بر اساس ابیات ارائه شده، کلیدواژههای اصلی و تعداد تکرار آنها به شرح زیر است:
- اختر: ۴۸ بار (این کلمه در برخی موارد به صورت ترکیب "اختران" نیز آمده است، اما به دلیل ریشه مشترک و معنی واحد، با هم شمارش شدهاند.)
- اختر (مفرد): ۲۰ بار
- اختران (جمع): ۲۸ بار
- باختر: ۸ بار (به معنی غرب)
بررسی مفاهیم و ارتباط کلیدواژهها
همانطور که پیشتر نیز اشاره شد، واژه "اختر" در شعر مسعود سعد سلمان دو کاربرد اصلی دارد:
ستاره/سیاره: در این معنا، "اختر" به اجرام آسمانی واقعی اشاره دارد که در شب میدرخشند یا مسیر مشخصی در آسمان دارند (مانند هفت اختر یا اختران سیاره). این کاربرد معمولاً برای توصیف زیبایی آسمان، یا در مقام مقایسه با عظمت و نور ممدوحان به کار میرود.
بخت/طالع/سرنوشت: این مفهوم، عمیقاً با باورهای نجومی رایج در آن دوران درهمتنیده است. شاعر، که خود سالها رنج زندان را تجربه کرده، بارها از "اختر" خود یا "اختران" (که نماد نیروهای تعیینکننده سرنوشت هستند) گله میکند. او بخت خود را "اختر نگونسار" میخواند و از اینکه "اختران" علیه او "قسم خوردهاند"، شکایت دارد. در مقابل، هنگام مدح پادشاهان و بزرگان، از "اختر سعد" یا "اختر فرخ" سخن میگوید که نشاندهنده اقبال نیکو و بخت یاریکننده برای آنهاست. این نشان میدهد که او بر تأثیر ستارگان بر سرنوشت انسان اعتقاد داشته، هرچند گاهی این تقدیر را تحت فرمان خداوند یا قدرت پادشاهان نیز میداند.
واژه "باختر" که به معنای غرب است، در کنار "خاور" (شرق) برای اشاره به جهتهای جغرافیایی و وسعت قلمرو و تأثیرگذاری پادشاهان به کار رفته است. این واژه بیشتر جنبه جغرافیایی و نمادی از گستردگی نفوذ یا حرکت دارد و به طور مستقیم با مفهوم اخترشناسی مرتبط نیست، اما در بستر ادبیات نجومی، ممکن است به حرکت روزانه خورشید به سمت غرب نیز اشاره داشته باشد.
تکرار بالای واژه "اختر" (۴۸ بار) در این گزیده اشعار، نشاندهنده محوریت این مفهوم در ذهن و زبان مسعود سعد سلمان است. این امر بازتابی از رنجها و دغدغههای او در مورد سرنوشت و همچنین اهمیت باورهای نجومی در فرهنگ زمان اوست.