فردوسی » شاهنامه » پادشاهی لهراسپ » بخش ۶
... بران سایه بنشست مرد جوان
پر از درد پیچان و تیره روان
همی گفت کای داور کردگار ...
... بدو گفت کای پاک مرد جوان
چرایی پر از درد و تیره روان
اگر آیدت رای ایوان من ...
۱۱۹
فردوسی » شاهنامه » داستان رستم و اسفندیار » بخش ۵
... ز پیش پسر مادر مهربان
بیامد پر از درد و تیره روان
همه شب ز مهر پسر مادرش ...
۱۶۱
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی اشکانیان » بخش ۱۰
... خبر شد بر بهمن اردوان
دلش گشت پردرد و تیره روان
نکرد ایچ بر تخت شاهی درنگ ...
۱۶۵
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی اشکانیان » بخش ۱۹
... بجستند از جای هر دو جوان
پر از درد گشتند و تیره روان
فرود آوریدندش از پشت زین ...
۱۸۷
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی یزدگرد بزهگر » بخش ۱۴
... کزین سال ناخورده شاه جوان
چرایید پر درد و تیره روان
بزرگان به پاسخ بیاراستند ...
۲۲۳
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی خسرو پرویز » بخش ۶
... بیامد بنزد برادر دمان
دلش خسته ازدرد و تیره روان
بدو گفت کای مهتر جنگجوی ...
۲۷۸
فردوسی » شاهنامه » گفتار اندر داستان فرود سیاوش » بخش ۴
... چو بشنید ناکار دیده جوان
دلش گشت پر درد و تیره روان
بفرمود تا هرچ بودش یله ...
فردوسی » شاهنامه » گفتار اندر داستان فرود سیاوش » بخش ۲۳
... به سستی بر پهلوان آمدند
پر از درد و تیره روان آمدند
که هرگز چنین یک پیاده به جنگ ...
================================
- درد و تیره روان
- پر از درد پیچان و تیره روان
- بجستند از جای هر دو جوان………پر از درد گشتند و تیره روان
- بدو گفت کای پاک مرد جوان……….چرایی پر از درد و تیره روان
- بران سایه بنشست مرد جوان……پر از درد پیچان و تیره روان
- به سستی بر پهلوان آمدند………پر از درد و تیره روان آمدند
- بیامد بنزد برادر دمان………دلش خسته ازدرد و تیره روان
- چو بشنید ناکار دیده جوان……….دلش گشت پر درد و تیره روان
- خبر شد بر بهمن اردوان……..دلش گشت پردرد و تیره روان
- ز پیش پسر مادر مهربان……بیامد پر از درد و تیره روان
- کزین سال ناخورده شاه جوان….چرایید پر درد و تیره روان