یکشنبه سیزدهم اسفند ۱۴۰۲ - 0:14 - علی رضا نقش نیلچی -
فردوسی » شاهنامه » سهراب » بخش ۱۳
... برآورده از پرده زرین سرش
بدو گفت کان پور گودرز گیو
که خوانند گردان ورا گیو نیو
ز گودرزیان مهتر و بهترست ...
فردوسی » شاهنامه » داستان سیاوش » بخش ۲۱
چو با گیو کیخسرو آمد به زم
جهان چند ازو شاد و چندی دژم
نوندی به هر سو برافگند گیو
یکی نامه از شاه وز گیو نیو
که آمد ز توران جهاندار شاد ...
فردوسی » شاهنامه » داستان دوازده رخ » بخش ۲۲
... یک اندر دگر تاخته چون پلنگ
همی زنده بایست مر گیو را
کز اسب اندر آرد گو نیو را ...
... کمان شد ز دستش به سوی نشیب
سوی تیغ برد آن زمان دست خویش
دمان گیو نیو اندر آمد به پیش
عمودی بزد بر سر و ترگ اوی ...
===================
- گیو نیو
- بدو گفت کان پور گودرز گیو….که خوانند گردان ورا گیو نیو
- نوندی به هر سو برافگند گیو……..یکی نامه از شاه وز گیو نیو
- سوی تیغ برد آن زمان دست خویش……….دمان گیو نیو اندر آمد به پیش