فردوسی » شاهنامه » جمشید » بخش ۱
... زمانه بر آسود از داوری
به فرمان او دیو و مرغ و پری
جهان را فزوده بدو آبروی ...
... چو خورشید تابان میان هوا
نشسته بر او شاه فرمانروا
دیوان جهان انجمن شد بر آن تخت او ...
فردوسی » شاهنامه » فریدون » بخش ۱۳
... ز دام قضا هم نیابد رها
و دیگر که فرمان ناپاک دیو
ببرد دل از ترس کیهان خدیو ...
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی کیکاووس و رفتن او به مازندران » بخش ۱
... که جمشید با فر و انگشتری
به فرمان او دیو و مرغ و پری
ز مازندران یاد هرگز نکرد ...
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی کیکاووس و رفتن او به مازندران » بخش ۴
... و گر هوش تو نیز بر دست دیو
برآید به فرمان گیهان خدیو
تواند کسی این سخن بازداشت ...
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی کیکاووس و رفتن او به مازندران » بخش ۹
... کنارنگ دیوی نگهدار اوی
همه نره دیوان به فرمان اوی
وزان روی بزگوش تا نرم پای ...
فردوسی » شاهنامه » داستان سیاوش » بخش ۲۱
... همه شاه را خواندند آفرین
چرا سر کشی تو به فرمان دیو
نبینی همی فر گیهان خدیو
اگر تو بپیچی ز فرمان شاه
مرا با تو کین خیزد و رزمگاه ...
فردوسی » شاهنامه » داستان سیاوش » بخش ۲۲
... هوا گشت خندان و روی زمین
برفتند دیوان به فرمان شاه
در دژ پدید آمد از جایگاه ...
فردوسی » شاهنامه » داستان رستم و اسفندیار » بخش ۱۲
... بکوشی و بر دیو افسون کنی
ز من هرچ خواهی تو فرمان کنم
به دیدار تو رامش جان کنم ...
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی بهرام گور » بخش ۲۳
... همه دل هراسان ز هر بد شدند
کز اندیشه کژ و فرمان دیو
ببرد دل از راه گیهان خدیو ...
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی کسری نوشین روان چهل و هشت سال بود » بخش ۱ - آغاز داستان
... اگر خود سپهر روان زان تست
سر مشتری زیر فرمان تست
به دیوان نگه کن که رومی نژاد ...
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی کسری نوشین روان چهل و هشت سال بود » بخش ۵ - رزم خاقان چین با هیتالیان
... ز راه جهاندار کیهان خدیو
بدو گفت فرمان یزدان بهیست
که اندر دوگیتی ازو فرهیست ...
... که دانش بود مرد را درنهفت
چنین گفت کان کو به فرمان دیو
نپردازد از راه کیهان خدیو ...
... بترس از جهانبان و کیهان خدیو
به فرمان یزدان نهاده دو گوش
وزیشان نباشد کسی با خروش ...
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی خسرو پرویز » بخش ۷۱
... که دیوار ایوان برآمد به ماه
چو فرمان دهد خسرو زود یاب
نگیرم برین کار کردن شتاب ...
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی شیرویه » بخش ۲
... کزیشان بدی جای بیم وامید
که دیو و دد و دام فرمانش برد
چو روشن سرآمد برفت و بمرد ...
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی یزدگرد » بخش ۱۱
... وزین مردری تاج و این خواسته
همی سر بپیچی به فرمان دیو
ببری همی راه گیهان خدیو ...
فردوسی » شاهنامه فردوسی » جنگ بزرگ کیخسرو با افراسیاب » بخش ۳۴
... پشیمانی آید ترا ز این سخن
براندیش و فرمان دیوان مکن
وگر نیز جویی چنین کار دیو ...
فردوسی » شاهنامه فردوسی » جنگ بزرگ کیخسرو با افراسیاب » بخش ۳۵
... به دارنده یزدان گیهان خدیو
که من دورم از راه و فرمان دیو
- فرمان دیو
- به فرمان او دیو و مرغ و پری
- زمانه بر آسود از داوری......به فرمان او دیو و مرغ و پری
- و دیگر که فرمان ناپاک دیو.......ببرد دل از ترس کیهان خدیو
- که جمشید با فر و انگشتری......به فرمان او دیو و مرغ و پری
- و گر هوش تو نیز بر دست دیو......برآید به فرمان گیهان خدیو
- کنارنگ دیوی نگهدار اوی......همه نره دیوان به فرمان اوی
- چرا سر کشی تو به فرمان دیو.....نبینی همی فر گیهان خدیو
- برفتند دیوان به فرمان شاه....در دژ پدید آمد از جایگاه
- ز من هرچ خواهی تو فرمان کنم......به دیدار تو رامش جان کنم
- کز اندیشه کژ و فرمان دیو.....ببرد دل از راه گیهان خدیو
- چنین گفت کان کو به فرمان دیو....نپردازد از راه کیهان خدیو
- که دیو و دد و دام فرمانش برد.....چو روشن سرآمد برفت و بمرد
- همی سر بپیچی به فرمان دیو......ببری همی راه گیهان خدیو
- پشیمانی آید ترا ز این سخن.....براندیش و فرمان دیوان مکن
- به دارنده یزدان گیهان خدیو......که من دورم از راه و فرمان دیو