فردوسی » شاهنامه » پادشاهی اسکندر » بخش ۱۷
... مرایار یزدان و ایران سپاه
نخواهم که رومی بود نیک خواه
چو آشفته شد شاه زان گفت و گوی ...
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی اسکندر » بخش ۲۶
... چه بخشی تو زین پادشاهی مرا
چو بپسندی این نیک خواهی مرا
عمار بسیچید بااو به راه ...
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی اشکانیان » بخش ۴
... من اینک یکی نامه نزدیک شاه
نویسم فرستم یکی نیک خواه
بگویم که اینک دل و دیده را ...
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی اردشیر » بخش ۱
گشادست بر هرکس این بارگاه
ز بدخواه وز مردم نیک خواه
همه انجمن خواندند آفرین ...
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی اردشیر » بخش ۱۴
... خردمند باید جهاندار شاه
کجا هرکسی را بود نیک خواه
کسی کو بود تیز و برترمنش ...
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی شاپور پسر اردشیر سی و یک سال بود » بخش ۱
... خرد بی گمان پاسبان ویست
خرد پاسبان باشد و نیک خواه
سرش برگذارد ز ابر سیاه ...
... بر ما شما را گشتاده ست راه
به مهریم با مردم نیک خواه
بهر سو فرستیم کارآگهان ...
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی شاپور ذوالاکتاف » بخش ۷
... چنین تاختن را بیاراستی
بدو گفت شاپور کای نیک خواه
سخن چند پرسی ز گم کرده راه ...
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی شاپور ذوالاکتاف » بخش ۱۶
... سپاری بدو تخت و گنج و سپاه
تو دستور باشی ورا نیک خواه
من این تاج شاهی سپارم به تو ...
... سپارم همه پادشاهی ورا
نسازم جز از نیک خواهی ورا
چو بشنید شاپور پیش مهان ...
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی یزدگرد بزهگر » بخش ۲
... همه موبدان نزد شاه آمدند
گشاده دل و نیک خواه آمدند
بگفتند کاین کودک برمنش ...
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی یزدگرد بزهگر » بخش ۶
... رسیدند نزدیک بهرامشاه
ابا بدره و برده و نیک خواه
خردمند بهرام زان شاد شد ...
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی یزدگرد بزهگر » بخش ۱۵
... پدر بر پدر پادشاهی مراست
خردمندی و نیک خواهی مراست
ز شاپور بهرام تا اردشیر ...
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی بهرام گور » بخش ۲
... سراسر به درگاه شاه آمدند
گشاده دل و نیک خواه آمدند
بفرمود تا هرک بد دادجوی ...
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی بهرام گور » بخش ۷
... چو بهرام برخاست از خوابگاه
بیامد بر او یکی نیک خواه
که کبروی را چشم روشن کلاغ ...
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی بهرام گور » بخش ۱۴
... بدان مرغزار اندرون راند شاه
ز لشکر هرانکس که بد نیک خواه
یکی بیشه دیدند پر گوسفند ...
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی بهرام گور » بخش ۲۳
... کنون از پس نامه من با سپاه
بیایم به کام دل نیک خواه
هیونان کفک افگن بادپای ...
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی بهرام گور » بخش ۲۵
... از ایدر برفتم به اندک سپاه
شدند آنک بدخواه بد نیک خواه
یکی نامداری چو خاقان چین ...
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی بهرام گور » بخش ۳۹
... سپینود را گفت بهرامشاه
که دانم که هستی مرا نیک خواه
یکی راز خواهم همی با تو گفت ...
... بدانگه که بهرام شد سوی راه
چنین گفت با زن که ای نیک خواه
ابا مادر خویشتن چاره ساز ...
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی بهرام گور » بخش ۴۰
... همان دختر شاه را برده اند
شنید این سخن شنگل از نیک خواه
چو آتش بیامد ز نخچیرگاه ...
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی بهرام گور » بخش ۴۵
... به ایران فرستاد نزدیک شاه
چنان کان بود در خور نیک خواه
چو لوری بیامد به درگاه شاه ...
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی یزدگرد هجده سال بود » بخش ۲ - پادشاهی هرمز یک سال بود
... جهانجوی با لشکر و گنج و کام
فغانیش را گفت کای نیک خواه
دو فرزند بودیم زیبای گاه ...
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی یزدگرد هجده سال بود » بخش ۴ - پادشاهی بلاش پیروز چهار سال بود
... که باشد نگهبان تخت و کلاه
بلاش جوان را بود نیک خواه
بدان کار شایسته بد سوفزای ...
... ز راه اندر ایوان شاه آمدند
گشاده دل و نیک خواه آمدند
بفرمود تا خوان بیاراستند ...
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی قباد چهل و سه سال بود » بخش ۱ - پادشاهی قباد چهل و سه سال بود
... بکردند پس پهلوان را تباه
شد آن گرد فرزانه و نیک خواه
چو آگاهی آمد بایرانیان ...
... که گر باز یابی تو گنج و کلاه
چغانی بباشد تو را نیک خواه
مرا باشد این مرز و فرمان تو را ...
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی کسری نوشین روان چهل و هشت سال بود » بخش ۱ - آغاز داستان
... بزرگان همه پیش شاه آمدند
ز دوده دل و نیک خواه آمدند
بپرسید کسری و بنواختشان ...
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی کسری نوشین روان چهل و هشت سال بود » بخش ۳ - داستان بوزرجمهر
... به بوزرجمهر آن زمان گفت شاه
که ای مرد پر دانش و نیک خواه
سخنها که جان را بود سودمند ...
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی کسری نوشین روان چهل و هشت سال بود » بخش ۵ - رزم خاقان چین با هیتالیان
... ز خاقان که با گنج و با تاج بود
به فر شهنشاه شد نیک خواه
همی راه جوید به نزدیک شاه ...
... ز چین تا بخارا سپاه ویند
همه مهتران نیک خواه ویند
چو بشنید گفتار آن بخردان ...
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی کسری نوشین روان چهل و هشت سال بود » بخش ۷ - داستان طلخند و گو
... به طلخند بسپار گنج وسپاه
من او را یکی کهترم نیک خواه
وگر من به سال وخرد مهترم ...
... بیاراسته شاه قلب سپاه
ز یک دست فرزانه نیک خواه
ابر دست شاه از دو رویه دو پیل ...
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی کسری نوشین روان چهل و هشت سال بود » بخش ۹ - داستان کسری با بوزرجمهر
... بگفت آن سخنها به بوزرجمهر
چنین داد پاسخ بدو نیک خواه
که روز من آسانتر از روز شاه ...
... همه پاک در بارگاه تواند
وگر در جهان نیک خواه تواند
همین درج با قفل و مهر و نشان ......
... ز بسیار و اندک ز کار جهان
بدو نیک زو کس نکردی نهان
ز کار آگهان موبدی نیک خواه
چنان بد که برخاست بر پیش گاه ...
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی کسری نوشین روان چهل و هشت سال بود » بخش ۱۰ - نامه کسری به هرمزد
... خداوند گیتی پناه تو باد
زمان و زمین نیک خواه تو باد
بکام تو گردنده چرخ بلند ...