۱
فردوسی » شاهنامه » کیومرث » بخش ۱ - پادشاهی کیومرث سی سال بود
... همه جامه ها کرده پیروزه رنگ
دو چشم ابر خونین و رخ بادرنگ
دد و مرغ و نخچیر گشته گروه ...
۲
فردوسی » شاهنامه » فریدون » بخش ۱۱
... همی ریخت اشک و همی کند موی
میان را به زنار خونین ببست
فکند آتش اندر سرای نشست ...
۳
فردوسی » شاهنامه » فریدون » بخش ۲۰
... منوچهر بنهاد تاج کیان
بزنار خونین ببستش میان
برآیین شاهان یکی دخمه کرد ...
۴
فردوسی » شاهنامه » سهراب » بخش ۷
... در دژ ببستند و غمگین شدند
پر از غم دل و دیده خونین شدند
ز آزار گردآفرید و هجیر ...
۵
فردوسی » شاهنامه » داستان سیاوش » بخش ۱۱
... فرنگیس بشنید رخ را بخست
میان را به زنار خونین ببست
پیاده بیامد به نزدیک شاه ...
۶
فردوسی » شاهنامه » داستان سیاوش » بخش ۱۴
... نگه کرد کاووس بر چهر او
بدید اشک خونین و آن مهر او
نداد ایچ پاسخ مر او را ز شرم ...
۷
فردوسی » شاهنامه » داستان هفتخوان اسفندیار » بخش ۱۰
... خنک آنک پوشد تنش را کفن
بگرییم چندی به خونین سرشک
تو باشی بدین درد ما را پزشک ...
۸
فردوسی » شاهنامه » داستان رستم و شغاد » بخش ۴
... شوم زود چندی پزشک آورم
ز درد تو خونین سرشک آورم
سر آمد مرا روزگار پزشک
تو بر من مپالای خونین سرشک
مگر خستگیهات گردد درست ...
...
فراوان نمانی سرآید زمان ...
۹
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی بهمن اسفندیار صد و دوازده سال بود » بخش ۱
... به کردار شاه آفریدون بود
چو خونین بباشد همایون بود
که ضحاک را از پی خون جم ...
۱۰
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی دارای داراب چهارده سال بود » بخش ۹
... ز هند و ز رومت پزشک آورم
ز درد تو خونین سرشک آورم
سپارم ترا پادشاهی و تخت ...
... چو دارا بدید آن ز دل درد او
روان اشک خونین رخ زرد او
بدو گفت مگری کزین سود نیست ...
۱۱
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی اسکندر » بخش ۱۱
... به پیلی گرانمایه تر زین نهاد
فغستان ببارید خونین سرشک
همی رفت با فیلسوف و پزشک ...
۱۲
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی اورمزد » بخش ۲
چو دانست کز مرگ نتوان گریخت
بسی آب خونین ز دیده بریخت
بگسترد فرش اندر ایوان خویش ...
... بکش جان و دل تا توانی ز رشک
که رشک آورد گرم و خونین سرشک
هرانگه که رشک آورد پادشا ...
۱۳
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی کسری نوشین روان چهل و هشت سال بود » بخش ۷ - داستان طلخند و گو
... ز طلخند جانش پر از رنج بود
همیشه همی ریخت خونین سرشک
بران درد شطرنج بودش پزشک ...
۱۴
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی خسرو پرویز » بخش ۳۱
... به دل پاک بی جنگ خسته شدند
همی ریخت بطریق خونین سرشک
همی رخ پر از آب و دل پر ز رشک ...
۱۵
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی خسرو پرویز » بخش ۶۶
... خجسته کیا گرد شیراوژنا
کجا آن همه مهر و خونین سرشک
که دیدار شیرین بد او را پزشک ...
۱۶
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی یزدگرد » بخش ۱۱
... تو بیماری اکنون و ما چون پزشک
پزشک خروشان به خونین سرشک
تو از بنده بندگان کمتری ...
۱۷
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی هرمزد دوازده سال بود » بخش ۹
... هرآنکس که پوشید درد ازپزشک
زمژگان فروریخت خونین سرشک
زدانندگان گر بپوشیم راز ...
۱۸
فردوسی » شاهنامه » گفتار اندر داستان فرود سیاوش » بخش ۱۹
... نه آن خستگان را خورش نه پزشک
همه جای غم بود و خونین سرشک
جهاندیدگان پیش اوی آمدند ...
۱۹
فردوسی » شاهنامه » داستان کاموس کشانی » بخش ۲
... همه کوه پر خون گودرزیان
به زنار خونین ببسته میان
همان مرغ و ماهی بر ایشان بزار ...
۲۰
فردوسی » شاهنامه » جنگ بزرگ کیخسرو با افراسیاب » بخش ۷
... از آن سروبن بر لب جویبار
همی ریخت از دیده خونین سرشک
ز دردی که درمان نداند پزشک ...
۲۱
فردوسی » شاهنامه » جنگ بزرگ کیخسرو با افراسیاب » بخش ۲۵
... چو بشنید بگریست افراسیاب
همی ریخت خونین سرشک اندر آب
چنین داد پاسخ که گرد جهان ..
=======================
در شاهنامهٔ فردوسی، واژهٔ «خونین» و ترکیبهایی مانند «خونین سرشک» (اشک خونین) و «زنار خونین» (کمربند خونین) بهطور مکرر بهکار رفتهاند و نقش مهمی در تصویرسازیهای حماسی و عاطفی این اثر دارند. این واژگان نهتنها به معنای ظاهری خود اشاره دارند، بلکه بار معنایی و نمادین عمیقی را نیز منتقل میکنند.
در ادامه، به تحلیل سه بیت از شاهنامهٔ فردوسی که در آنها واژهٔ «خونین» بهکار رفته است، میپردازیم:
۱. منوچهر بنهاد تاج کیان
ببستش به زنار خونین میان
تحلیل:
در این بیت، فردوسی به مراسم تاجگذاری منوچهر، نوهٔ فریدون، اشاره میکند. «زنار خونین» به معنای کمربند آغشته به خون است که نمادی از سوگند و تعهد به خونخواهی و انتقامگیری است. بستن این کمربند نشاندهندهٔ عزم منوچهر برای گرفتن انتقام از دشمنان خاندانش، بهویژه از سلم و تور، قاتلان ایرج، پدرش، است. این تصویر، نمادی از آغاز پادشاهی با تعهد به عدالت و انتقام است.
۲. همی ریخت بطریق خونین سرشک
همی رخ پر از آب و دل پر ز رشک
تحلیل:
در این بیت، «بطریق» که به معنای فرمانده یا سردار است، از شدت حسادت و اندوه، اشکهای خونین میریزد. «خونین سرشک» به معنای اشکهایی است که از شدت احساسات به رنگ خون توصیف شدهاند. این تصویر، عمق حسادت و اندوه بطریق را نشان میدهد، بهگونهای که اشکهایش به خون تبدیل شدهاند. این ترکیب، نمادی از احساسات شدید و کنترلنشده است.
۳. دو چشم ابر خونین و رخ بادرنگ
همه جامهها کرده پیروزه رنگ
تحلیل:
در این بیت، فردوسی صحنهای از سوگواری را توصیف میکند. «دو چشم ابر خونین» به معنای آسمانی است که از شدت اندوه، اشکهای خونین میبارد. «رخ بادرنگ» به معنای چهرهای زرد و پژمرده است. «جامههای پیروزه رنگ» نیز به لباسهای آبی تیره اشاره دارد که در مراسم سوگواری پوشیده میشوند. این تصویر، فضای غمانگیز و اندوهبار سوگواری را بهخوبی به تصویر میکشد.
کاربردهای واژهٔ «خونین» در شاهنامه
بیان اندوه و سوگ عمیق: ترکیب «خونین سرشک» غالباً برای توصیف اشکهایی بهکار میرود که از شدت غم و اندوه به رنگ خون توصیف شدهاند. برای مثال، در داستان سیاوش، پدرش کاووس پس از شنیدن خبر مرگ او، «اشک خونین» میریزد، که نشاندهندهٔ عمق اندوه اوست.
توصیف صحنههای نبرد و خشونت: در صحنههای جنگی، واژهٔ «خونین» برای توصیف میدانهای نبرد، لباسها و ابزارهای جنگی آغشته به خون بهکار میرود. این کاربرد به تصویرسازی خشونت و شدت نبردها کمک میکند.
نشان دادن وفاداری و سوگند: ترکیب «زنار خونین» بهعنوان نمادی از سوگند یا پیمانی است که با خون بسته شده است. این ترکیب در مواردی بهکار میرود که شخصیتها برای انتقام یا وفاداری به عهدی، کمربند خود را با خون میبندند.
تحلیل نمادین
استفادهٔ فردوسی از واژهٔ «خونین» فراتر از توصیفهای صرفاً فیزیکی است. این واژه بهعنوان نمادی از احساسات شدید انسانی مانند اندوه، خشم، وفاداری و شجاعت بهکار میرود. برای مثال، «اشک خونین» نهتنها نشاندهندهٔ گریه است، بلکه عمق درد و رنج شخصیت را به تصویر میکشد. بهطور مشابه، «زنار خونین» نمادی از پیمانی است که با خون بسته شده و نشاندهندهٔ جدیت و تعهد عمیق است.
نتیجهگیری
واژهٔ «خونین» در شاهنامه نقش مهمی در تقویت فضای حماسی و عاطفی داستانها دارد. این واژه با بار معنایی و نمادین خود، به تصویرسازیهای فردوسی عمق و تأثیر بیشتری میبخشد و به خواننده کمک میکند تا احساسات و موقعیتهای شخصیتها را بهتر درک کند.