فردوسی » شاهنامه » جنگ بزرگ کیخسرو با افراسیاب » بخش ۱۳
... به هر جای پیدا کنم دین خویش
و گر کینه از مغز بیرون کنی
به مهر اندر این کشور افسون کنی ...
فردوسی » شاهنامه » داستان رستم و اسفندیار » بخش ۱۲
... نباشی بدین مرز مهمان من
گر این تیزی از مغز بیرون کنی
بکوشی و بر خسته افسون کنی ...
فردوسی » شاهنامه » داستان رستم و اسفندیار » بخش ۱۹
... روان خردمند را توش گشت
گر این کینه از مغز بیرون کنی
بزرگی و دانش برافزون کنی ...
============================
عبارت "از مغز بیرون کنی" در شاهنامه فردوسی به معنای دور کردن، زدودن و پاک کردن چیزی از ذهن و درون به کار رفته است. در این ابیات، این عبارت به طور خاص به دور کردن کینه و دشمنی اشاره دارد.
جمعبندی مفهوم "از مغز بیرون کنی" در شاهنامه فردوسی:
عبارت "از مغز بیرون کنی" به تلاش برای رهایی از افکار، احساسات یا نیات منفی که در عمق ذهن و جان جای گرفتهاند اشاره دارد. در این ابیات، این عبارت به طور خاص بر لزوم زدودن کینه و دشمنی از درون تأکید میکند تا صلح، مهربانی و خرد جایگزین آن شود.
بررسی ابیات:
فردوسی » شاهنامه » جنگ بزرگ کیخسرو با افراسیاب » بخش ۱۳:
... به هر جای پیدا کنم دین خویش
و گر کینه از مغز بیرون کنی
به مهر اندر این کشور افسون کنی ...
در این بیت، گوینده (احتمالاً یکی از شخصیتهای خیرخواه) به افراسیاب پیشنهاد میکند که اگر کینه را از مغز (درون و ذهن) خود بیرون کند، میتواند با مهر و محبت در این کشور تأثیر بگذارد و صلح و آرامش را برقرار کند ("افسون کنی" در اینجا به معنای جذب کردن و تحت تأثیر قرار دادن با مهر است). این بیت نشان میدهد که کینه یک احساس عمیقاً ریشهدار است که باید از درون زدوده شود تا بتوان به صلح و مهربانی رسید.
فردوسی » شاهنامه » داستان رستم و اسفندیار » بخش ۱۲:
... نباشی بدین مرز مهمان من
گر این تیزی از مغز بیرون کنی
بکوشی و بر خسته افسون کنی ...
در این بیت، رستم به اسفندیار میگوید که اگر تیزی (خشم، غرور، لجاجت یا نیات خصمانه) را از مغز خود بیرون کند و تلاش کند با مهربانی و مدارا با خستگان و درماندگان رفتار کند ("بر خسته افسون کنی")، دیگر مهمان ناخوانده و ناخوشایند او نخواهد بود. این بیت نیز بر لزوم زدودن نیات منفی از درون برای ایجاد روابط بهتر و رفتار انسانیتر تأکید دارد.
فردوسی » شاهنامه » داستان رستم و اسفندیار » بخش ۱۹:
... روان خردمند را توش گشت
گر این کینه از مغز بیرون کنی
بزرگی و دانش برافزون کنی ...
در این بیت، به اسفندیار توصیه میشود که اگر کینه را از مغز (درون و جان) خود بیرون کند، این کار توش (ذخیره و نیرو) برای روان خردمند او خواهد بود و باعث افزایش بزرگی و دانش او خواهد شد. این بیت نشان میدهد که رهایی از کینه، نه تنها باعث آرامش درونی میشود، بلکه به رشد و تعالی روحی و عقلی نیز کمک میکند.
جمعبندی:
عبارت "از مغز بیرون کنی" در شاهنامه فردوسی، دعوتی به تزکیه نفس و رهایی از احساسات و نیات منفی، به ویژه کینه و دشمنی، از عمق وجود است. فردوسی نشان میدهد که:
- کینه و دشمنی احساساتی ریشهدار هستند که در "مغز" (به معنای ذهن و درون) جای میگیرند.
- زدودن این احساسات منفی از درون، شرط لازم برای برقراری صلح، مهربانی و روابط حسنه است.
- رهایی از کینه، به رشد روحی، افزایش خرد و دستیابی به بزرگی و کمال کمک میکند.
این مفهوم، بر اهمیت کنترل احساسات منفی و تلاش برای داشتن ذهنی پاک و عاری از کینه و نفرت در اخلاق و رفتار فردی و اجتماعی در شاهنامه تأکید دارد.
عبارت "از مغز بیرون کنی" در شاهنامه فردوسی به معنای دور کردن، زدودن و پاک کردن چیزی از ذهن و درون به کار رفته است. در این ابیات، این عبارت به طور خاص به دور کردن کینه و دشمنی اشاره دارد.
جمعبندی مفهوم "از مغز بیرون کنی" در شاهنامه فردوسی:
عبارت "از مغز بیرون کنی" به تلاش برای رهایی از افکار، احساسات یا نیات منفی که در عمق ذهن و جان جای گرفتهاند اشاره دارد. در این ابیات، این عبارت به طور خاص بر لزوم زدودن کینه و دشمنی از درون تأکید میکند تا صلح، مهربانی و خرد جایگزین آن شود.
بررسی ابیات:
فردوسی » شاهنامه » جنگ بزرگ کیخسرو با افراسیاب » بخش ۱۳:
... به هر جای پیدا کنم دین خویش
و گر کینه از مغز بیرون کنی
به مهر اندر این کشور افسون کنی ...
در این بیت، گوینده (احتمالاً یکی از شخصیتهای خیرخواه) به افراسیاب پیشنهاد میکند که اگر کینه را از مغز (درون و ذهن) خود بیرون کند، میتواند با مهر و محبت در این کشور تأثیر بگذارد و صلح و آرامش را برقرار کند ("افسون کنی" در اینجا به معنای جذب کردن و تحت تأثیر قرار دادن با مهر است). این بیت نشان میدهد که کینه یک احساس عمیقاً ریشهدار است که باید از درون زدوده شود تا بتوان به صلح و مهربانی رسید.
فردوسی » شاهنامه » داستان رستم و اسفندیار » بخش ۱۲:
... نباشی بدین مرز مهمان من
گر این تیزی از مغز بیرون کنی
بکوشی و بر خسته افسون کنی ...
در این بیت، رستم به اسفندیار میگوید که اگر تیزی (خشم، غرور، لجاجت یا نیات خصمانه) را از مغز خود بیرون کند و تلاش کند با مهربانی و مدارا با خستگان و درماندگان رفتار کند ("بر خسته افسون کنی")، دیگر مهمان ناخوانده و ناخوشایند او نخواهد بود. این بیت نیز بر لزوم زدودن نیات منفی از درون برای ایجاد روابط بهتر و رفتار انسانیتر تأکید دارد.
فردوسی » شاهنامه » داستان رستم و اسفندیار » بخش ۱۹:
... روان خردمند را توش گشت
گر این کینه از مغز بیرون کنی
بزرگی و دانش برافزون کنی ...
در این بیت، به اسفندیار توصیه میشود که اگر کینه را از مغز (درون و جان) خود بیرون کند، این کار توش (ذخیره و نیرو) برای روان خردمند او خواهد بود و باعث افزایش بزرگی و دانش او خواهد شد. این بیت نشان میدهد که رهایی از کینه، نه تنها باعث آرامش درونی میشود، بلکه به رشد و تعالی روحی و عقلی نیز کمک میکند.
جمعبندی:
عبارت "از مغز بیرون کنی" در شاهنامه فردوسی، دعوتی به تزکیه نفس و رهایی از احساسات و نیات منفی، به ویژه کینه و دشمنی، از عمق وجود است. فردوسی نشان میدهد که:
- کینه و دشمنی احساساتی ریشهدار هستند که در "مغز" (به معنای ذهن و درون) جای میگیرند.
- زدودن این احساسات منفی از درون، شرط لازم برای برقراری صلح، مهربانی و روابط حسنه است.
- رهایی از کینه، به رشد روحی، افزایش خرد و دستیابی به بزرگی و کمال کمک میکند.
این مفهوم، بر اهمیت کنترل احساسات منفی و تلاش برای داشتن ذهنی پاک و عاری از کینه و نفرت در اخلاق و رفتار فردی و اجتماعی در شاهنامه تأکید دارد.