فردوسی » شاهنامه » منوچهر » بخش ۱۰
... شب و روز بودن به پیشش نوان
خداوند گردنده خورشید و ماه
روان را به نیکی نماینده راه ...
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی کیکاووس و رفتن او به مازندران » بخش ۳
... بدو گفت رو نزد دیو سپید
چنان رو که بر چرخ گردنده شید
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی کیکاووس و رفتن او به مازندران » بخش ۱۲
... به نیک و به بد دادمان دستگاه
خداوند گردنده خورشید و ماه
اگر دادگر باشی و پاک دین ...
فردوسی » شاهنامه » داستان سیاوش » بخش ۳
... جهاندار نامش سیاوخش کرد
برو چرخ گردنده را بخش کرد
فردوسی » شاهنامه » داستان سیاوش » بخش ۵
... که دیدار ازان پس نخواهد بدن
چنین است کردار گردنده دهر
گهی نوش بار آورد گاه زهر ...
... کزو گشت پیروز و به روزگار
خداوند خورشید و گردنده ماه
فرازنده تاج و تخت و کلاه ...
فردوسی » شاهنامه » داستان سیاوش » بخش ۹
چو خورشید از چرخ گردنده سر
برآورد برسان زرین سپر ...
فردوسی » شاهنامه » داستان سیاوش » بخش ۱۶
... چو چیره شدی بیگنه خون مریز
مکن چنگ گردون گردنده تیز
فردوسی » شاهنامه » داستان کاموس کشانی » بخش ۱
... پی مور بر هستی او نشان
ز گردنده خورشید تا تیره خاک
دگر باد و آتش همان آب پاک ...
فردوسی » شاهنامه » داستان اکوان دیو » داستان اکوان دیو
... پی او زمانه نبردی ز جای
ولیکن چنینست گردنده دهر
گهی نوش یابند ازو گاه زهر ...
فردوسی » شاهنامه فردوسی » جنگ بزرگ کیخسرو با افراسیاب » بخش ۱ - اندر ستایش سلطان محمود
... بلند اخترش افسر ماه باد
که آرایش چرخ گردنده اوست
به بزم اندرون ابر بخشنده اوست ...
... خردمند از او یافتی راه جست
نیابیم بر چرخ گردنده راه
نه بر کار دادار خورشید و ماه ...
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی لهراسپ » بخش ۱
... پر امید باشید و با ترس و باک
نگارنده چرخ گردنده اوست
فراینده فره بنده اوست ...
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی لهراسپ » بخش ۱۰
... بران آتش درد بریان شدند
چو از چرخ بفروخت گردنده شید
جوانان بیداردل پر امید ...
فردوسی » شاهنامه » داستان هفتخوان اسفندیار » بخش ۱۲
... خروشی برآمد ز کاخ زنان
چنین است کردار گردنده دهر
گهی نوش یابیم ازو گاه زهر ...
فردوسی » شاهنامه » داستان هفتخوان اسفندیار » بخش ۱۵
... اگر شاه پیروز بپسندد این
نهادیم بر چرخ گردنده زین
فردوسی » شاهنامه » داستان رستم و اسفندیار » بخش ۱۶
... به خورشید ماهیش بریان شدی
ازو چرخ گردنده گریان نشدی
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی اسکندر » بخش ۹
... همه بودنیها بگوید به شاه
ز گردنده خورشید و رخشنده ماه
فرستاده نامور بازگشت ...
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی اسکندر » بخش ۱۶
... ز دارا بدین سان شدستی دلیر
کزو گشته بد چرخ گردنده سیر
چو بر تخمه ای بگذرد روزگار ...
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی اشکانیان » بخش ۱
... جهاندار سالار او میر نصر
کزو شادمانست گردنده عصر
دریغش نیاید ز بخشیدن ایچ ...
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی یزدگرد بزهگر » بخش ۹
... به یزدان گرای و بدو کن پناه
خداوند گردنده خورشید ماه
چو او کشته شد اسپ آبی چوگرد ...
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی بهرام گور » بخش ۲۳
... خداوند گردنده چرخ بلند
خداوند ارمنده خاک نژند ...
... به رزم اندرون او گرفتار شد
وزو چرخ گردنده بیزار شد
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی قباد چهل و سه سال بود » بخش ۱ - پادشاهی قباد چهل و سه سال بود
... تو را بندگانند و سالار هست
که سایند بر چرخ گردنده دست
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی کسری نوشین روان چهل و هشت سال بود » بخش ۱ - آغاز داستان
... گرانمایگی جز به یزدان نجست
خداوند گردنده خورشید و ماه
کزویست پیروزی و دستگاه ...
... ندارد ز کس روشنایی دریغ
چو بگذارد از چرخ گردنده میغ
همش خاک و هم ریگ و هم رنگ و بوی ...
... چو خورشید تابنده برگشت زرد
ز گردنده یک بهره شد لاژورد
ازان باره دز نماند اندکی ...
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی کسری نوشین روان چهل و هشت سال بود » بخش ۷ - داستان طلخند و گو
ز گردنده هفت اختر اندر سپهر
یکی را ندیدم بدو رای ومهر ...
... مرا این درستست و گفتم بشاه
ز گردنده خورشید و تابنده ماه
که این نامور تا نگردد هلاک ...
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی کسری نوشین روان چهل و هشت سال بود » بخش ۱۰ - نامه کسری به هرمزد
... زمان و زمین نیکخواه تو باد
بکام تو گردنده چرخ بلند
ز کردار بد دور و دور از گزند ...
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی خسرو پرویز » بخش ۴
... همه مغز را فر وتوشه بدی
چوپیدا شد این راز گردنده دهر
خرد را ببخشید بر چاربهر ...
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی خسرو پرویز » بخش ۱۰
... توگفتی که هرمز نبد درجهان
چنین است آیین گردنده دهر
گهی نوش بار آورد گاه زهر ...
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی خسرو پرویز » بخش ۲۴
... که پذرفت خسرو زیزدان پاک
ز گردنده خورشید تا تیره خاک
که تا او بود شاه در پیشگاه ...
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی خسرو پرویز » بخش ۲۵
چو خورشید گردنده بی رنگ شد
ستاره به برج شباهنگ شد ...
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی خسرو پرویز » بخش ۲۶
... ندارد کسی برتن خویش مهر
ز خورشید گردنده بر بگذرند
چوما را ز دانندگان نشمرند ...
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی خسرو پرویز » بخش ۳۱
... چنان دان که هرکس که دارد فسوس
همو یابد از چرخ گردنده کوس
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی خسرو پرویز » بخش ۳۷
... دبیری جهاندیده و خوب چهر
چو بر کام او گشت گردنده چرخ
ببخشید داراب گرد و صطرخ ...