۴. لافِ گذشتهگرا (لافهای کهن)
این نوع از "لاف" در شاهنامه به ادعاها و فخرفروشیهایی اطلاق میشود که اساس آنها افتخارات، پیروزیها، یا جایگاههای اجدادی و گذشته است، نه توانمندیها یا دستاوردهای فعلی فرد. فرد لافزن در این حالت، به میراث گذشته خود تکیه میکند تا جایگاه خود را در زمان حال توجیه کند یا برتری خود را به رخ بکشد، در حالی که ممکن است خودش فاقد شایستگیهای مشابه باشد. فردوسی این نوع لاف را نیز با نکوهش و طعنه همراه میکند، زیرا بر بیارزشی تکیه بر آنچه که اکنون وجود ندارد، تأکید میورزد.
ویژگیها و ابعاد این نوع لاف:
هدف: توجیه جایگاه فعلی یا خودنمایی با میراث گذشته: این لافها برای آن بیان میشوند که فرد بدون داشتن شایستگی شخصی، خود را محق به مقامی بداند یا صرفاً به دلیل انتساب به نیاکان بزرگ، فخرفروشی کند. این نوع لاف میتواند ابزاری برای پنهان کردن ضعفهای کنونی باشد.
ماهیت: تکیه بر افتخارات اجدادی و وقایع تاریخی: لافزن در این حالت، به جای بیان تواناییهای خود، به گذشتهی پر افتخار خاندان یا قوم خود اشاره میکند. این ادعاها ممکن است از نظر تاریخی صحیح باشند، اما به دلیل عدم انطباق با واقعیت کنونی لافزن، به "لاف" تبدیل میشوند.
- "به پیش آرد آن لافهای کهن" (پادشاهی کسری نوشین روان، بخش ۱۲): این بیت به وضوح به این نوع لاف اشاره دارد. "لافهای کهن" به معنای ادعاهای قدیمی و تکراری است که شخص لافزن بارها مطرح کرده، اما هرگز به آنها عمل نکرده یا دیگر اعتباری در زمان حال ندارند. این عبارت، بر بیاثری و بیاعتباری این نوع ادعاها در موقعیت کنونی تأکید میکند. فرد لافزن با تکرار این ادعاهای گذشته، سعی در جبران ضعفهای فعلی خود دارد.
پیامد: بیاعتباری و رسوایی: این نوع لاف نیز، مانند لاف پوچ و بیحاصل، در نهایت به بیاعتباری و رسوایی لافزن منجر میشود. زیرا حقیقت امر (ضعف یا عدم شایستگی فعلی) در نهایت آشکار خواهد شد و تکیه بر افتخارات گذشته نمیتواند جایگزین تواناییهای فعلی شود.
تقابل با "هنر" و "کردار" فعلی: این نوع لاف نیز مانند دیگر اقسام لاف، در تقابل با شایستگی و عملکرد کنونی قرار میگیرد. فردوسی همواره بر این نکته تأکید دارد که ارزش هر کس به کردار و هنری است که در زمان حال از خود نشان میدهد، نه به آنچه نیاکانش انجام دادهاند.
نتیجهگیری:
"لافِ گذشتهگرا" در شاهنامه، انتقادی است از کسانی که به جای پرورش تواناییهای شخصی و خلق افتخارات جدید، تنها به سایه افتخارات گذشتگان پناه میبرند. فردوسی با برجسته کردن "لافهای کهن"، بر اهمیت عملگرایی و شایستگی در زمان حال تأکید میورزد و نشان میدهد که تکیه بر گذشته، بدون داشتن پشتوانهای در زمان حال، در نهایت به بیاعتباری و پوچی منجر میشود. این دیدگاه، پیامی جاودانه از فردوسی برای تمام دوران است که ارزش انسان را در آنچه "هست" و "میکند" میداند، نه تنها در آنچه "بوده" یا "دارد".