۱
فردوسی » شاهنامه » کیومرث » بخش ۱
... سخن چون به گوش سیامک رسید
ز کردار بدخواه دیو پلید
دل شاه بچه بر آمد به جوش ...
فردوسی
۲
فردوسی » شاهنامه » فریدون » بخش ۱۳
... که خورشید را چون توانی نهفت
نهان دل آن دو مرد پلید
ز خورشید روشن تر آمد پدید ...
فردوسی
۳
فردوسی » شاهنامه » داستان سیاوش » بخش ۱۸
... بخفت و همی بر دل اندیشه داشت
همی گفت مانا که دیو پلید
بر پهلوان بد که آن خواب دید ...
فردوسی
۴
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی گشتاسپ صد و بیست سال بود » بخش ۸ - سخن دقیقی
... همه مهتران پیش او بر به پای
زی ارجاسپ ترک آن پلید سترگ
کجا پیکرش پیکر پیر گرگ ...
فردوسی
۵
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی گشتاسپ صد و بیست سال بود » بخش ۱۰ - سخن دقیقی
... نیارد شدن آشکارا بروی
پس از دست آن بیدرفش پلید
شود شاه آزادگان ناپدید ...
... که از خونشان پر شود رزمگاه
پس آن بیدرفش پلید و سترگ
به پیش اندر آید چو ارغنده گرگ ...
فردوسی
۶
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی گشتاسپ صد و بیست سال بود » بخش ۱۴ - سخن دقیقی
... بیامد پس آن بیدرفش سترگ
پلید و بد و جادوی و پیر گرگ
به ارچاسپ گفت ای بلند آفتاب ...
... دریغ آن نکو شاهزاده سوار
فرود آمد آن بیدرفش پلید
سلیحش همه پاک بیرون کشید ...
فردوسی
۷
فردوسی » شاهنامه » داستان رستم و شغاد » بخش ۴
... بیاید بخواهد ز تو کین من
چنین گفت پس با شغاد پلید
که اکنون که بر من چنین بد رسید ...
فردوسی
۸
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی اسکندر » بخش ۳۱
... یکی تیرباران کنند ازبرش
بزد یک دم آن اژدهای پلید
تنی چند ازیشان به دم درکشید ...
فردوسی
۹
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی خسرو پرویز » بخش ۶
... چو آشفته شد هرمز وبردمید
به گفتار آذرگشسپ پلید
تو را اندرین صبر بایست کرد ...
فردوسی
۱۰
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی خسرو پرویز » بخش ۱۸
... زدست یکی بدکنش بنده ای
پلیدی منی فش پرستنده ای
چوگفتار راهب بی اندازه شد ...
فردوسی
۱۱
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی خسرو پرویز » بخش ۴۷
... جهاندار نیک اختر و نیک پی
تبه شد به گفتار دیو پلید
شنیدی بدیها که او را رسید ...
فردوسی
۱۲
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی خسرو پرویز » بخش ۶۷
... نهاده بتشت اندر از بهر چیست
بدو گفت موبد که خون پلید
کزو دشمنش گشت هرکش بدید ...
... ببستند روشن به آب و به خاک
چو روشن شد و پاک تشت پلید
بکرد آنک او شسته بد پرنبید ...
فردوسی
۱۳
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی یزدگرد » بخش ۱۰
... چنین هم به ماهوی سوری بگوی
نباید که آن بدنژاد پلید
چو این بشنود گوهر آرد پدید ...
فردوسی
۱۴
فردوسی » شاهنامه » داستان خاقان چین » بخش ۱۴
... پری چهره ای هر زمان گم بدی
بخوان چنان شهریار پلید
نبودی جز از کودک نارسید ...
فردوسی
۱۵
فردوسی » شاهنامه » جنگ بزرگ کیخسرو با افراسیاب » بخش ۱۴
... نگویی که از مردمان زاده ای
دگر آن که گفتی که دیو پلید
دل و رای من سوی زشتی کشید ...
فردوسی
==============
- پلید18
- دیو پلید4
- مرد پلید
- شغاد پلید
- خون پلید
- شهریار پلید
- بخوان چنان شهریار پلید……..نبودی جز از کودک نارسید
- دگر آن که گفتی که دیو پلید……..دل و رای من سوی زشتی کشید