در خود داری. مفهوم "اختر": ستاره (نمادی از نورانیت و جامعیت وجود انسان).
۵۱. عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » هم در عیان و بیچونی ذات و تحقیق صفات گوید
... بسوزانید مر هفت اختر تو
معنی: (در وصف حقیقت) هفت اختر (سیاره) تو را سوزاند (اشاره به فنای ظواهر و رسیدن به باطن). مفهوم "اختر": سیارات هفتگانه (نمادی از کثرات عالم که در برابر حقیقت مطلق ناچیزند).
۵۲. عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » تمامی اشیا از یک نور واحدند
... ببستی نقش از هفت اختر کل
معنی: (خطاب به روح یا حقیقت) تو از هفت اختر (سیاره) عالم هستی، نقش بستی و به خاک آمدی. مفهوم "اختر": سیارات هفتگانه (به عنوان عوامل تشکیلدهنده عالم).
۵۳. عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » تمامی اشیا از یک نور واحدند (ادامه)
... مرا آمد نصیب از اختر عشق
معنی: از اختر (طالع) عشق نصیبی به من رسید. مفهوم "اختر": طالع و بخت (مربوط به عشق).
۵۴. عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » درخبر دادن سلطان العارفین بایزید فرماید
... حقیقت مهر و ماه و بود اختر
معنی: (خطاب به خورشید انور) حقیقت مهر (خورشید)، ماه و وجود اختر (ستاره) به تو پیداست. مفهوم "اختر": ستاره (به معنای تجلی وجود).
۵۵. عطار » مظهرالعجایب » در ارتباط ولایت با نبوت
... اختر برج ولایت مرتضی است
معنی: مرتضی (امام علی) ستارهی برج ولایت است. مفهوم "اختر": ستاره (نمادی از درخشش و مقام والا).
۵۶. عطار » مصیبت نامه » آغاز کتاب » فی التوحید باری عز اسمه
... گر فلک گر مهر و مه گر اخترست هر شب و هر روز سرگردان ترست
معنی: (در توحید خداوند) اگر فلک (آسمان)، اگر خورشید و ماه، اگر اختر (ستاره) باشد، هر شب و هر روز سرگردانتر است (و از عظمت خدا حیران است). مفهوم "اختر": ستاره.
۵۷. عطار » مصیبت نامه » آغاز کتاب » الحکایة و التمثیل
... عالمی اختر ازو ره یافته
معنی: (درباره پیری که نماد راه یافته است) عالمی از اختران (سالکان) از او راه یافتهاند. مفهوم "اختر": در اینجا میتوان سالکان یا سالکانی که به ستاره (حقیقت) راه یافتهاند معنی کرد.
۵۸. عطار » مصیبت نامه » بخش دوم » المقالة الثانیه
... اختران را افکنی در خاک راه
معنی: (خطاب به خداوند یا نیروی قاهر) اختران (ستارگان) را در خاک راه میاندازی. مفهوم "اختران": ستارگان (نمادی از مخلوقات که در برابر قدرت الهی ناچیزند).
۵۹. عطار » مصیبت نامه » بخش دوازدهم » المقالة الثانیة عشره
... زاختران چندین چراغت میبرند
معنی: (خطاب به انسان) اختران (ستارگان) چندین چراغ (نور) از تو میبرند. مفهوم "اختران": ستارگان (که در اینجا به نوعی انرژی یا نور را از انسان میگیرند).
۶۰. عطار » مصیبت نامه » بخش چهلم » الحکایة و التمثیل
... باز چون اختر بتافت و آسمان
معنی: باز چون اختر (ستاره) تابید و آسمان (پدیدار شد). مفهوم "اختر": ستاره (نمادی از آغاز خلقت).
۶۱. عطار » اشترنامه » برآمدن بر منبر وحدت از راه دل
... اختران گردان گرداب بلاست
معنی: اختران (ستارگان) در حال چرخش در گرداب بلا هستند. مفهوم "اختران": ستارگان (به عنوان مظاهر سرنوشت که خود نیز درگیر بلا هستند).
۶۲. عطار » اشترنامه » در علو مرتبه انسان
... هفت اختر را برون کن ازدماغ
معنی: (خطاب به سالک) هفت اختر (سیاره) را از فکر و اندیشهات بیرون کن (از تعلقات دنیوی و محاسبات نجومی رها شو). مفهوم "اختر": سیارات هفتگانه (که نمادی از امور دنیوی و محاسبات ظاهری هستند).
۶۳. عطار » اشترنامه » حکایت عیسی علیه السلام با جهودان
... اخترانید و شما را ماه کیست؟
معنی: (عیسی به لشکر میگوید) شما اخترانید (ستارگانید)، اما ماه (رهبر) شما کیست؟ مفهوم "اختران": ستارگان (کنایه از انبوهی از افراد که به رهبر نیاز دارند).
۶۴. عطار » اشترنامه » حکایت (زانکه این درویش شد نیک اختری)
... زانکه این درویش شد نیک اختری
معنی: زیرا این درویش نیکاختر (خوشطالع و برخوردار از بخت نیک) شد. مفهوم "نیک اختری": خوشطالع، نیکبخت.