فردوسی » شاهنامه » پادشاهی یزدگرد هجده سال بود » بخش ۴ - پادشاهی بلاش پیروز چهار سال بود
... درم داد و آن لشکر آباد کرد
دل مردم کینه ور شاد کرد
فرستاده ای خواند شیرین زبان ...
... هم اندیشه روزگار کهن
چو او کینه ور گشت و من چاره جوی
سپه را چو روی اندر آمد به روی ...
فردوسی » شاهنامه » داستان کاموس کشانی » بخش ۵
... سرانجام ترسم که پیروزگر
نباشد مگر دشمن کینه ور
چو شیدوش و رهام و گستهم و گیو ...
فردوسی » شاهنامه » داستان کاموس کشانی » بخش ۱۴
... بیاری فراوان سپاه آمدست
بسی کینه ور رزمخواه آمدست
گمانم که آن رستم پیلتن ...
فردوسی » شاهنامه » داستان خاقان چین » بخش ۴
... همه نامداران کابلستان
چنو کینه ور باشد و رهنمای
سواران گیتی ندارند پای ...
فردوسی » شاهنامه » داستان بیژن و منیژه » بخش ۸
... بپیش نیاکانت بسته کمر
بهر کینه گه با یکی کینه ور
اگر شاه بیند بمن بخشدش ...
فردوسی » شاهنامه » داستان دوازده رخ » بخش ۶
... پس پشتشان دور ماند ز کوه
برد لشکر کینه ور همگروه
ببینی تو گوپال گودرز را ...
فردوسی » شاهنامه » داستان دوازده رخ » بخش ۱۰
... دو خونی برافراخته سر به ماه
چنان کینه ور گشته از کین شاه
ز کوه کنابد برون تاختند ...
فردوسی » شاهنامه » داستان دوازده رخ » بخش ۲۳
... خروشان به کردار پیلان مست
پر از جنگ و پر خشم کینه وران
گرفتند زان پس عمود گران ...
فردوسی » شاهنامه » داستان دوازده رخ » بخش ۳۱
... بیفروزد این رزمگه را به فر
بیارد سپاهی به نو کینه ور
یکی هوشمندی فرستاده ام ...
فردوسی » شاهنامه فردوسی » جنگ بزرگ کیخسرو با افراسیاب » بخش ۲۷
... ز گنج و ز تخت و ز نام بلند
ز تو خواستم تا یکی کینه ور
به کین سیاوش ببندد کمر
نبیره بدیدم جهانبین خویش ...
=====================
کلید واژه ها و برگزیده ها
- کینه ور11
- دشمن کینه ور
- لشکر کینه ور
- کینه وران
- یکی کینه ور
- پر خشم کینه وران
- ز تو خواستم تا یکی کینه ور.....به کین سیاوش ببندد کمر
- پر از جنگ و پر خشم کینه وران.......گرفتند زان پس عمود گران
- دو خونی برافراخته سر به ماه......چنان کینه ور گشته از کین شاه
- بپیش نیاکانت بسته کمر......بهر کینه گه با یکی کینه ور
- بیاری فراوان سپاه آمدست......بسی کینه ور رزمخواه آمدست
با بررسی ابیات منتخب از شاهنامه فردوسی، مفهوم "کینه ور" به شرح زیر قابل تحلیل است:
1. "کینه ور" به عنوان صفت افراد دشمن و انتقامجو:
- "کینه ور" به افرادی اطلاق میشود که در دل کینه و دشمنی دارند و به دنبال انتقامگیری هستند. این صفت اغلب برای توصیف دشمنان و مخالفان به کار میرود.
- "دل مردم کینه ور شاد کرد" (پادشاهی یزدگرد، بخش ۴): پادشاه با بخشش، دل مردمی را که کینه داشتند، شاد کرد.
- "نباشد مگر دشمن کینه ور" (داستان کاموس کشانی، بخش ۵): در اینجا، "دشمن کینه ور" به عنوان یک تهدید جدی مطرح میشود.
- "بسی کینه ور رزمخواه آمدست" (داستان کاموس کشانی، بخش ۱۴): سپاهی با تعداد زیاد و با روحیه کینهتوزانه و جنگجو آمده است.
- "چنو کینه ور باشد و رهنمای" (داستان خاقان چین، بخش ۴): فردی به عنوان کینهتوز و راهنما توصیف شده است.
- "بهر کینه گه با یکی کینه ور" (داستان بیژن و منیژه، بخش ۸): کمر بستن برای میدان کینه، همراه با یک فرد کینهتوز.
- "برد لشکر کینه ور همگروه" (داستان دوازده رخ، بخش ۶): لشکر کینهتوز به صورت متحد حرکت کرد.
- "چنان کینه ور گشته از کین شاه" (داستان دوازده رخ، بخش ۱۰): افراد به دلیل کینه شاه، بسیار کینهتوز شدهاند.
- "پر از جنگ و پر خشم کینه وران" (داستان دوازده رخ، بخش ۲۳): جنگجویان کینهتوز پر از خشم و آمادگی برای نبرد هستند.
- "بیارد سپاهی به نو کینه ور" (داستان دوازده رخ، بخش ۳۱): آوردن سپاهی تازه و کینهتوز به میدان جنگ.
- "تا یکی کینه ور / به کین سیاوش ببندد کمر" (جنگ بزرگ کیخسرو با افراسیاب، بخش ۲۷): درخواست برای برگزیدن یک فرد کینهتوز تا انتقام سیاوش را بگیرد.
2. "کینه ور" به عنوان عاملی برای جنگ و درگیری:
- حضور افراد یا لشکرهای "کینه ور" اغلب به معنای آمادگی برای جنگ، خونریزی و انتقامجویی است و میتواند منجر به درگیریهای بزرگ شود.
- "سپه را چو روی اندر آمد به روی / چو او کینه ور گشت و من چاره جوی" (پادشاهی یزدگرد، بخش ۴): رویارویی سپاهیان در حالی که یکی کینهتوز و دیگری در پی چاره است.
3. "کینه ور" به عنوان صفتی منفی:
- در اغلب موارد، "کینه ور" صفتی منفی تلقی میشود که نشاندهنده خصومت، عدم بخشش و تمایل به خشونت است.
به طور خلاصه، "کینه ور" در شاهنامه فردوسی به فرد یا گروهی اطلاق میشود که دارای حس عمیق دشمنی و انتقامجویی است و این ویژگی آنها را به سوی جنگ و درگیری سوق میدهد. این صفت اغلب برای توصیف نیروهای متخاصم و دشمنان به کار میرود و بر روحیه جنگطلبانه و خصمانه آنها تاکید میکند. فردوسی با استفاده از این واژه، به تصویر کشیدن شدت دشمنیها و انگیزههای انتقام در داستانهای حماسی خود میپردازد.