فردوسی » شاهنامه » کیقباد » بخش ۴
... ز کینه به اغریرث پرخرد
نه آن کرد کز مردمی در خورد
ز کردار بد گر پشیمان شوید ...
۷۹
فردوسی » شاهنامه » داستان سیاوش » بخش ۱۰
... کسی را نیامد بد از تو به سر
همه مردمی جستی و راستی
جهانی به دانش بیاراستی ...
۸۹
فردوسی » شاهنامه » داستان اکوان دیو » داستان اکوان دیو
..هرانکو گذشت از ره مردمی
ز دیوان شمر مشمر از آدمی ...
۹۹
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی لهراسپ » بخش ۱۱
سرمایه مردمی راستیست
ز تاری و کژی بباید گریست ...
۱۰۰
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی لهراسپ » بخش ۱۲
... ز بطریق وز جاثلیقان شهر
هرانکس کش از مردمی بود بهر
به پیش سکوبا شدند انجمن ...
... ترا با من از شهر بیرون کند
چو بیند مرا مردمی چون کند
ولیکن ترا گر چنین است رای ...
۱۴۰
فردوسی » شاهنامه » داستان رستم و اسفندیار » بخش ۱۹
... بیاسای چندی و با بد مکوش
سوی مردمی یاز و بازآر هوش…..
۱۴۳
فردوسی » شاهنامه » داستان رستم و اسفندیار » بخش ۲۲
... ازین گونه مستیز و بد را مکوش
سوی مردمی یاز و بازآر هوش
اگر جنگ خواهی و خون ریختن ...
۱۸۵
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی اسکندر » بخش ۳۸
پذیره شدندش بزرگان شهر
کسی را که از مردمی بود بهر
برو همگنان آفرین خواندند ...
۲۳۹
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی شاپور ذوالاکتاف » بخش ۱۵
... سخنها جزین نیز بسیار گفت
که با دانش و مردمی بود جفت
۲۴۰
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی شاپور ذوالاکتاف » بخش ۱۶
... گناه از گنهکار بگذاشتن
پی مردمی را نگه داشتن
هرانکس که او این هنرها بجست ...
۲۵۱
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی یزدگرد بزهگر » بخش ۱۵
... که هرگز ندیدم نوازش ز شاه
بدان خو مبادا که مردم بود
چو باشد پی مردمی گم بود
سپاسم ز یزدان که دارم خرد ...
۲۵۳
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی بهرام گور » بخش ۳
... درین خانه امشب درنگم دهی
همه مردمی باشد و فرهی.......
۲۷۱
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی بهرام گور » بخش ۲۵
... خرد بر دل خویش پیرایه کرد
به رنج تن از مردمی مایه کرد ...
... ز دارنده بر جان آنکس درود
که از مردمی باشدش تار و پود
چو اندر نوشتند چینی حریر ...
۲۷۲
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی بهرام گور » بخش ۲۶
... ز شاهان فزون تر به رسم و به داد
کنون مردمی کرد و فرزانگی
چو خاقان نیامد به دیوانگی ...
۲۷۸
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی بهرام گور » بخش ۳۳
چو بشنید شنگل به بهرام گفت
که رای تو با مردمی نیست جفت
زمانی فرودآی و بگشای بند ...
۲۸۹
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی یزدگرد هجده سال بود » بخش ۳ - پادشاهی پیروز بیست و هفت سال بود
... فراوان خرد باشدم روز به
سر مردمی بردباری بود
سبک سر همیشه بخواری بود ...
۲۹۱
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی قباد چهل و سه سال بود » بخش ۱ - پادشاهی قباد چهل و سه سال بود
... جهاندار ز او ماند اندر شگفت
ز کردار او مردمی برگرفت
همی کرد پوزش که بدخواه من ...
۲۹۳
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی کسری نوشین روان چهل و هشت سال بود » بخش ۱ - آغاز داستان
... نگه کرد باید بنام و به ننگ
همه مردمی باید و راستی
نباید به کار اندرون کاستی ...
همه سودمندی ز مردم بود
چو او گم شود مردمی گم بود
۲۹۵
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی کسری نوشین روان چهل و هشت سال بود » بخش ۳ - داستان بوزرجمهر
... چو گفتار بیهوده بسیار گشت
سخن گوی در مردمی خوارگشت
هنرجوی و تیمار بیشی مخور ...
۳۰۹
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی خسرو پرویز » بخش ۵
... همه رازیان از بنه خود کیند
دو رویند وز مردمی برچیند
۳۱۶
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی خسرو پرویز » بخش ۱۶
... پذیره شدندش بزرگان شهر
کسی را که از مردمی بود بهر
چو خسرو به نزدیک ایشان رسید ...
۳۱۷
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی خسرو پرویز » بخش ۱۸
... پذیره شدندش بزرگان شهر
کسی را که از مردمی بود بهر
۳۲۵
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی خسرو پرویز » بخش ۲۸
... به خسرو بگفت آنچ بر وی رسید
همان مردمی کو ز بهرام دید
۳۴۳
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی خسرو پرویز » بخش ۵۰
... که ای پاکدامن زن پارسا
همه راستی و همه مردمی
سرشتت فزونی و دور از کمی ...
۳۵۱
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی خسرو پرویز » بخش ۶۳
... نه چون تو بایوان چین بر نگار
همه مردمی و همه راستی
مبیناد جانت بد کاستی ...
۳۵۸
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی خسرو پرویز » بخش ۷۰
... ندادی ورا بار سالار بار
نه نیزش بدی مردمی خواستار....
۳۶۱
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی خسرو پرویز » بخش ۷۴
... چنین گفت با شاه زاده تخوار
که گر مردمی کام شیران مخوار
اگر تو بدین کار همداستان ...
۳۶۵
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی شیرویه » بخش ۲
... به جای نیاطوس روز نبرد
ز خوبی و از مردمی کرده ام
به پاداش او روز بشمرده ام
۳۸۲
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی هرمزد دوازده سال بود » بخش ۳
... مگر مردمی جویی و راستی
بدور افگنی کژی و کاستی ...
۳۸۵
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی هرمزد دوازده سال بود » بخش ۶
چنین داد پاسخ که من جادوام
ز مردی و از مردمی یک سوام
هران کس که سالار باشد به جنگ ...
۴۲۰
فردوسی » شاهنامه » داستان خاقان چین » بخش ۴
همی مردمی باید و راستی
ز کژی بود کمی و کاستی ...