۱
فردوسی » شاهنامه » آغاز کتاب » بخش ۳ - گفتار اندر آفرینش عالم
... چو دریا و چون کوه و چون دشت و راغ
زمین شد به کردار روشن چراغ
۲
فردوسی » شاهنامه » آغاز کتاب » بخش ۱۲ - ستایش سلطان محمود
... چو خورشید بر چرخ بنمود تاج
زمین شد به کردار تابنده عاج
چه گویم که خورشید تابان که بود ...
فردوسی » شاهنامه » فریدون » بخش ۱۶
... زمین شد به کردار کشتی بر آب
تو گفتی سوی غرق دارد شتاب
۴۳
فردوسی » شاهنامه » منوچهر » بخش ۱۵
... به ابر سیه بر شده تیره دود
ز بانگش بلرزید روی زمین
ز زهرش زمین شد چو دریای چین
فردوسی » شاهنامه » منوچهر » بخش ۲۴
... ابا ژنده پیلان و رامشگران
زمین شد بهشت از کران تا کران
ز بس گونه گون پرنیانی درفش ...
۵۹
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی نوذر » بخش ۱۰
... بزد بر سرش گرزه گاورنگ
زمین شد ز خونش چو پشت پلنگ
بیفگند و بسپرد و زو درگذشت ...
۶۲
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی زوطهماسپ » پادشاهی زو طهماسپ
... پر از غلغل و رعد شد کوهسار
زمین شد پر از رنگ و بوی و نگار
جهان چون عروسی رسیده جوان ...
۶۳
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی گرشاسپ » بخش ۱
... که گفتی زمین شد سپهر روان
همی بارد از تیغ هندی روان ...
۷۷
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی کیکاووس و رفتن او به مازندران » بخش ۷
... خروشید و جوشید و برکند خاک
ز نعلش زمین شد همه چاک چاک
چو بیدار شد رستم از خواب خوش ...
... زمین شد به زیر تنش ناپدید
یکی چشمه خون از برش بردمید ...
۸۲
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی کیکاووس و رفتن او به مازندران » بخش ۱۶
... ز بس نیزه و گونه گونه درفش
زمین شد به کردار دریای قیر
همه موجش از خنجر و گرز و تیر ...
۸۴
فردوسی » شاهنامه » رزم کاووس با شاه هاماوران » بخش ۱
... به گردن برآورده رخشان تبر
تو گفتی زمین شد سپهر روان
همی بارد از تیغ هندی روان
... ز چشم سنان آتش آمد برون
زمین شد به کردار دریای خون
سه لشکر چنان شد ز ایرانیان ...
۹۱
فردوسی » شاهنامه » رزم کاووس با شاه هاماوران » بخش ۱۰
... از انبوه آهو سراسیمه گشت
ز درنده شیران زمین شد تهی
به پرنده مرغان رسید آگهی ...
۱۱۴
فردوسی » شاهنامه » داستان سیاوش » بخش ۹
چو خورشید تابنده بنمود پشت
هوا شد سیاه و زمین شد درشت
سیاووش لشکر به جیحون کشید ...
... نخواهم که باشد مرا بوم و گنج
زمان و زمین از تو دارم سپنج
یکی شارستان سازم ایدر فراخ ...
... برآمد خروش از در پهلوان
ز بانگ تبیره زمین شد نوان
۱۱۶
فردوسی » شاهنامه » داستان سیاوش » بخش ۱۱
... چنین داد پاسخ که ای خوبروی
به توران زمین شد مرا آب روی
۱۱۹
فردوسی » شاهنامه » داستان سیاوش » بخش ۱۴
... ز میدان یکی بانگ برشد به ابر
تو گفتی زمین شد به کام هژبر
۱۲۰
فردوسی » شاهنامه » داستان سیاوش » بخش ۱۵
زمین شد ز نعل ستوران ستوه
همه کوه دریا شد و دشت کوه ...
۱۲۲
فردوسی » شاهنامه » داستان سیاوش » بخش ۱۷
... چو خورشید رخشنده آمد پدید
زمین شد به سان گل شنبلید
۱۲۷
فردوسی » شاهنامه » داستان سیاوش » بخش ۲۲
... همی رفت لشکر گروها گروه
که از سم اسپان زمین شد چو کوه
۱۳۱
فردوسی » شاهنامه » جنگ بزرگ کیخسرو با افراسیاب » بخش ۱ - اندر ستایش سلطان محمود
... فریدون بیدار دل زنده شد
زمان و زمین پیش او بنده شد
۱۳۸
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی لهراسپ » بخش ۱۷
... ابا این بسی آفرین گسترید
بران کو زمان و زمین آفرید
۱۵۹
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی گشتاسپ صد و بیست سال بود » بخش ۳۲
... عنان را بپیچید بر میسره
زمین شد چو دریای خون یکسره
۱۶۶
فردوسی » شاهنامه » داستان هفتخوان اسفندیار » بخش ۶
... چراغ زمان و زمین تازه کرد
در و دشت بر دیگر اندازه کرد ...
۱۷۴
فردوسی » شاهنامه » داستان رستم و اسفندیار » بخش ۱ - آغاز داستان
به عشق هوا بر زمین شد گوا
به نزدیک خورشید فرمانروا ...
۱۸۶
فردوسی » شاهنامه » داستان رستم و اسفندیار » بخش ۲۴
... چنان آفریدی که خود خواستی
زمان و زمین را بیاراستی
بدانگه که شد نامور باز جای ...
۱۹۳
فردوسی » شاهنامه » داستان رستم و شغاد » بخش ۵
... ز کابلستان تا به زابلستان
زمین شد به کردار غلغلستان
۲۰۱
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی همای چهرزاد سی و دو سال بود » بخش ۵
... همی تاخت بر سان شیر ژیان
زمین شد ز رومی چو دریای خون
جهانجوی را تیغ شد رهنمون ...
۲۰۴
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی داراب دوازده سال بود » بخش ۲
ز باران ژوپین و باران تیر
زمین شد ز خون چون یکی آبگیر
خروشی برآمد ز هر پهلوی ...
۲۰۶
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی دارای داراب چهارده سال بود » بخش ۴
چو خورشید برزد سر از کوه و راغ
زمین شد به کردار زرین چراغ
۲۲۹
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی اسکندر » بخش ۴۰
... یکی رزمشان کرده شد همگروه
زمین شد ز افگنده بر سان کوه
شب آمد بران دشت سندی نماند ...
۲۳۴
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی اسکندر » بخش ۴۵
... به هامون نهادند صندوق اوی
زمین شد سراسر پر از گفت وگوی
به اسکندری کودک و مرد و زن ...
۲۹۷
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی یزدگرد هجده سال بود » بخش ۴ - پادشاهی بلاش پیروز چهار سال بود
... هوا دام کرکس شد از پر تیر
زمین شد ز خون سران آبگیر
ز هر سو ز مردان تلی کشته بود ...