نگاه به داستان لیلی و مجنون از منظر ناصر خسرو (فیلسوف و داعی اسماعیلی) و کمونیسم (اندیشه مارکسیستی) دو تحلیل کاملاً متضاد و متفاوت را ارائه میدهد، زیرا هر یک بر مبنای ارزشهای متفاوتی (یکی زهد فردی و دیگری ساختار اقتصادی-اجتماعی) به این پدیده مینگرند.
۱. نگاه ناصر خسرو (عقل، زهد و نفی شهوات) 📚
ناصر خسرو، بهعنوان یک حکیم و مبلغ دینی، این داستان را از دیدگاهی فردگرایانه و اخلاقی نقد میکند که بر برتری عقل بر عشق و احساسات تأکید دارد.
نفی جنون و غفلت: ناصر خسرو عشق مجنون را نمونهای از غفلت، دیوانگی و دوری از مسیر خرد میداند. در دستگاه فکری او، انسان باید از تعلق به جهان فانی (مَجاز) دوری کند و وقت خود را صرف کسب معرفت و حکمت الهی نماید.
عشق، مانع سعادت: از نظر او، جنون و شوریدگی مجنون در کوی لیلی، نه فضیلت، بلکه مانعی برای رسیدن به سعادت حقیقی و آخروی است. مجنون با انتخاب احساسات بر عقل، خود را از مقام والای انسانی تنزل داده است.
پیام زاهدانه: پیام ناصر خسرو، ترک وابستگیها، ریاضت و زهد است، که در تضاد کامل با شیفتگی و ولع مجنون به معشوق زمینی قرار دارد.
۲. نگاه کمونیستی (ماتریالیسم تاریخی و نقد طبقاتی) 🚩
تحلیل کمونیستی (بر مبنای ماتریالیسم تاریخی و دیدگاههای مارکس و انگلس) بر ساختارهای اقتصادی و اجتماعی متمرکز است و این داستان را نه بهعنوان یک تراژدی فردی، بلکه بهعنوان نتیجهی روابط مالکیت و نظام طبقاتی تفسیر میکند.
الف) لیلی و مالکیت خصوصی
زن، داراییِ طبقاتی: از دیدگاه کمونیسم، داستان لیلی و مجنون در جامعهای رخ میدهد که در آن زن (لیلی) نه یک فرد آزاد، بلکه بخشی از دارایی، حیثیت و اعتبار قبیله (پدر) محسوب میشود. پدر لیلی نمیتواند اجازه دهد دخترش با فردی آواره، رسوا و فاقد پشتوانه اقتصادی و اجتماعی (مجنون) ازدواج کند.
ازدواج، قراردادی اقتصادی: ازدواج لیلی با ابن سلام (که فردی ثروتمند و دارای جایگاه است) نشان میدهد که ازدواج در این جامعه یک قرارداد اقتصادی-اجتماعی برای تحکیم قدرت و موقعیت طبقاتی است، نه یک اتحاد عاشقانه. لیلی به کسی فروخته یا واگذار میشود که قدرت خرید یا پشتوانه اجتماعی قویتری دارد.
ب) مجنون و بیگانگی طبقاتی
مجنون، فرد بیگانه با نظام: جنون مجنون را میتوان نتیجهی بیگانگی (Alienation) از ساختار اجتماعی دانست. مجنون نمیتواند با قواعد حاکم بر جامعهای که عشق را تابع ثروت و طبقه میکند، کنار بیاید.
طرد از جامعهی طبقاتی: رفتن مجنون به بیابان، نمادی از طرد شدن از جامعهی طبقاتی است که او را به دلیل فقر اجتماعی و نداشتن جایگاه مناسب، طرد کرده است. او در نهایت مجبور میشود در طبیعت و در کنار حیوانات (فضای خارج از روابط تولیدی جامعه) پناه بگیرد.
جمعبندی: تقابل ارزشها
ویژگی/ناصر خسرو (زهد و عقل)/کمونیسم (ماتریالیسم و طبقه)
علت اصلی تراژدی/انتخاب غلط فردی (غلبه شهوت بر عقل)./ساختار طبقاتی و اقتصادی (مالکیت زن و تحکیم طبقه).
جنون مجنون/یک رذیلت اخلاقی و دوری از حکمت./یک واکنش اجتماعی به بیگانگی و عدم پذیرش.
راه حل پیشنهادی/ریاضت و بازگشت به عقل الهی/.تغییر ساختار مالکیت و انقلاب اجتماعی.