بازگشت لیلی به دیار خویش  این بازگشت،  نمادی از گردش مهر، تجلی - جمعه شانزدهم آبان ۱۴۰۴
لحظه‌ی وداع لیلی با کعبه وداع با مکان مقدس، و بازگشت به دنیای عاشقانه‌ای که مجنون درانتظاره - جمعه شانزدهم آبان ۱۴۰۴
مجنون، با آن‌که در کنار خانه خداست، دلش تنها به طواف لیلی مشغول است. - جمعه شانزدهم آبان ۱۴۰۴
جامی در این بخش، با زبانی لطیف و استعاری، عشق مجنون را در بستر حج و مناسک دینی روایت می‌کند. - جمعه شانزدهم آبان ۱۴۰۴
؛ مجنون با دل ریش و اشتیاق فراوان، از دور به قافله می‌نگرد و با شنیدن نام لیلی، دلش  بی‌قرارمی شود - جمعه شانزدهم آبان ۱۴۰۴
. جامی با بهره‌گیری از واژگان مذهبی مانند «طواف»، عشق مجنون را به مرتبه‌ای قدسی می‌برد - جمعه شانزدهم آبان ۱۴۰۴
خبر یافتن مجنون از سفر لیلی به حج و تصمیم او برای همراهی با قافله‌ی لیلی. - جمعه شانزدهم آبان ۱۴۰۴
جامی ،  تضاد میان ستایش و محرومیت را به تصویر می‌کشد؛ - جمعه شانزدهم آبان ۱۴۰۴
جامی در این ابیات، نشان می‌دهد که شعر مجنون نه‌تنها از عشق برمی‌خیزد، بلکه از جمال لیلی نور می‌گیرد - جمعه شانزدهم آبان ۱۴۰۴
خلیفه می‌کوشد تا با وساطت، لیلی را نزد پدرش بیاورد. - جمعه شانزدهم آبان ۱۴۰۴
عشق حقیقی، حتی محبوب زمینی را قربانی می‌کند تا به معشوق آسمانی برسد. - جمعه شانزدهم آبان ۱۴۰۴
حضور فعال و دلربای لیلی در جمع  با هر حرکت و سخن، دلی را شکار می‌کرد؛ یعنی زیبایی و جذابیت او - جمعه شانزدهم آبان ۱۴۰۴
لیلی با هم‌سن‌وسالان یا هم‌طرازان خود در آنجا به ناز و خرام می‌پردازد؛ تصویری از زیبایی، نشاط و شکوه - جمعه شانزدهم آبان ۱۴۰۴
طبیعت در برابر جمال محبوب خضوع وا ز فراق اوجامه نیلی به تن کرده - جمعه شانزدهم آبان ۱۴۰۴
عشق مجنون به لیلی  ژرف و سوزان است، طبیعت را نیز تحت تأثیر قرارداده است - جمعه شانزدهم آبان ۱۴۰۴
عشق مجنون عشقی بی‌نظیر و بی‌مانند؛ عشقی که عقل را پشت سر می‌گذارد، - جمعه شانزدهم آبان ۱۴۰۴
از حال و روز مجنون نومید شدم؛  دیدن شدت رنج و بی‌قراری او، کثیر را از امید به بهبود او ناامید کرد - پنجشنبه پانزدهم آبان ۱۴۰۴
کثیر محبوب خود را به خاطر لیلی رها کرد؛ نشانه‌ای از فداکاری و ارج نهادن به عشق مجنون و لیلی. - پنجشنبه پانزدهم آبان ۱۴۰۴
آتشی که از عشق عزه در دل دارد، همانند آتش عشق لیلی است - پنجشنبه پانزدهم آبان ۱۴۰۴
مادام که باشد آدمیزاد: تا زمانی که انسان وجود دارد، عشق نیز در دل او جاری است. - پنجشنبه پانزدهم آبان ۱۴۰۴
جامی در این بخش، با بهره‌گیری از سنت‌های عاشقانه عربی و فارسی، تصویری لطیف و پرشور از عشق می آفریند - پنجشنبه پانزدهم آبان ۱۴۰۴
رازهای نهان که باید نهان بماند - پنجشنبه پانزدهم آبان ۱۴۰۴
مجنون سایه بر خاک  ولیلی با صدای مجنون از خانه بیرون میاید - پنجشنبه پانزدهم آبان ۱۴۰۴
لحظه‌ی دیدار مجنون و لیلی با نگاهی عرفانی‌ - پنجشنبه پانزدهم آبان ۱۴۰۴
مجنون با اشک و آه در بیابان در جستجوی نشانه ای از لیلی - پنجشنبه پانزدهم آبان ۱۴۰۴
مجنون از طریق شبان، به خبر حضور لیلی در خیمه دست می‌یابد. - پنجشنبه پانزدهم آبان ۱۴۰۴
مجنون، که در بیابان‌ها سرگردان به هر سو می‌نگرد و هر نشانه‌ای را به امید دیدار معشوق دنبال می‌کند - پنجشنبه پانزدهم آبان ۱۴۰۴
چشمان آهو، نشانی از لیلی - پنجشنبه پانزدهم آبان ۱۴۰۴
مجنون در بیابان با آهویی گرفتار در دام صیاد - پنجشنبه پانزدهم آبان ۱۴۰۴
مجنون غزالی را از چنگ صیاد می‌رهاندنمادی از عشق بی‌حد و فداکاری مجنون - پنجشنبه پانزدهم آبان ۱۴۰۴
صحنه‌ای است از سرگردانی مجنون در صحرا که با گردباد سخن می‌گوید و از فراق لیلی می‌نالد - پنجشنبه پانزدهم آبان ۱۴۰۴
عشق، از جان مجنون به انگشت و از انگشت به قلم  بارها، با شوق و سوز لیلی را تکرار می‌کند - پنجشنبه پانزدهم آبان ۱۴۰۴
لیلی «گلی»  در کنار «جوی»  و مجنون  از آن گل (لیلی)، تنها به «بویی» قانع - پنجشنبه پانزدهم آبان ۱۴۰۴
لیلی «زلال زندگانی» و مجنون هر لحظه شعله‌ورتر - پنجشنبه پانزدهم آبان ۱۴۰۴
راوی یا عاشق، در حرکت به‌سوی «دیار لیلی»، مخاطب را به سفر معنوی می‌خواند - پنجشنبه پانزدهم آبان ۱۴۰۴
نوفل، شخصیت خردمند و واسطه‌گر، از عمق تفاوت میان لیلی و مجنون آگاه می‌شود و تصمیمی مهم می‌گیرد - پنجشنبه پانزدهم آبان ۱۴۰۴
جایی که مجنون، در برابر آرزوی لیلی، از هر تعلقی می‌گذردحتی از نشانه‌ی محبوب - پنجشنبه پانزدهم آبان ۱۴۰۴
نوفل، هنرمندانه، استدلال عاطفی، و بهره‌گیر، لیلی را برای مجنون  خواستگاری می‌کرد - پنجشنبه پانزدهم آبان ۱۴۰۴
تصویری جان‌سوز از لحظه‌ای ترسناک و دردناک در زندگی مجنون دوری از لیلی، و نومیدی از دیدار - پنجشنبه پانزدهم آبان ۱۴۰۴
مجنون، از عشق لیلی، داغی بر سینه و  لیلی به‌مثابه «چراغ»ی در «بزم جان» مجنون - پنجشنبه پانزدهم آبان ۱۴۰۴
لیلی در فضایی آکنده از «خروش چنگ» و «خرگاه» و مجنون در بیابان  در معرض «خراش» جانوران وحشی - پنجشنبه پانزدهم آبان ۱۴۰۴
لیلی در حال گفتن ترانه به «هر کس» است در مقابل، مجنون در بیابان است، هم‌نشین با «کوف» و «کرکس - پنجشنبه پانزدهم آبان ۱۴۰۴
یکی در سکون و در میان زنان، دیگری در حرکت و در میان جانوران آزاد کوهستان - پنجشنبه پانزدهم آبان ۱۴۰۴
لیلی، درگیر روابط اجتماعی و ظاهری؛ مجنون، رها از خلق، هم‌نشین طبیعت و در سلوک عاشقانه. - پنجشنبه پانزدهم آبان ۱۴۰۴
تصویری متضاد و عمیق از سرنوشت دو عاشق را ترسیم می‌کنند؛ یکی در بند روزگار، و دیگری در دل بیابان - پنجشنبه پانزدهم آبان ۱۴۰۴
جهان لیلی، آکنده از ناز و نعمت؛ و جهان مجنون، سرشار از سوز و شوق و فریاد - پنجشنبه پانزدهم آبان ۱۴۰۴
عاشق، در حال ذکر و سلوک؛ و جامعه، در حال قضاوت، حسادت و طرد - چهارشنبه چهاردهم آبان ۱۴۰۴
عشق نیروی مقدس در  مقابل ساختا رخشک از نگاه جامی - چهارشنبه چهاردهم آبان ۱۴۰۴
لیلی، روح و حقیقت وجود و  مجنون، تنها پوسته‌ای‌ست که آن جان را حمل می‌کند - چهارشنبه چهاردهم آبان ۱۴۰۴
عشق مجنون، نه‌تنها از جنس تمنای وصال، بلکه از جنس حضور درونی و اتصال روحی‌ست. - چهارشنبه چهاردهم آبان ۱۴۰۴