فردوسی » شاهنامه » هوشنگ » بخش ۲
... بسی باد چون او دگر شهریار
کز آباد کردن جهان شاد کرد
جهانی به نیکی از او یاد کرد
فردوسی » شاهنامه » داستان سیاوش » بخش ۵
زمین را ببوسید و دل شاد کرد
ز هر غم دل پاک آزاد کرد
۵۲
فردوسی » شاهنامه » داستان سیاوش » بخش ۱۰
... بگویش که هر چند من سالخورد
بدم پاک یزدان مرا شاد کرد
فردوسی » شاهنامه » داستان رستم و اسفندیار » بخش ۶
... بسی زر و گوهر بر ایشان فشاند
به رامش دل خویشتن شاد کرد
دل راد مردان پر از یاد کرد ...
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی اسکندر » بخش ۳
... دگر آنک از روشنک یاد کرد
دل ما بدان آرزو شاد کرد
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی اسکندر » بخش ۳۸
... که روشن روان بادی و تن درست
سکندر دل از مردمان شاد کرد
ز راه بیابان تن آزاد کرد ...
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی اردشیر » بخش ۹
... تهی دست را مایه دادی بسی
بدو شاد کردی دل هرکسی
همان کودکان را به فرهنگیان ...
... ز دادش جهان یکسر آباد کرد
دل زیردستان به خود شاد کرد
جهاندار چون گشت با داد جفت ...
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی بهرام گور » بخش ۹
... بکوشید و ویرانی آباد کرد
دل زیردستان بدان شاد کرد
چو مهتر یکی گشت شد رای راست ...
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی یزدگرد هجده سال بود » بخش ۳ - پادشاهی پیروز بیست و هفت سال بود
... چو این بومها یکسر آباد کرد
دل مردم پر خرد شاد کرد
درم داد با لشکر نامدار ...
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی یزدگرد هجده سال بود » بخش ۴ - پادشاهی بلاش پیروز چهار سال بود
... درم داد و آن لشکر آباد کرد
دل مردم کینه ور شاد کرد
فرستاده ای خواند شیرین زبان ...
…
بدان پهلوان دل همی شاد کرد
روان را ز اندیشه آزاد کرد ...
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی کسری نوشین روان چهل و هشت سال بود » بخش ۱ - آغاز داستان
... نخستین خراسان ازو یاد کرد
دل نامداران بدو شاد کرد
دگر بهره زان بد قم و اصفهان ...
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی کسری نوشین روان چهل و هشت سال بود » بخش ۷ - داستان طلخند و گو
... همی راندی تا سخن شد کهن
دل هرد وان شاد کردی به تخت
به گنج وسپاه وبنام و به بخت ...
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی خسرو پرویز » بخش ۱۳
... که این نیکویها ز تو یاد کرد
دل انجمن زین سخن شاد کرد
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی خسرو پرویز » بخش ۲۶
ببخشیدن کاخهای بلند
دگر شاد کردن دل مستمند
سدیگر کسی کو به روز نبرد ...
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی خسرو پرویز » بخش ۴۵
... سخنهای خسرو بدو یاد کرد
دل مرد بی تن بدان شاد کرد
بدو گفت خاتون مرا دستگیر ...
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی شیرویه » بخش ۶
به راه آمد از گلشن شادگان
ز پیش بزرگان و آزادگان
به خانه شد و بنده آزاد کرد
بدان خواسته بنده را شاد کرد
فردوسی » شاهنامه » داستان خاقان چین » بخش ۴
... بجنگ اندر آورده زان سو که خواست
چو پیران چنان دید دل شاد کرد
ز رزم تهمتن دل آزاد کرد ...
فردوسی » شاهنامه » داستان بیژن و منیژه » بخش ۷
... نگهدار ایران و لشکر پناه
مرا شاد کردی بدیدار خویش
بدین پر هنر جان بیدار خویش ...
=================================
کلید واژه ها و برگزیده ها
- شاد کرد
- دل مرد بی تن بدان شاد کرد
- سخنهای خسرو بدو یاد کرد…….دل مرد بی تن بدان شاد کرد
- ببخشیدن کاخهای بلند……دگر شاد کردن دل مستمند
- بدان پهلوان دل همی شاد کرد…..روان را ز اندیشه آزاد کرد
- بکوشید و ویرانی آباد کرد……..دل زیردستان بدان شاد کرد
- بگویش که هر چند من سالخورد…..بدم پاک یزدان مرا شاد کرد
- به خانه شد و بنده آزاد کرد………..بدان خواسته بنده را شاد کرد
- به رامش دل خویشتن شاد کرد…….دل راد مردان پر از یاد کرد
- به راه آمد از گلشن شادگان……ز پیش بزرگان و آزادگان
- تهی دست را مایه دادی بسی…..بدو شاد کردی دل هرکسی
- چو این بومها یکسر آباد کرد……دل مردم پر خرد شاد کرد
- چو پیران چنان دید دل شاد کرد……..ز رزم تهمتن دل آزاد کرد
- درم داد و آن لشکر آباد کرد…..دل مردم کینه ور شاد کرد
- دگر آنک از روشنک یاد کرد……..دل ما بدان آرزو شاد کرد
- دل هرد وان شاد کردی به تخت…..به گنج وسپاه وبنام و به بخت
- ز دادش جهان یکسر آباد کرد……دل زیردستان به خود شاد کرد
- زمین را ببوسید و دل شاد کرد…..ز هر غم دل پاک آزاد کرد
- سکندر دل از مردمان شاد کرد….ز راه بیابان تن آزاد کرد ...
- کز آباد کردن جهان شاد کرد…..جهانی به نیکی از او یاد کرد
- که این نیکویها ز تو یاد کرد……..دل انجمن زین سخن شاد کرد
- مرا شاد کردی بدیدار خویش……….بدین پر هنر جان بیدار خویش
- نخستین خراسان ازو یاد کرد…….دل نامداران بدو شاد کرد