ظاهر و باطن:
بله، در اینجا ابیاتی که در آنها از درخت به عنوان نماد تفاوت یا تضاد بین ظاهر و باطن استفاده شده است، آورده شدهاند:
"... درختی بود سبز و بارش کبست / وگر چند خواند ترا شهریار / وگر پای گیری سر آید به دست ..." (فردوسی » شاهنامه » پادشاهی اورمزد دوازده سال بود » بخش ۲)
- توضیح: در این بیت، "درختی سبز که بارش کال است" استعارهای از فرد یا چیزی است که ظاهری خوب و فریبنده دارد ("سبز") اما باطنش بیفایده و نارس ("کبست") است. این نشاندهنده تضاد بین نمای بیرونی و محتوای درونی است.
"... چه باشی به نزدیکی شوربخت / که بستر کند شب ز برگ درخت / به زر تیغ داری به زربر رکیب ..." (فردوسی » شاهنامه » پادشاهی بهرام گور » بخش ۱۵)
- توضیح: در این ابیات، فرد بدبختی که شب را با برگ درخت بستر میکند (نماد فقر و بیچیزی باطنی) در حالی که تیغ و رکاب زرین دارد (نماد ثروت و مکنت ظاهری)، تضاد آشکاری بین ظاهر و باطن خود نشان میدهد.
"... بدو گفت خوی بد شهریار / درختیست خنگی همیشه به بار / نه بار آورد مردم از وی نه سایه / ازو دور به گر به جایش گیاه ..." (فردوسی » شاهنامه » داستان سهراب » بخش ۱۹)
- توضیح: در این بیت، خوی بد شهریار به "درخت خنگ که همیشه میوه نارس میدهد" تشبیه شده است. ظاهر این درخت ممکن است مانند سایر درختان باشد، اما باطنش (میوهاش) بیفایده است و نه سایه دارد و نه میوه میدهد، بنابراین بهتر است از آن دوری کرد و به جای آن گیاه روییده شود. این نشاندهنده تضاد بین ظاهر و باطن بیخاصیت است.
این ابیات به خوبی نشان میدهند که چگونه فردوسی از تصویر درخت برای بیان این مفهوم که همیشه نباید به ظاهر افراد یا چیزها اعتماد کرد و ممکن است باطنی متفاوت و ناخوشایند در پس آن پنهان باشد، استفاده کرده است.