فردوسی » شاهنامه » منوچهر » بخش ۱۰
... بپژمرد و بر جای خیره بماند
پسندش نیامد چنان آرزوی
دگرگونه بایستش او را به خوی ...
فردوسی » شاهنامه » داستان سیاوش » بخش ۱۸
بسا رنجها کز جهان دیده اند
ز بهر بزرگی پسندیده اند
سرانجام بستر جز از خاک نیست ...
... فراوان به لشکر مرا دیده ای
نبرد مرا هم پسندیده ای…
فردوسی » شاهنامه » منوچهر » بخش ۱۲
... فروماند سیندخت زان گفت گوی
پسند آمدش زال را جفت اوی
چنین داد پاسخ که این خرد نیست ...
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی لهراسپ » بخش ۵
... بدین کار باشم ترا یارمند
ز دیوان کنم هرچ آید پسند
دبیران که بودند در بارگاه ...
... و گر گم شدت راه دارم هیون
پسندیده و مردم رهنمون
برو آفرین کرد و برگشت زوی ...
... یکی نامور بود بوراب نام
پسندیده آهنگری شادکام
همی ساختی نعل اسپان شاه ...
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی گشتاسپ صد و بیست سال بود » بخش ۳۰
... ز کین یا ز دین گر نجنبی ز جای
نباشی پسندیده رهنمای
چنین داد پاسخ که ای نیک نام ...
... همانا نبینی سر و افسرش
نیاید پسند جهان آفرین
که تو دل بپیچی ز مهر و ز دین ...
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی بهمن اسفندیار صد و دوازده سال بود » بخش ۴
... کنون غارت و کشتن و جنگ و جوش
مفرمای و مپسند چندین خروش
ز یزدان بترس و ز ما شرم دار ...
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی اسکندر » بخش ۱۷
... درونش پر از نفط کرده سیاه
سکندر بدید آن پسند آمدش
خردمند را سودمند آمدش ...
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی اسکندر » بخش ۲۶
... چه بخشی تو زین پادشاهی مرا
چو بپسندی این نیک خواهی مرا
چو بشنید طینوش گفت این سخن ...
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی اسکندر » بخش ۲۷
... چو بشنید گفتار آن بخردان
پسندیده و پاک دل موبدان
در گنج بگشاد و تاج پدر ...
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی کسری نوشین روان چهل و هشت سال بود » بخش ۲ - داستان نوشزاد با کسری
... بدانستم این نامه ناپسند
که آمد ز فرزند چندین گزند ...
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی کسری نوشین روان چهل و هشت سال بود » بخش ۶ - داستان درنهادن شطرنج
... گر این نغز بازی به جای آورند
پسندیده و دلربای آورند
همین بدره و برده و باژ و ساو ...
... شتروار بار گران دو هزار
پسندیده بار از در شهریار
نهادیم برجای شطرنج نرد ...
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی کسری نوشین روان چهل و هشت سال بود » بخش ۷ - داستان طلخند و گو
... نجست ایچ بر مهتران مهتری
نگر تا پسندد چنین دادگر
که من پیش کهتر ببندم کمر ...
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی کسری نوشین روان چهل و هشت سال بود » بخش ۷ - داستان طلخند و گو
... نجست ایچ بر مهتران مهتری
نگر تا پسندد چنین دادگر
که من پیش کهتر ببندم کمر ...
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی کیخسرو شصت سال بود » بخش ۳
... بدید آن سپه را زده بر دو میل
پسند آمدش سخت و کرد آفرین
بدان بخت بیدار و فرخ نگین ...
... بسی آفرین کرد و اندر گذشت
ازان شادمان شد که بودش پسند
بزین اندرون حلقه های کمند ...
فردوسی » شاهنامه » داستان کاموس کشانی » بخش ۱۲
... خروش سواران ایران شنید
پسند آمدش گفت کاینت سپاه
سوران رزم آور و کینه خواه ...
فردوسی » شاهنامه » داستان خاقان چین » بخش ۱۴
... سپهبد بسی جنگها دیده بود
ز هر کار بهری پسندیده بود
یکی شیر دل بود فرغار نام ...
======================
کلید واژه ها و برگزیده ها
- پسندیده بود
- پسندش
- پسند22
- پسندش نیامد چنان آرزوی.........دگرگونه بایستش او را به خوی
- بسا رنجها کز جهان دیده اند.......ز بهر بزرگی پسندیده اند
- فراوان به لشکر مرا دیده ای.....نبرد مرا هم پسندیده ای
- فروماند سیندخت زان گفت گوی....پسند آمدش زال را جفت اوی
- و گر گم شدت راه دارم هیون.......پسندیده و مردم رهنمون
- نگر تا پسندد چنین دادگر.......که من پیش کهتر ببندم کمر
- نگر تا پسندد چنین دادگر...........که من پیش کهتر ببندم کمر
- فراوان به لشکر مرا دیده ای........نبرد مرا هم پسندیده ای