۱
فردوسی » شاهنامه » آغاز کتاب » بخش ۳ - گفتار اندر آفرینش عالم
... ز هر گونه گردن برافراخته
پدید آمد این گنبد تیز رو
شگفتی نماینده نو به نو ...
۲
فردوسی » شاهنامه » آغاز کتاب » بخش ۴ - گفتار اندر آفرینش مردم
... سر اندر نیاری به دام بلا
نگه کن بدین گنبد تیزگرد
که درمان ازوی است و ز اوی است درد ...
۳
فردوسی » شاهنامه » ضحاک » بخش ۳
... همانگه سر از کوه بر زد چراغ
تو گفتی که بر گنبد لاژورد
بگسترد خورشید یاقوت زرد ...
۴
فردوسی » شاهنامه » فریدون » بخش ۱۹
... به سر گرز و تیغ آتش و آب زیر
چو خورشید بر تیغ گنبد رسید
نه آیین دژ بد نه دژبان پدید ...
۵
فردوسی » شاهنامه » منوچهر » بخش ۷
... به سرو سهی بر سهیل یمن
از آن گنبد سیم سر بر زمین
فرو هشته بر گل کمند از کمین ...
۶
فردوسی » شاهنامه » سهراب » بخش ۱۸
... چنین رفت و این بودنی کار بود
چو خورشید تابان ز گنبد بگشت
تهمتن نیامد به لشکر ز دشت ...
۷
فردوسی » شاهنامه » داستان سیاوش » بخش ۳
... همه زر به عنبر برآمیختند
ز گنبد به سر بر همی ریختند
جهان گشته پر شادی و خواسته ...
۸
فردوسی » شاهنامه » داستان سیاوش » بخش ۱۱
... به غم خوردن او دل آرام کن
چنین گردد این گنبد تیزرو
سرای کهن را نخوانند نو ...
۹
فردوسی » شاهنامه » داستان سیاوش » بخش ۱۸
... یکی نامجوی و یکی شاد روز
مرا بخت بر گنبد افشاند گوز
همی برفشانم به خیره روان ...
... برو سوی آن مرغزاران پگاه
چو خورشید بر تیغ گنبد شود
گه خواب و خورد سپهبد شود ...
۱۰
فردوسی » شاهنامه » داستان اکوان دیو » داستان اکوان دیو
... همی بگذراند سخنها ز دست
که داند کزین گنبد تیزگرد
درو سور چند است و چندی نبرد ...
۱۱
فردوسی » شاهنامه » جنگ بزرگ کیخسرو با افراسیاب » بخش ۱ - اندر ستایش سلطان محمود
... گهی شادمانی گهی درد و خشم
شگفت اندر این گنبد لاژورد
بماند چنین دل پر از داغ و درد ...
۱۲
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی گشتاسپ صد و بیست سال بود » بخش ۳ - سخن دقیقی
... پراگنده اندر جهان موبدان
نهاد از بر آذران گنبد ان
نخست آذر مهربرزین نهاد ...
... برین سایه سروبن بگذرید
سوی گنبد آذر آرید روی
به فرمان پیغمبر راست گوی ...
۱۳
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی گشتاسپ صد و بیست سال بود » بخش ۲۳ - سخن دقیقی
... چهارم بدش نام نوشاذرا
نهادی کجا گنبد آذرا
به شاه جهان گفت بهمن پسر ...
۱۴
فردوسی » شاهنامه » داستان هفتخوان اسفندیار » بخش ۱۰
چو خورشید تابان ز گنبد بگشت
خریدار بازار او در گذشت ...
۱۵
فردوسی » شاهنامه » داستان رستم و اسفندیار » بخش ۱۶
... همی ماهی از آب برداشتی
سر از گنبد ماه بگذاشتی
به خورشید ماهیش بریان شدی ...
۱۶
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی دارای داراب چهارده سال بود » بخش ۷
... کنون بودنی بود و ما دل به درد
چه داریم ازین گنبد لاژورد
کنون گر بسازی و پیمان کنی ...
۱۷
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی اسکندر » بخش ۲۳
... بپرسید بسیار و بنشاختش
چو خورشید تابان ز گنبد بگشت
گه بار بیگانه اندر گذشت ...
۱۸
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی اسکندر » بخش ۳۸
... ز گوشت ددان باشدش پرورش
چو خورشید بر تیغ گنبد رسید
سکندر ز بالا خروشی شنید ...
۱۹
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی اردشیر » بخش ۱۴
... پدر بر پدر شهریارست و شاه
بنازد بدو گنبد هور و ماه
بماناد تا جاودان نام اوی ...
۲۰
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی بهرام گور » بخش ۹
... همی تا به سر برد روز دراز
چو خورشید تابان به گنبد رسید
به جایی پی گور و آهو ندید ...
============================
- گنبد
- گنبد تیز رو
- گنبد آذرا
- گنبد آذر
- گنبد تیزگرد
- گنبد لاژورد6
- همه مشک با گوهر آمیختند........ز گنبد به سرها فرو ریختند
- چو خورشید تابان به گنبد رسید.....به جایی پی گور و آهو ندید