مجنون سایه بر خاک  ولیلی با صدای مجنون از خانه بیرون میاید - پنجشنبه پانزدهم آبان ۱۴۰۴
لحظه‌ی دیدار مجنون و لیلی با نگاهی عرفانی‌ - پنجشنبه پانزدهم آبان ۱۴۰۴
مجنون با اشک و آه در بیابان در جستجوی نشانه ای از لیلی - پنجشنبه پانزدهم آبان ۱۴۰۴
مجنون از طریق شبان، به خبر حضور لیلی در خیمه دست می‌یابد. - پنجشنبه پانزدهم آبان ۱۴۰۴
مجنون، که در بیابان‌ها سرگردان به هر سو می‌نگرد و هر نشانه‌ای را به امید دیدار معشوق دنبال می‌کند - پنجشنبه پانزدهم آبان ۱۴۰۴
چشمان آهو، نشانی از لیلی - پنجشنبه پانزدهم آبان ۱۴۰۴
مجنون در بیابان با آهویی گرفتار در دام صیاد - پنجشنبه پانزدهم آبان ۱۴۰۴
مجنون غزالی را از چنگ صیاد می‌رهاندنمادی از عشق بی‌حد و فداکاری مجنون - پنجشنبه پانزدهم آبان ۱۴۰۴
صحنه‌ای است از سرگردانی مجنون در صحرا که با گردباد سخن می‌گوید و از فراق لیلی می‌نالد - پنجشنبه پانزدهم آبان ۱۴۰۴
عشق، از جان مجنون به انگشت و از انگشت به قلم  بارها، با شوق و سوز لیلی را تکرار می‌کند - پنجشنبه پانزدهم آبان ۱۴۰۴
لیلی «گلی»  در کنار «جوی»  و مجنون  از آن گل (لیلی)، تنها به «بویی» قانع - پنجشنبه پانزدهم آبان ۱۴۰۴
لیلی «زلال زندگانی» و مجنون هر لحظه شعله‌ورتر - پنجشنبه پانزدهم آبان ۱۴۰۴
راوی یا عاشق، در حرکت به‌سوی «دیار لیلی»، مخاطب را به سفر معنوی می‌خواند - پنجشنبه پانزدهم آبان ۱۴۰۴
نوفل، شخصیت خردمند و واسطه‌گر، از عمق تفاوت میان لیلی و مجنون آگاه می‌شود و تصمیمی مهم می‌گیرد - پنجشنبه پانزدهم آبان ۱۴۰۴
جایی که مجنون، در برابر آرزوی لیلی، از هر تعلقی می‌گذردحتی از نشانه‌ی محبوب - پنجشنبه پانزدهم آبان ۱۴۰۴
نوفل، هنرمندانه، استدلال عاطفی، و بهره‌گیر، لیلی را برای مجنون  خواستگاری می‌کرد - پنجشنبه پانزدهم آبان ۱۴۰۴
تصویری جان‌سوز از لحظه‌ای ترسناک و دردناک در زندگی مجنون دوری از لیلی، و نومیدی از دیدار - پنجشنبه پانزدهم آبان ۱۴۰۴
مجنون، از عشق لیلی، داغی بر سینه و  لیلی به‌مثابه «چراغ»ی در «بزم جان» مجنون - پنجشنبه پانزدهم آبان ۱۴۰۴
لیلی در فضایی آکنده از «خروش چنگ» و «خرگاه» و مجنون در بیابان  در معرض «خراش» جانوران وحشی - پنجشنبه پانزدهم آبان ۱۴۰۴
لیلی در حال گفتن ترانه به «هر کس» است در مقابل، مجنون در بیابان است، هم‌نشین با «کوف» و «کرکس - پنجشنبه پانزدهم آبان ۱۴۰۴
یکی در سکون و در میان زنان، دیگری در حرکت و در میان جانوران آزاد کوهستان - پنجشنبه پانزدهم آبان ۱۴۰۴
لیلی، درگیر روابط اجتماعی و ظاهری؛ مجنون، رها از خلق، هم‌نشین طبیعت و در سلوک عاشقانه. - پنجشنبه پانزدهم آبان ۱۴۰۴
تصویری متضاد و عمیق از سرنوشت دو عاشق را ترسیم می‌کنند؛ یکی در بند روزگار، و دیگری در دل بیابان - پنجشنبه پانزدهم آبان ۱۴۰۴
جهان لیلی، آکنده از ناز و نعمت؛ و جهان مجنون، سرشار از سوز و شوق و فریاد - پنجشنبه پانزدهم آبان ۱۴۰۴
عاشق، در حال ذکر و سلوک؛ و جامعه، در حال قضاوت، حسادت و طرد - چهارشنبه چهاردهم آبان ۱۴۰۴
عشق نیروی مقدس در  مقابل ساختا رخشک از نگاه جامی - چهارشنبه چهاردهم آبان ۱۴۰۴
لیلی، روح و حقیقت وجود و  مجنون، تنها پوسته‌ای‌ست که آن جان را حمل می‌کند - چهارشنبه چهاردهم آبان ۱۴۰۴
عشق مجنون، نه‌تنها از جنس تمنای وصال، بلکه از جنس حضور درونی و اتصال روحی‌ست. - چهارشنبه چهاردهم آبان ۱۴۰۴
جایی که عشق، به‌جای وصال، به مرحله‌ای از فنا، پرستش، و سلوک عرفانی می‌رسد - چهارشنبه چهاردهم آبان ۱۴۰۴
نقطه‌ی اوج تنش ، از نظر ادبی و عرفانی نیز سرشار از استعاره، نقد اجتماعی، دردناک‌ترین گره‌های داستان - چهارشنبه چهاردهم آبان ۱۴۰۴
اوج تنهایی، بی‌قراری و سوز عاشقانه‌ی مجنون - چهارشنبه چهاردهم آبان ۱۴۰۴
ژرف‌ترین لایه‌های تجربه‌ی عاشقانه‌ی مجنون - چهارشنبه چهاردهم آبان ۱۴۰۴
حرکتی که نه با پای جسم، بلکه با سیلاب اشک و سوز دل . اما این حرکت عاشقانه، با ورود پدر منع می گردد - چهارشنبه چهاردهم آبان ۱۴۰۴
لحظه‌ای که مجنون در اوج دلدادگی، با اشک، با زبان، و با پرسش، پیوسته در مدار نام و یاد لیلی - چهارشنبه چهاردهم آبان ۱۴۰۴
تصویری لطیف، عمیق و عرفانی از جایگاه لیلی در دل و جان مجنون - چهارشنبه چهاردهم آبان ۱۴۰۴
بازتابی از فضای پرتنش و خطرناک پیرامون عشق مجنون به لیلی - چهارشنبه چهاردهم آبان ۱۴۰۴
مجنون، با وجود شور عاشقانه و لاف‌زدن از عشق لیلی، هرگز از مسیر انصاف و جوانمردی خارج نمی‌شود - چهارشنبه چهاردهم آبان ۱۴۰۴
لیلی، پس از فشارهای سنگین خانوادگی و اجتماعی، ناگزیر از ترک عشق و بازگشت به سکوت و انزوا می‌شود - چهارشنبه چهاردهم آبان ۱۴۰۴
پدر به‌گونه‌ای تهدیدآمیز می‌گوید که اگر کسی قصد کشتن مجنون را داشته باشد، سزاوار سرزنش نیست - چهارشنبه چهاردهم آبان ۱۴۰۴
مجنون به زن همسایه پناه می برد - چهارشنبه چهاردهم آبان ۱۴۰۴
مجنون عاشقی‌ که در اوج غربت، هنوز چشم‌به‌راه نگاهی از سوی معشوق است - چهارشنبه چهاردهم آبان ۱۴۰۴
مجنون،  خود را از هرگونه تعین و تعریف رها کرده ومی گوید تنها عشق لیلی برایش باقی مانده - چهارشنبه چهاردهم آبان ۱۴۰۴
معشوق خاموش و مظلوم، به زنی آگاه، جسور و مدافع عشق بدل می‌شود. - چهارشنبه چهاردهم آبان ۱۴۰۴
همسایه‌ای مهربان، به‌دلیل فشارهای بیرونی، نمی‌تواند به عاشقی پناه دهد. - چهارشنبه چهاردهم آبان ۱۴۰۴
در نگاه لیلی، عشق به مجنون نه‌تنها یک احساس، بلکه نوعی ایمان و حقیقت متعالی‌ست - چهارشنبه چهاردهم آبان ۱۴۰۴
افشای راز شبانه و  حرکت به‌سوی لیلی با نیت آتش‌افکنی - چهارشنبه چهاردهم آبان ۱۴۰۴
واکنشی عظیم پدر به نشانه‌ای از ارتباط دخترش با مجنون - چهارشنبه چهاردهم آبان ۱۴۰۴
جلوه‌ای از حقیقت که عاشق را می‌سوزاند، اما خود از نیاز و تعلق آزاد است. - سه شنبه سیزدهم آبان ۱۴۰۴
لیلی جلوه‌ای از حقیقت الهی‌ و مجنون سالکی‌ست که از فریب دنیا (سراب) گذشته و در مسیر عشق حقیقی - سه شنبه سیزدهم آبان ۱۴۰۴
زلف لیلی، همچون دام عشق، دل‌ها را می‌رباید؛ و اشک مجنون، همچون آینه‌ی دل سوخته، از عمق عشق و فراق - سه شنبه سیزدهم آبان ۱۴۰۴