قصیدهٔ شمارهٔ ۱۴ فخرالدین عراقی (با مطلع "حبذا صفهٔ بهشت مثال") که در وصف کعبهٔ معظمه سروده شده، مملو از استعارات عرفانی است که کعبه را از یک بنای مادی به نمادی از مقام وحدت، حقیقت مطلق و وصال الهی تبدیل میکند.
استعارههای اصلی این قصیده را میتوان در سه دستهٔ کلی قرار داد:
۱. استعارههای هستیشناختی (نشاندهندهٔ عظمت مبدأ)
این استعارهها نشان میدهند که چگونه مکان مورد وصف (که استعاره از ذات حق و مقام وحدت است) بر تمام کائنات برتری دارد:
استعاره معنی تحتاللفظی مفهوم عرفانی (مستعارٌ منه)
صفه/کعبه/خانه ایوان، معبد، خانهای در مکه حقیقت مطلق، مقام وحدت، بیتالمعمور، قلب عارف (کانون هستی و تجلی حق)
برترین آسمانش صف نعال آسمان نهم (عرش) در برابر این خانه کفشکن است.عظمت مطلق مقام حق که تمام عوالم (حتی عرش و فلک) در برابر آن ناچیز و پست هستند.
سدرةالمنتهی هنوز نهال سدره (درخت بهشتی، نهایت سیر جبرئیل) در باغ آنجا هنوز یک نهال کوچک است.بینهایتی مقام وحدت؛ بالاترین حد ادراک مخلوقات (سدره) در برابر عظمت حق، آغاز راهی بیش نیست.
آفرینش طفیل و خلق عیال آفرینش وابستهاند و مردم نانخور آن سفره. مرکزیت حق در هستی؛ کل آفرینش متکی و محتاج فیض جاری از این کانون است.
آفتاب صفای صفهٔ او نور خالص آن خانه نور و ذات الهی که از زوال و نقص (کسوف) پاک است.
۲. استعارههای ادراکی و ارتباطی
این استعارهها به نحوهٔ ارتباط عالم کثرت (ما) با عالم وحدت (حق) و محدودیتهای ادراکی انسان میپردازند:
استعاره معنی تحتاللفظی مفهوم عرفانی (مستعارٌ منه)
ذرههای لطف هواش جام گیتینماهر ذرهٔ هوای آنجا آیینهای است که کل جهان را نشان میدهد.تجلی و احاطهٔ وجودی حق؛ کوچکترین جزئیات عالم، تجلیگاه حقیقت مطلق و اسرار هستیاند.
صورت ذرههای درگه اوست هر چه بینی درین جهان اشکالشکلهای جهان مادی، تصویر ذرات آن درگاه است.جهان به مثابهٔ سایه؛ کثرت (ظاهر جهان) انعکاس و سایهای از حقیقت ازلی (ذرات درگاه) است و اصالتی ندارد.
صریر درش شنید فلک / بر درش چرخ میزندصدای در خانه را شنیدن و طواف کردن.اطاعت و نظم ازلی؛ حرکت افلاک و نظم کیهانی برآمده از فرمان و جاذبهٔ آن مرکز وجودی است.
نقشبندان کارگاه خیال کسانی که با خیال نقاشی میکنند.محدودیت خیال و توهمات ذهنی؛ ناتوانی ابزار مادی/ذهنی در درک حقیقت.
العقول عقال عقل مانع و پایبند است.حجاب عقل جزئی؛ عقل استدلالی در مقام وصال، مانع راه است و باید کنار گذاشته شود.
۳. استعارههای می و مطربی (شراب عرفانی)
این دسته از استعارات، رایجترین استعارات عرفانی در شعر عراقی هستند و به تجربهٔ وصال اشاره دارند:
استعاره معنی تحتاللفظی مفهوم عرفانی (مستعارٌ منه)
مطرب عشق نوازنده جذبهٔ الهی/نیروی عشق که حال خوش را ایجاد میکند و سالک را به بیخودی میبرد.
جام مالامال جام لبریز از شراب فیض کامل و تمام و کمال الهی؛ لحظهٔ پر و پیمان وصال.
می وصل شراب وصال تجربهٔ شهودی وحدت؛ مستی و بیخودی که از مشاهدهٔ حقیقت حاصل میشود.
همه جهان سرمست / بیخبر ز وصال کل عالم مست است اما انسانها نمیدانند چرا مستند.وحدت وجود و غفلت انسان؛ جهان ذاتاً در وصل است، اما انسان به دلیل حجابهای نفسانی از این حقیقت غافل است.