عمان سامانی » گنجینة الاسرار » دیباچه
... نقود عالی و عقود لئالی را مجموعه پردازی و دیباچۀ آنرا بالقاب خاص پرستاران کریمهی عصر که ذکر محمدت و مکرمت ایشان بیرون از حد و حصرست، موشح و مزین سازی، ...
عمان سامانی » گنجینة الاسرار » بخش ۱۰
... روی لجاج روی از حق برتافتند:
چون چشم خدای بین نداری، باری
خورشید پرست شو نه گوساله پرست!
و بهوای جام شقاوت که کفر مطلقست آمدند و دم از مخالفت ولی کامل ...
عمان سامانی » گنجینة الاسرار » بخش ۱۲
... بادۀ شقاوت بر مقتضای وقت؛ هر یک در محل خود اظهار مستی و
ابراز حق پرستی و خود پرستی نمودند و با آن محک خلوص و قلبیت خود را آزمودند نعم ماقال:
مرا حرام که ...
عمان سامانی » گنجینة الاسرار » بخش ۱۴
... را جمله سوزد، مشغله
رهروان زین باده مستیها کنند
خودپرستان، حق پرستیها ...
عمان سامانی » گنجینة الاسرار » بخش ۱۹
... با اصحاب خویش
تا بکلی پرده برگیرد ز پیش
گفتشان کای سرخوشان میپرست
خورده می؛ از جام ساقی الست
اینک آن ساغر بکف ساقی منم
جمله اشیا فانی و، باقی ...
عمان سامانی » گنجینة الاسرار » بخش ۲۰
... گله
من بجنبانم سر این سلسله
شورش اندر مغزمستان آورم
می بیاد می پرستان آورم
پاسخش را از دو مرجان ریخت، در
گفت احسنت انت فی الدارین حر
قصد جانان کرد و ...
عمان سامانی » گنجینة الاسرار » بخش ۲۹
... نااهلشان
قتل آن دشمن به تیغ دیگرست
دفع تیغ آن، به دیگر اسپرست
رو سپر میباش و شمشیری مکن
در نبرد روبهان شیری مکن
بازویت را، رنجه گشتن شرط ...
عمان سامانی » گنجینة الاسرار » بخش ۳۵
... آن پاک اوفتاد
صیحه زن غش کرد و بر خاک اوفتاد
از رکاب ای شهسوار حق پرست
پای خالی کن که زینب شد ز دست
شد پیاده، بر زمین زانو نهاد
بر سر زانو سر بانو ...
عمان سامانی » گنجینة الاسرار » بخش ۳۶
... تفویض بعضی ودایع که بآن حضرت برساند:
باز دل را نوبت بیماری ست
ای پرستاران زمان یاریست
جستجویی از گرفتاران کنید
پرسشی از حال بیماران کنید
«عاشقی ...
عمان سامانی » گنجینة الاسرار » بخش ۳۸
... بیان وارد شدن آن سر حلقهی مستان و مقتدای حق پرستان از راه مجاهده بعالم مشاهده و از دروازهی فناء فی الله در شهرستان بقاء بالله ...
عمان سامانی » گنجینة الاسرار » بخش ۳۹
... ذرات محو و مات او
گفتم ای سرخیل مستان، السلام
مقتدای حق پرستان، السلام
از سلامم، دیدگان را باز کرد
زیر لب، آهستهام آواز کرد
گفت ای دلداده، ...
عمان سامانی » گنجینة الاسرار » بخش ۴۰
... حق و شما باطل همه
از تجلی من شده، عاطل همه
من خداوند و شما شیطان پرست
من ز رحمان و شما ز ابلیس، هست
آنچه فرمود او به آن قوم از صواب
غیر تیر از هیچ سو ...
عمان سامانی » گنجینة الاسرار » بخش ۴۱
... شد دویی
گر تو هم بیرون روی، نیکوترست
ز آنکه غیرت، آتش این شهپرست
جبرئیلا رفتنت زینجا نکوست
پرده کم شودرمیان ما و دوست
رنجش طبع مرا مایل مشو
در ...
عمان سامانی » قصاید » شمارهٔ ۴
... به پیرامون مرا
بهر مدح حضرتش عمان ز شعر آبدار
چون صدف خاطرپرست از لؤلؤ مکنون ...
عمان سامانی » قصاید » شمارهٔ ۷
... عبور داده بسر کوچهی کری!
موسی ز آدمیت، محو لقای حق
تو سر خوش پرستش گوساله از خری
چوگانی از ارادت اگر نبودت بدست
کی مرد وارگوی سعادت بدر بری؟
بی ...
عمان سامانی » گنجینة الاسرار
... بادۀ شقاوت بر مقتضای وقت؛ هر یک در محل خود اظهار مستی و ابراز حق پرستی و خود پرستی نمودند و با آن محک خلوص و قلبیت خود را آزمودند نعم ماقال
بخش ۱۳: در ...